مدیر انتشارات «ارمغان طوبی» با اشاره به ارائه تخفیفهای خارج از عُرفِ صنفیِ ناشران در هفته کتاب، گفت: میبینیم ناشران کتاب را با تخفیفی بالاتر از آنچه به کتابفروشی فروختند، در رویدادهای فرهنگی میفروشند؛ چنین اقدامی خلاف قوانین صنفی است.
به گزارش هیچ یک _ هفته کتاب زمان مناسبی برای توجه به کتاب و کتابخوانی است، اما با این قیمت کتاب و شرایط اقتصادی چه کسی توانایی خرید این کالای فرهنگی را دارد؟ چرخه نشر از حلقههای به هم پیوستهای تشکیل شده است و از زمانی که پدیدآورندگان محتوا را تولید میکنند، تا روزی که کتاب به دست مخاطب برسد، ادامه دارد. فعالیت در این چرخه نظم و قانونی به طول سابقه نشرِ ایران دارد؛ اما این روند در سالهای اخیر دچار تغییراتی شده است و ناشران، کتابفروشان و شرکتهای پخش نظرهای مختلفی درباره نحوه ادامه فعالیت دارند، همکارانی قدیمی که حضور یکی به حیات دیگری وابسته است.
سیوسومین دوره هفته کتاب در شرایطی آغاز شد که از چند روز قبل از شروع آن، ناشران و ناشرکتابفروشان بزرگ نوید تخفیفهایی را دادند که گاه خارج از عُرفِ صنفی بودند. تخفیفهایی که هرچند ممکن است در نگاه اول دسترسی مخاطب به کتاب را ساده کند، اما آسیبهایی به همراه دارد که در پایان کار، نه تنها ناشر بلکه مخاطب کتابخوان از آن ضرر خواهد کرد.
خبرنگار ایرنا درباره تاثیر تخفیفهای خارج از عُرف از طرف تولیدکننده صنف با علی حاجیتقی مدیر انتشارات و کتابفروشی ارمغان طوبی گفتوگویی انجام داد که در ادامه میخوانید.
عدم تبعیت از قوانین نظام صنفی در هفته کتاب
این دوره از هفته کتاب هم مانند دورههای قبل ناشران و ناشرکتابفروشان تخفیفهایی بالاتر از عرف درنظر گرفتند، این روند که هرسال تکرار میشود، چه تاثیری بر چرخه نشر در ایران دارد؟
چرخه نشر ترکیب منطقی دارد، این چرخه هرمی است که پاییندست و بالادست دارد. در چرخه نشر عمدهفروش و خردهفروش درنظر گرفته شده است و اگر قرار باشد توازن بین گروهها به هم بخورد و این گروهها در کار یکدیگر دخالت و برای یکدیگر اختلال ایجاد کنند، از نظر اقتصادی اعلام میکنم که آن سیستم دچار مشکلات متعددی به خصوص در حلقههای پایینتر یعنی توزیعکننده و کتابفروش خواهد شد. روندی که در سالهای اخیر در هفته کتاب میبینید، مانند روندی است که در آخرین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران اتفاق افتاد، یعنی عدم تبعیت از قوانین نظام صنفی.
این روزها بیشتر خلااجرایِ قانون دیده میشود
آیا ما ضعف قانونی داریم؟ در چنین وضعیتی وظیفه مجلس، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا اتحادیه ناشران و کتابفروشان است تا جلوی این روند را بگیرد؟
ما خلاقانونی داریم، اما در این روزها بیشتر خلااجرایِ قانون دیده میشود. در قوانین نظام صنفی تصریح شده که خردهفروشی، برعهده کتابفروش و تولید، برعهده ناشر است؛ اینجا ضعف قانون مطرح نیست. حتی در قانونِ شرایطِ حراج برای واحد صنفی قید شده است.
نادیده گرفتن جایگاههای چرخه نشر تبعاتی دارد که نمیتوان مانع آن شد
نمیگویم که قوانین ما کامل است، اما اجرای قانون ضعف بیشتری دارد. زمانی که فروشنده کفش تخفیف بالا میگذارد با او برخورد میشود اما به ارائه تخفیف از طرف فروشنده کتاب برای اینکه مساله فرهنگ است، به شکل دیگری نگاه میشود و متاسفانه نهادهایی که باید از این صنف حفاظت کنند، خودشان تشویق کننده افرادی هستند که تخفیفهای خارج از عرف میدهند.
حتی زمانیکه چنین مسائلی را در وزارت فرهنگ مطرح میکنیم میگویند، ناشر هم باید بفروشد؛ یعنی جایگاهها را اشتباه کردند! ناشر باید بفروشد، اما در چارچوب قوانین صنفی! حتی ناشر در نمایشگاه هم بفروشد، اما در چارچوب قوانین نمایشگاه نه اینکه در کل کشور و به شکل فراگیر کتابش را بفروشد. شاید ارشاد میخواهد به هر طریقی کتاب را به دست مردم برساند و این افتخار را نصیب خود کند که کتابِ ارزان به دست مردم رسیدهاست. در حالی که نادیده گرفتن جایگاههای چرخه نشر تبعاتی دارد که نمیتوان مانع آن شد.
در اتحادیه ناشران و کتابفروشان تضاد منافع شکل گرفت، زیرا قوانین بالادستی به نفع یکی از آنها است
برخورد با این مساله وظیفه مجلس و ارشاد نیست، زیرا قوانین نوشته و تصویب شده اند، هرچند کافی نیستند نظارت بر اجرای قوانین به صنف بازمیگردد یعنی صنف باید این مسائل را پیگیری کند. اینجا مساله برخورد و بازدارندگی ارشاد نیست، مساله این است که ارشاد از آنها حمایت میکند، حتی برای آنها زمینهسازی میکند. صنف باید وارد عمل شود و اتحادیه ناشران و کتابفروشان باید به مسائل صنفی رسیدگی کنند در حالی که اکثر اعضای این اتحادیه ناشران هستند و مشکل را احساس نمیکنند و بیشتر منافع و صحبت در حوزه منافع نشر در این اتحادیه جریان دارد.
حتی وقتی در اتحادیه مطالبات خود را مطرح میکنیم، میگویند که میخواهید در صنف ناشران و کتابفروشان تفرقه بیاندازید، اما موضوع تفرقه نیست، مساله این است که دو صنف تضاد منافع پیدا کردند، در حالی که نباید تضاد داشته باشند. در اتحادیه ناشران و کتابفروشان تضاد منافع شکل گرفت، زیرا قوانین بالادستی به نفع یکی از آنها است، در حالی که این دو صنف مکمل هم هستند و نباید تضاد منافع داشته باشند، اما حالا که تضاد منافع پیدا کردند نباید در اتحادیه وزنه به یک سمت باشد.
خود من هم یک ناشرکتابفروش هستم اما تفکیک میان این دو صنف را متوجه میشوم، باید این تفکر حاکم شود تا ابتدا حقوق و وظایف ناشر و کتابفروش شناخته شود.
بعد از اجرای طرحهای فصلی، آمار تاسیس کتابفروشی بالا رفت
شما اشاره کردید که ناشر و هم کتابفروش هستید، ناشران حتی بزرگ میگویند که اگر در بازههای زمانی معین مانند هفته کتاب یا نمایشگاه تکفروشی همراه تخفیف نداشته باشند، نمیتوانند به حیات خود ادامه بدهند؛ این واقعیت دارد؟
بارها با همکاران بحث کردیم که ناشران میگویند به نقدینگی نیاز دارند و باید این نقدینگی را در این دوره کسب کنند، پاسخ من این است، ناشران چرخه را خراب کردند و وارد فروش مستقیم با تخفیف شدند و امروز برای حیات خودشان مجبور به ادامه چرخه خراب هستند. ناشران باید جایی این چرخه را بازسازی کنند و بگویند که توزیع از طریق شرکت پخش و فروش از طریق کتابفروش انجام میشود. اگر حمایتها از سمت تکفروشی ناشر به سمت کتابفروش برود، خونی در شریان کتاب و کتابفروشی و پخش جریان پیدا میکند.
اگر حمایتها از سمت تکفروشی ناشر به سمت کتابفروش برود، خونی در شریان کتاب و کتابفروشی و پخش جریان پیدا میکند
بعد از اجرای طرحهای فصلی توسط خانه کتاب و ادبیات ایران، آمار تاسیس کتابفروشیهای جدید در شهرها بالا رفت، همین حمایت کوچک باعث تغییر شد، زیرا جریان مالی درچرخه نشر گردش پیدا کرد و در نتیجه فعالیت در این بخش از نظر اقتصادی توجیه داشت؛ از طرفی وقتی که این سیستم خراب ادامه پیدا کند، کتابفروشیها بسته و شرکتهای پخش محدود میشوند، در نتیجه برای ادامه این روند ناشران مجبور میشوند با تخفیف تکفروشی کنند و ناشران خود را رقیب نابرابر کتابفروشی میبینند.
این ادامه حیات به چه قیمتی است؟ به قیمت اینکه ناشران با رقابت نابرابر وارد بازار بشوند؟ آیا کتابفروش این کتابها را از آنها نخریده است؟ و برای آن چک نداده است؟ همان ناشر که در هفته کتاب کتابش را با تخفیف ۴۰ درصد تکفروشی میکند، همان کتاب را به کتابفروش با تخفیف ۳۰ درصد میفروشد.
حتی اگر ناشران برای ادامه حیات نیاز به تک فروشی داشته باشند(که اینطور نیست)، رقابت نابرابر درست نیست. آیا هرکس میتواند برای اینکه تجارت خود را نجات دهد کاری خلاف قانون انجام بدهد؟ این درست نیست و خلاف قوانین صنفی است. اگر چرخه درست شود کتابفروشیها، شرکتهای پخش و سایتهای فروش کتاب قدرت پیدا میکنند و ناشر به اهداف خودش میرسد.
حمایت از کتابفروشان کجا است؟
مساله دیگری وجود دارد که این روزها برای ناشران و کتابفروشان مطرح باشد؟
این روزها بحث نمایشگاه استانی مطرح است، اینکه ناشران در نمایشگاه کتاب استانی شرکت میکنند و تخفیفهای خاص میگذارند و میگویند که حق دارند و میتوانند با سیستمی که وزارت فرهنگ بسترسازی کرده، در سراسر ایران و مراکز استان هم کتاب بفروشند.
اینجا این سوال برای من ایجاد میشود که اگر وزارت فرهنگ وظیفهای در برابر ناشران، مراکز پخش و کتابفروشان دارد، برگزاری نمایشگاه استانی به این شکل چه توجیهی برای آن صنف دارد؟ اگر صنف مسئول حمایت از شرکت پخش و کتابفروشان است، باید مشخص شود که صنف و اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران برای اینکه مانع این تخفیف شوند چه کار میکنند؟ آیا مانع این تخفیف میشوند یا آن را توجیه میکنند و در هر موقعیت اجازه به تخفیف بالای ناشران میدهند و شعار هم این است که از کتابفروشان حمایت میشود و اما حمایت کجا است؟
