
پرسپولیس در این دیدار مطابق انتظار هواداران شروع پرقدرتی نداشت. برخلاف سالهای گذشته که تیم در ۲۰ دقیقه ابتدایی با فشار بالا و بازی مالکانه موقعیتسازی میکرد، در این بازی نیمه نخست فاقد ریتم بود. ناهماهنگی بین سرلک و باکیچ باعث شد سرعت بازپسگیری توپ کاهش یابد و چادرملو بتواند با جابهجاییهای هوشمندانه در میانه میدان جریان بازی را کنترل کند. کانالهای کناری پرسپولیس نیز در نیمه اول تعطیل بودند؛ نه ارسال مؤثری شکل گرفت و نه نفوذی جدی از مدافعان کناری. در همین نیمه چادرملو حتی با یک ضربه به تیر دروازه و خلق موقعیت جدیتر نشان داد که خطر بیشتری نسبت به پرسپولیس ایجاد کرده است.
اما نیمه دوم ورق برگشت. ورود سروش رفیعی و سپس صادقی تعادل و شادابی تازهای به خط میانی و سمت راست پرسپولیس بخشید. سروش با بازیخوانی و توانایی ارتباطسازی بین دفاع و هافبکها باعث شد توپ از عقب زمین با کیفیت بیشتری به جلو منتقل شود. صادقی نیز کانال راست را فعال کرد و در کنار میلاد محمدی موج حملات پرسپولیس از کنارهها را شکل داد. ارسالهای پیاپی فشار زیادی بر مدافعان حریف وارد کرد، هرچند علیپور به دلیل پرس سنگین مدافع مستقیم کمتر مجال اثرگذاری یافت. با این حال، بازپسگیریهای سریعتر و تغییر منطقه پرس به نزدیکی محوطه جریمه چادرملو موقعیتهای متوالی برای پرسپولیس ساخت.
در مجموع، از دقیقه ۶۵ به بعد پرسپولیس فوتبال بهمراتب کاملتری نسبت به بازیهای اخیر ارائه داد؛ گرچه نتیجه مساوی رضایتبخش نبود، اما نشانههای مثبتی از هماهنگی تاکتیکی تیم، خصوصاً با حضور سروش و صادقی، به چشم آمد. به نظر میرسد اگر به وحید هاشمیان فرصت داده شود تا شناخت بیشتری از بازیکنان پیدا کند، پرسپولیس در ادامه مسیر میتواند تیمی سرزندهتر و خطرناکتر باشد.