
راز اعتماد بیش از حد به این شخص چیست؟
به گزارش هیچ یک و به نقل از جام تهران / سعید الهویی در ماههای اخیر به یکی از چهرههای بحثبرانگیز فوتبال ایران تبدیل شده است؛ شبهه آنالیزوری که بسیاری او را نه به خاطر کارنامه فنی، بلکه به واسطه حضور رسانهای و ارتباطاتش در دایره مربیان جدیدالورود فوتبال ایران میشناسند.
واقعیت این است که الهویی پیش از حضور در تیم ملی هیچ تجربهای جدی در سطح باشگاهی و بینالمللی نداشته و عملکردش نیز تاکنون نشان نداده که توانایی هدایت یا حتی طراحی برنامههای کلان برای تیم ملی را با این حجم از بازیکنان بزرگ داشته باشد.
او بدون اینکه سطح بندی شده و میزان تواناییاش برای کارشناسان و اهل فن محرز شود، ناگهان سر از مهمترین نیمکت فوتبال ایران درآورده است؛ عجیب نیست؟!
با این حال، اعتماد بیچونوچرای امیر قلعهنویی به او، باعث شده تا نقش الهویی در امور فنی تیم ملی بیش از اندازه پررنگ شود. بسیاری از کارشناسان معتقدند که همین وابستگی، تعادل کادر فنی را بر هم زده و موجب شده سایر مربیان با تجربهتر نقشی حاشیهای پیدا کنند.
در حالی که انتظار میرفت تیم ملی با تجربه و انسجام بیشتری برای جام جهانی آماده شود، نشانههای فنی و تاکتیکی در بازیهای اخیر خلاف آن را نشان میدهد که به طور قطع مغز متفکر قلعهنویی (الهویی) نقشی بیبدیل در آن داشته است.
سبک کار الهویی بیش از آنکه بر اساس تحلیلهای علمی و مدرن فوتبال باشد، به نظریات کلی و دستوری شباهت دارد (تعارف را کنار بگذاریم او بیشتر به یک مفسر ورزشی میماند تا یک مربی و حتی تئوریسین)؛ روشی که نمیتواند پاسخگوی فوتبال امروز باشد و نیاز است یک مربی در کنار حفظ کردن چند عبارت لاتین که الهویی علاقه زیادی به آن دارد تا شاید افکارعمومی را تحت تأثیر خود قرار دهد!، در وادی عمل نیز چهرهای نافذ و دارای اثرگذاری کامل باشد.
این فرد تا امروز حتی در سطح باشگاهی شایستگی واقعی خود را نشان نداده و مشخص نشده چه اندازه اثربخشی داشته که ناگهان اینچنین به تیم ملی فوتبال ایران رسیده و تبدیل به شاخه اصلی تفکرات سرمربی شده است. وی در هیچ تیمی به عنوان سرمربی یا حتی مربی مؤثر عملکرد قابلتوجهی از او ثبت نشده و کارنامهاش خالی از موفقیتهای فنی یا تاکتیکی قابل اتکاست.
نامبرده اکنون در جایگاهی قرار گرفته که تصمیماتش بهطور مستقیم بر آینده تیم ملی فوتبال ایران تأثیر میگذارد؛ جایگاهی که به نظر بسیاری از کارشناسان، فراتر از تجربه و توان واقعی اوست.
عجیبتر آنکه امیر قلعهنویی، با وجود در اختیار داشتن دستیارانی باسابقهتر و آشنا به فضای ملی (در کادر کنونی و خارج از کادر کنونی که نادیده گرفته شدهاند)، تا این اندازه به الهویی اعتماد کرده و عملاً سکان امور فنی را به او سپرده است.
این تصمیم بیش از آنکه منطقی و حرفهای به نظر برسد، نوعی ریسک بزرگ برای آینده تیم ملی محسوب میشود (یا به عبارتی بازی با آینده فوتبال ایران آن هم در جام جهانی). اعتماد به مربیای که حتی در سطح باشگاهی هم آزمون خود را پس نداده، میتواند بهای سنگینی برای فوتبال ایران داشته باشد و سرمربی تیم ملی باید از عاقبت این تصمیمات احساسی کاملاً آگاه باشد یا ارکان فدراسیون فوتبال زنگ خطر را برای او به صدا درآورند.
اگر این روند ادامه یابد، آینده تیم ملی در مسیر آمادهسازی برای جام جهانی با خطری جدی روبهرو خواهد شد و مسئولیت این ناکامی بیش از همه بر عهده الهویی و اعتماد بیش از حد قلعهنویی خواهد بود.
تکمله: بیتعارف اکنون در وضعیتی هستیم که بیشتر الهویی از بودن در کادرفنی مهمترین تیم ملی ورزش ایران به سود و منفعت میرسد و بعید است تیم ملی بهرهای کافی از حضور او برده باشد.