خلق بهترین لحظات عمر
هیچ یک،میخواهم احساس کنید من رهبری هستم که خداوند، تاج کرامت را بر سر من گذاشته و گفته است ای رهبر زیبای زندگی، برو ببینم در زندگی چه میکنی! رهبری، مسئولیت، ابراز عشق، کمک به انسانها و بزرگترشدن است، shortcut و میانبُر قشنگی است. تخصص من، تعلیم و تربیت و بالابردن کیفیت زندگی انسانهاست. وقتی به بچهتان میگویید حسن رهبر، از اول، بچه پنج شش سالهتان را در پارادایم رهبری قرار ميدهيد و به عنوان رهبر به او نگاه میکنید، او هم یاد میگیرد مثل يك رهبر به خودش نگاه کند؛ به او بگویید حسن رهبر، حسن عاشق، حسن مومن و ببینید چه کار میکند! در حالی که اگر بگویید حسن تنبل، حسن بیعرضه یا حسن شلخته و او را در پارادایم تحقیر و یک آدم کوچک بگذارید، تا آخر عمر به زندگیاش گند میزند. پس تفاوت در انسانها، تفاوت در پارادایمهاست. اولین کسی که این پارادایم باید در او تغییر کند و یک شیفت اتفاق بیفتد، شما هستید که امروز باید خودتان را در پارادایم رهبری ببینید. به من بگویید چگونه احساس زعامت، رسالت و بزرگی میکنید و در زندگی چه رسالتی دارید؟ زیرا اولین چیزی که یک رهبر باید به آن فکر کند، این است که من در دنیا و در آینده، چه رسالتی دارم؛ اگر به این سوال، پاسخ دهید، محشر است، زیرا رسالت، به انسان تذکر میدهد که باید یاد بگیری تا بتوانی رسالتت را درست انجام دهی، باید آموزش ببینی، باید با انسانها حرف بزنی، باید خودت را قشنگ پرزنت کنی، وجودت باید برای دیگران، الگو باشد تا آنها هم تو را نگاه و از تو تبعیت کنند.به عبارت دیگر، سوالم از شما این است که به نظرتان رهبران، زاده میشوند یا ساخته میشوند؟ رهبران، رهبر زاده میشوند، ولی باید ساخته شوند. منظور خداوند از خلقت هر بشر و انسانی، خدایی بوده که نامش یک رهبر است. مانند درخت تنومندی که در دل یک ذره کوچک یا همان هسته، گیر کرده است؛ باید آن را در خاک قرار داده و مراقبتهایی را انجام دهید تا به درخت تنومندی تبدیل شود و به جهان هستی، حاصل بدهد. در دل هر بذری، درخت تنومندی زندانی است. رهبران، رهبر زاده میشوند که این، خواست خدا بوده است، ولی کافی نیست، رهبران باید ساخته شوند. بحثی داریم به اسم «روح رهبری» و «روحیه رهبری»؛ انسانی که به دنیا میآید، روح رهبری زاده شده است، ولی آنچه از خودش میسازد، روحیه رهبری است، باور رهبری است، شخصیت رهبری است، vision رهبری است، عشق رهبری است، آینده رهبری است. رهبران، هم زاده میشوند، هم باید ساخته شوند. این دنیای زیبای شماست. دارم روی دوشتان، مسئولیت میگذارم، چون تمام رهبری یعنی مسئولیت. چون رهبری، معنا دارد. الناسُ علی دینِ ملوکهم؛ حتی دین مردم هم، دین شماست؛ کسانی که شما را دنبال میکنند، از شما دارند یاد میگیرند، شما باید زعیم و الگوی آنها باشید. امام جعفر صادق(ع) فرمود: کونوا دعاة الناس، بغیر ألسنتکم (انسانها را به غیر زبانتان بخوانید)؛ آنچه میگویید را «باشید». یک لیدر و رهبر باید خودش «باشد»، خودش آموزش دیده باشد، خودش بلد باشد، خودش تجربه کرده باشد، خودش راه را رفته باشد. بنابراین ای رهبرانی که رسالت و مسئولیتتان این است که سال 97 را به بهترین سال زندگیتان تبدیل کنید، به من بگویید در این سه ماه، چگونه ساخته میشوید؟ چه برنامهای برای خودتان دارید؟
مدیریت یک زندگی، از مدیریتِ خود، شروع میشود. یک زندگی شگفتانگیز را، یک انسان شگفتانگیز میسازد؛ به خصوص وقتی آن انسان، لیدر و رهبر است. بنابراین به اذن خداوند و با اجازه شما، شما را در پارادایم رهبری قرار دادم. الان یک رهبر هستید. حالا میرسیم به تفکر رهبری یک زندگی با بینش و تفکر درست. چون رهبری، یک ظرف است و مهم است که مظروف در آن چه چیزی باشد. الان میخواهم درباره اینکه در ظرف رهبری، چه چیزی باشد، صحبت کنم.
سه ماه وقت دارید که هواپیمای وجودتان را به پرواز دربیاورید. خلبان این هواپیما چه کسی است؟ خلبانش، رهبر، لیدر و آدم بزرگی است که شما هستید. بنابراین ای رهبر یک زندگی شگفتانگیز که میخواهی به 70سالگی برسی و بر تخت سلطنت بنشینی، به من بگو که چگونه این مسیر سهماهه را میروی که قدرت پرواز پیدا کنی؟
همیشه آدمها هم میتوانند اردک باشند و هم عقاب؛ چه فرقی میان اردکها و عقابها هست؟ اردکهایی که در خاک میلولند و منتظر هستند یک نفر در منقارشان دانه بگذارد، یا عقابهایی که با دنیایی از اقتدار، با کره زمین میجنگند، از زمین میکَنند و پرواز میکنند، به آسمانهای زیبای زندگی میروند، به جزایر زندگی سفر میکنند و به دنیایی از دستاوردها در شکوه و عظمت میرسند؛ چه فرقی است بین اردکها و عقابها؟!
قطعا همه دوست دارند عقاب شوند، ولی عقابها باید دو ویژگی داشته باشند تا بتوانند موفق پرواز کنند و به دستاوردهاي بزرگ برسند. دارم تو را به عقاب تشبیه میکنم، ای رهبر زیبای زندگی که دنبالهروها و افراد تحت زعامتت، به تو افتخار میکنند، چون رهبری هستی که آدم پیرو و توسریخور تربیت نمیکنی تا فقط دوستدارت باشند، تو رهبری هستی که میدانی رسالتت این است که فقط باید لیدر و رهبر تربیت کنی. چون خیلی فرق هست میان آدمهایی که دنبالهرو تربیت میکنند، مانند معلمی که سر کلاس، فقط پخمه تربیت میکند تا سر کلاس بنشینند، به حرفهایش گوش کنند و سروصدا نکنند، یا اینکه 50 دانشآموز رهبر تربیت کند. رهبران دو دسته هستند؛ رهبرانی که پیرو تربیت میکنند و رهبرانی که رهبر تربیت میکنند. همیشه رهبری که پیرو تربیت میکند، از آن پیروها سوءاستفاده میکند، ولی رهبری که رهبر تربیت میکند، به آن عزیزانش، خدمت میکند.خیلی جالب است که دست جوانهای کشورمان را که میخواهند وبال سیستم دولت شوند و در یک شرکت دولتی استخدام شوند که چون کاری هم برایشان نیست، میروند و پژمرده و افسرده و معتاد و بدبخت میشوند، بگیرید و نجاتشان دهید و تشویقشان کنید و به آنها پیام خدا را بگویید که ای جوان! تو به گونه بهتری هم میتوانی زندگی کنی… و او دنبالتان بیاید و شما، رسالت رهبری داشته باشید و حتی بتوانید او را رهبری تربیت کنید که برود و رهبر تربیت کند. آری، رهبران اینگونه خود را در فضای جامعه، تکثیر میکنند.
بنابراین سه ماه وقت دارید تا مرتب به این هواپیما سرعت دهید، آموزش دهید و یاد بگیرید، به دلیل اینکه عقابها باید دو ویژگی داشته باشند تا بتوانند پرواز کنند. اولین ویژگی عقابها، این است که شوق و انگیزه پرواز دارند؛ زیرا پرواز سخت است، پول درآوردن سخت است، فروختن سخت است، ولی مهم نیست. در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم/ سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور. من چنین رهبری را میخواهم که به شوقِ فرداهای قشنگش، امروز را خوب زندگی کند، ولو هنوز هیچ کاری نکرده، یک مشتری هم نداشته و یک فروش هم انجام نداده باشد. به شوقِ عشقِ فرداهای زیبایتان، امروز را خیلی خوب زندگی کنید؛ برای اینکه زندگی زیبای شگفتانگیز شما از همین امروز شروع شده و امروز برای شما، یک تولد دوباره است.اما آیا شوق پرواز برای یک عقاب کافی است؟ نه. درست است که خوب است و با کره زمین میجنگد، اما کجا برود؟ در آن طوفانها و بحرانها و موانع چه کار کند؟ در این آسمان زندگی که پر از خطر و چالش است، باید چه کار کند؟ عقاب علاوه بر شوق پرواز، باید مهارت پرواز را یاد بگیرد و تمام زندگی در دنیا، یک مشت مهارت است؛ مهارت پولدرآوردن، مهارت ازدواجکردن، مهارت معاملهکردن، مهارت مذاکرهکردن و…، همه مهارت است. بنابراین دلم میخواهد در این سه ماه، کاملا آماده شوید. رهبران، هم دانشجویان مادامالعمر هستند و در همه عمر یاد میگیرند و هم استادان مادامالعمری هستند که مرتب یاد میگیرند و یاد میدهند. وقتی انسانی، رهبر میشود و خداوند به خاطر لیاقتهای این انسان، تاج عزت و کرامت رهبری را بر سرش میگذارد، چه احساس، باور، عزتنفس و اعتمادبهنفسی دارد. نمیتوانید احساس قدرت و اقتدار نکنید، چون از کوزه همان برون تاود که در اوست. وقتي در جایگاه و پارادایم رهبری قرار گرفتید، نمیتوانید مانند اردکها فکر کنید، نمیتوانید به چندرغازها فکر کنید، نمیتوانید عاشق انسانها نباشید، زیرا میتوان مردم را دوست داشت ولی رهبر نبود، ولی بدون عشق به مردم نمیتوان رهبری کرد؛ قانون رهبری این است.برای همین پارادایمی را برایتان تعریف کردهام که خودم بریدهام، که وقتی انسان خودش را در پارادایم رهبری قرار میدهد، چه میکند! من بریدهام؛ امیدوارم که همه شما ببُرید. بنابراین از همین امروز بیایید و به باشگاه ثروتمندان تکنولوژی فکر بپیوندید.
خداوند در شبانهروز، چند ساعت به شما زمان داده است؟ 24 ساعت. دوست دارید از فردا، از خدا یک ساعت بیشتر عمر مفید و عالی بگیرید؟ که من به آن golden time یا ساعت طلایی میگویم. میخواهیم هر روز از خدا یک زمان یکساعته بیشتر بگیریم که در این یک ساعت، کارهای استراتژیک انجام دهیم. داستان امروز، فقط خواندن یک مطلب نیست، اجرای یک سیستم است؛ اینجا کارگاه انسانسازی است که امروز در این کارگاه به اذن خداوند، یک لیدر میسازیم و این لیدر، متعهد است که قشنگترین آموزشها را ببیند و سال 97 را برای خودش، شگفتانگیزترین سال زندگیاش کند؛ این تعهد و قولی است که به خودتان و کائنات خدا میدهید. بنابراین باید کاری کنید تا این اتفاق بیفتد، الکی اتفاق نمیافتد. یعنی به نظر شما، صرف اینکه من کتاب را خوانده باشم، کافی است؟ نه. یکی از دانشمندان بزرگ آمریکایی میگوید: it’s not enough to know, one must become, one must change. کافی نیست که این مباحث الهی را فقط بدانید، بلکه باید تغییر کنید و باید فرد دیگری شوید تا بتوانید زندگی دیگری را خلق کنید. برای اینکه همیشه یک زندگی بهتر را یک انسان بهتر خلق میکند، یک زندگی بهترتر را یک انسان بهترتر خلق میکند.
کاری که میکنید، این است که وقتی صبح، یک ساعت زودتر بلند میشوید، اولا با چه احساسی بلند میشوید. اولین کاری که میکنید، باید خودتان را بسازید؛ هم جسمتان و هم روانتان را. بنابراین 20 دقیقه قشنگ نرمش میکنید؛ این سیستم باید نفس بکشد، این آدم باید برای خلق یک زندگی شگفتانگیز در یک روز، آماده باشد.