یک منتقد ادبی با بیان اینکه کتابهای نویسندگان نسل چهارم و بعد از آن مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است، ادامه داد: شاید به همین دلیل باشد که مخاطب ایرانی بیشتر به سمت داستانهای خارجی میرود.
فاطمه پرهامراد در گفتوگو با هیچ یک _ درباره چرایی توجه کمتر به نقد کتاب، توضیح داد: در این حوزه نقدها دو دسته اند، افرادی که در جلسه نقد و بررسی کتاب شرکت و نویسنده را خراب میکنند یا به مدح و ستایش او میپردازند. چیزی که به عنوان نقد در جامعه ادبی شناخته شده است، ایرادگیری است، یعنی فقط ایرادها بیان شود، به نوعی که غرض ورزانه باشد یا به ستایش افراد بپردازند. این طریق نقد کردن باعث شده که سوگیری اذهان عمومی به سمت نقد ناخوشایند باشد، یعنی فکر میکنند در نقد و بررسی، اگر فردی همه بدهای یک اثر را بگوید منتقد خوبی است یا اگر برعکس آن بشود، چاپلوسی است.
سادهترین چهارچوبی که بخواهیم برای نقد یک داستان در نظر بگیریم، بررسی ساختار آن است
این منتقد ادبی با تاکید بر اینکه در ایران توجه و استقبالی به نقد نمیشود، ادامه داد: هرکسی بدون آنکه اصول را درنظر بگیرد، نظرات شخصی را بیان میکند و نام آن نقد میشود؛ این افراد برای آن چهارچوبی تعریف نمیکنند. سادهترین چارچوبی که بخواهیم برای نقد یک داستان در نظر بگیریم، بررسی ساختار آن است، با مطالعه منابع نظری میتوانیم این قالب از نقد را انجام بدهیم، این در حالی است که در این روزها هرکس نظر شخصی خود را با عنوان نقد بیان میکند.
او با اشاره به اینکه رفتار نسنجیده موجب بیشتر شدن انحراف از نقد شود، افزود: اگر چند کارشناس که در حوزه نقد فعالیت میکنند، حوصله به خرج بدهند، مخصوصا برای داستانهایی که حجم دارند و لایهبهلایه هستند، وقت بگذارند و مطالعه کنند، وارد عرصه شوند و نقد را انجام بدهند، جامعه نقد پیشرفت خواهد کرد.
یکی از مشکلات جامعه داستاننویسی عدم توجه به نویسندگان است
پرهامراد با تاکید بر این نکته که بررسی کتابهای یوسف علیخانی با توجه به نقدهایی که پیش از این بر آثارش نوشته میشد، تهیه شده است، افزود: نقدهایی که درباره کتاب او نوشته شده است مطالعه و بعد نظر خودم را بیان کردم، اینطور نیست که نقدها مستقیم وارد کتاب شده باشند، بلکه به آنها استناد شده است.
مخاطب، نویسندگان نسل دوم و سوم را میشناسند، اما نسل چهارم و بعد از آن شناخته شده نیستند
به گفته نویسنده «از خوابهای نوه قدمبخیر و اوسولیبابا» یکی از مشکلات جامعه داستاننویسی عدم توجه به نویسندگان است، به همین دلیل ادبیات داستانی به سمت ضعف میرود. جامعه مخاطب، نویسندگان نسل دوم و سوم را میشناسند، اما نویسندگان نسل چهارم و بعد از آن شناخته شده نیستند و این به دلیلِ کم کاری در حوزه نقد است.
او با تاکید بر اینکه کسی به آثار نویسندگان نسل چهارم و بعد از آن توجه نکرده است، ادامه داد: کتابهای این نسل از نویسندگان مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است تا نویسنده، اثر و در کل داستانهای ایرانی معرفی شود. شاید به همین دلیل باشد که مخاطب ایرانی بیشتر به سمت داستانهای خارجی میرود.
برای پیدا کردن نام مناسب حدود ۲۰ عنوان برای کتاب انتخاب کرده بود
پرهامراد درباره عنوان کتاب «از خوابهای نوه قدمبخیر و اوسولیبابا» و چرایی انتخاب آن توضیح داد: این دو اسم واقعی و نام پدربزرگ و مادربزرگِ علیخانی هستند. واژه «خوابها» هم عنوانی استعاری است و منظور از خواب اینجا رویاپردازی است، زیرا داستانهای علیخانی بر اساس خیال و واقعیت هستند. داستانها بر اساس واقعیت هستند، همچنین رنگ و خیال در آن پررنگ است. میخواستیم اسمی را برای کتاب انتخاب کنم که کل مجموعههای او را پوشش بدهد.
نویسنده کتاب «از خوابهای نوه قدمبخیر و اوسولیبابا» با اعلام اینکه برای پیدا کردن نام مناسب حدود ۲۰ عنوان برای کتاب انتخاب کرده بود، افزود: هیچ کدام کامل از اسامی منتخب، مطالبی را که میخواستیم با عنوان کتاب مطرح کنیم، نمیرساند. میخواستم از واقعیت زندگی نویسنده، واقعیت آثار و از چیزی که پشت آنها وجود دارد، در عنوان کتاب گفته باشم به همین دلیل این عنوان استعاری را پیدا کردم.
او با اشاره به اینکه این کتاب را قبل از انتشار «خاموشان» نوشته است، گفت: در دورهای که من کتاب را نوشتم، علیخانی ۶ اثر داستانی داشت و مدت کمی قبل از انتشار کتاب من، یک مجموعه داستانی جدید با عنوان خاموشان از او منتشر شد که در این کتاب به آن پرداخته نشده است، یعنی در این کتاب به سه مجموعه داستان «قدمبخیر مادربزرگ من بود»، «اژدهاکُشان» و «عروس بید» و سه رمان «بیوهکشی»، «خاما» و «زاهو» پرداختیم.
هر نگاه و ذهنی که داستانی را میخواند برداشت خاص خود را دارد
پرهامراد با بیان اینکه کتابهای علیخانی فقط داستان نیستند، افزود: کتابهای او در حوزه فرهنگ، جامعهشناسی و روانشناسی قوی هستند، هدف من از بررسی این آثار هم همین بود که تمام ابعاد آثار او به جامعه مخاطب شناسانده شود. زمانی که اولین کتاب او را خواندم، حدود ۱۰ سال میشد که رمان ایرانی نمیخواندم. وقتی رمان «خاما» را خواندم برایم جالب بود، زیرا داستانی بود که در آن مبانی فرهنگی و زبانی گنجانده و چند قومیت به عنوان شخصیت در آن وارد شده بود.
هدف من از بررسی این آثار هم همین بود که تمام ابعاد آثار او به جامعه مخاطب شناسانده شود
او با اشاره به اینکه برای نوشتن کتابش علیخانی را پیدا کرده است، ادامه داد: یکی از اخلاقهای علیخانی مردمی بودن اوست. در نوشتن بیوگرافی از خودش کمک گرفتم تا بیوگرافی درستی از او ارائه بدهم، خودش هم نقدها و پژوهشهایی را که درباره آثارش انجام شده بود برایم فرستاد.
این منتقد ادبی با تاکید بر وظیفهای که برای معرفی نویسندگان نسل چهارم و بعد از آن دارد، گفت: در برنامه دارم تا به بررسی و نقد ۱۰ نویسنده از جمله محمدعلی علومی، صمد بهرنگی و عباس معروفی بپردازد و یوسف علیخانی نخستین آن مجموعه بود. حتما هر نگاه و ذهنی که داستانی را میخواند برداشت خاص خود را دارد. این ادعا را ندارم که کتابی نوشتم که صددرصدی است و حتما کم و کاستی دارد.
