
خلاقانه نبینیم ونشنویم
هیچ یک،گوشدادن به خبرهای گوناگون و توجه دقیق نسبت به صحنهها و اتفاقات روزمره در سطح جامعه گاهی اوقات ما را به یک انسان همیشه منتقد و به تدریج منفینگر تبدیل میکند که تبعات آن ناامیدشدن، ازدستدادن انگیزه، کمکاری و در نتیجه کنارهگیری از جامعه است.حتما شما هم افرادی را میشناسید که مدام اخبار را از مجاری گوناگون و در زمانهای متفاوت پیگیری کرده و با تفسیر و تحلیل آن سعی میکنند دیگران را هم با آن درگیر کنند.
این افراد بدون آنکه متوجه باشند، اسیر دام اعتیاد به شنیدن و دیدن معضلات جامعه شدهاند. آنها هنگام رانندگی از اینکه کسی بین دو خط رانندگی نکند یا راهنما نزند یا زبالهای را از خودرو به بیرون بیندازد، کنترل خود را از دست میدهند، عصبی میشوند و از رانندگیکردن و از بودن در آن لحظه نهتنها لذت نمیبرند، بلکه اذیت میشوند و این حس منفی را به همراهان خود و یا به کسانی که در اطراف آنها هستند، انتقال میدهند.اگرچه رفتار آن کسانی که اصول رانندگی و آداب اجتماعی را رعایت نمیکنند، بسیار ناپسند و ناشایست است ولی ما با پرداختن به آن مسئله بدون حضور کسی که آن رفتار را مرتکب شده است، هیچ کاری را نمیتوانیم از پیش ببریم. مثل این میماند که ما در جمع خودمان بنشینیم و مردمان کشور دیگری را که در فقر، فحشا یا فساد غرق شدهاند، مدام مورد انتقاد و نقد قرار دهیم در صورتی که نه میتوانیم برای آنها کاری انجام دهیم و نه آنها از ما تاثیرپذیری دارند.
خیلی از انسانهای موفق در عرصههای گوناگون را میشناسیم که انگار از بسیاری از مسائل حاشیهای جامعه اطلاعی ندارند و از مهمترین خبری که قشر عادی جامعه در مورد آن ساعتها گفتوگو میکند، حتی مطلع هم نیستند.
لازم میدانم هرازگاهی یادآوری کنم که در این نوشتار نمیخواهیم بیتفاوتی را آموزش دهیم، ما میخواهیم از حساسبودن بیش از حد بکاهیم و به جای پرداختن به حاشیهها به اصل بپردازیم که مهمترین کار انجام وظایف خودمان به بهترین نحو است.
اگر کمی دقیق شویم، متوجه میشویم که دانشمندان حوزههای علمی و تخصصی، اصولا اطلاعات عمومی زیادی ندارند، آنها خلاقانه ذهن خود را فیلتر کردهاند و فقط مانند یک آهنربا که ذرات آهن را جذب میکند، حتی ذرات طلا را هم جذب نمیکنند چون نقش و وظیفه آنها مشخص است.ارزش یک آهنربا همیشه بیشتر از یک جاروبرقی است و آنچه آهنربا جمع میکند، برای ما مفیدتر و کاربردیتر است تا آنچه یک جاروبرقی جمع میکند، حتی اگر قطعهای طلا باشد!
چرا که کیسه جاروبرقی را بدون نگاهکردن به محتویات آن در سطل زباله خالی میکنیم ولی از آنچه آهنربا جمعآوری کرده است، در آزمایشگاه و در امور کاری به بهترین نحو استفاده میکنیم.
خلاقانه ندیدن و خلاقانه نشنیدن به ما کمک میکند تا بتوانیم خلاقانه آنچه سودمند، مناسب، کاربردی، مفید و درخور ماست را ببینیم و بشنویم و ذهن، فکر و حواسمان را از دیدنیها و شنیدنیهای غیرمفید یا مضر، بمباران نکنیم.
همانطور که میدانیم انسانهای خلاق و نابغههای قرون متفاوت، آدمهای چندان باهوشی نبودهاند و شاید آنقدر باهوش نبودهاند که بتوانند به چند موضوع متفاوت به طور همزمان بپردازند و چون هوش محدودی داشتهاند، پس بر روی یک موضوع خاص تمرکز کرده و توانستهاند آن موضوع را به طور عمقی کشف و درک کنند، به جای آنکه چندین موضوع را به طور سطحی بفهمند.
خلاقانه ندیدن و خلاقانه نشنیدن به ما کمک میکند تا عمق دانستههای ما همچون یک چاه قنات پرآب و عمیق باشد نه اینکه همچون یک اقیانوس باشیم به عمق چند سانتیمتر…تمرین کنیم نبینیم و نشنویم و خودمان را از دام این اعتیاد نجات دهیم تا بتوانیم مفیدتر باشیم و بیشتر لذت ببریم پس:
1- یاد بگیریم هر چیزی را گوش نکنیم و هدفمند بشنویم.
2- زاویه نگاهمان را مدیریت کنیم و بدانیم ضرورتی ندارد همه چیز را با دقت ببینیم و اظهارنظر کنیم.
3- ما آنقدر عمر نمیکنیم که بتوانیم همه مشکلات دنیا را حل کنیم، پس اگر هر فرد یک مسئله را حل کند، روزی میرسد که دنیا محل قشنگتری برای زندگی شود.
4- تمرین کنیم که بر روی یک کار، رشته، تخصص و فعالیت تمرکز کنیم.
5- باور داشته باشیم که همه چیز را همگان دانند، پس تلاش نکنیم در مورد همه چیز اظهارنظر کنیم که مجبور شویم در مورد همه چیز یاد بگیریم.
6- اگر حواسمان نبوده است و معتاد به پرداختن به مسائل گوناگون و غیرمرتبط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حوادث روزمره شدهایم، زنگ خطر را به صدا درآوریم که نخواهیم توانست اثری ماندگار از خود به جا بگذاریم.
7- به جای صحبت درباره دیگران، طوری عمل کنیم که دیگران درباره ما بگویند، البته مثبت.