
پژوهشگران مولکولی کشف کردهاند که فرآیند تصمیمگیری و تابآوری در برابر استرس را در زنان شکل میدهد و مسیری بالقوه برای درمانهای افسردگی متناسب با شرایط را آشکار میکند.
به گزارش هیچ یک ، وبگاه سایتِکدِیلی در گزارشی آورده است:
پژوهشگران مدرسه پزشکی آیکان در مونت ساینای کشف کردند که نوعی آراِناِی (RNA)، که پیشتر در کانون توجه نبود، نقشی حیاتی در ایجاد تابآوری در برابر افسردگی ایفا میکند؛ البته فقط در زنان. آراِناِی (RNA) همراه با دیاِناِی و پروتئین، سه مولکول درشت اصلی هستند که برای همه گونههای شناختهشده زیستی، ضروری هستند.
یافتهها نشان میدهد اثرات این مولکول، خاص جنسیت و منطقه مغزی است و بر نحوه انتخابهای خاص افراد، بر اساس جنسیت، تأثیر میگذارد.
بر اساس این مطالعه، مردان و زنان در نحوه ارزیابی خطاهای گذشته، تصمیمگیری درباره زمان عبور از اشتباهات و توقف نشخوار ذهنی و احساس حسرت درباره فرصتهای از دسترفته، تفاوتهایی آشکار دارند.
زنان تقریباً ۲ برابر مردان به افسردگی مبتلا میشوند؛ ضمن اینکه این اختلال در زنان و مردان اغلب علائم متفاوتی دارد، مانند افزایش تمایل به نشخوار فکری منفی در زنان. سازوکارهای مغزی مسبب ایجاد چنین تفاوتهایی، هنوز تا حدود زیادی ناشناخته ماندهاند.
قشر پیشپیشانی و رفتار بازبینی تصمیمها
قشر پیشپیشانی (بخشی از لوب پیشانی مغز) نقشی حیاتی در پیوند حالات عاطفی با فرآیندهای تصمیمگیری ایفا میکند. در این مطالعه، پژوهشگران دریافتند که تغییر سطوح LINC۰۰۴۷۳ در قشر پیشپیشانی موشها فقط بر رفتار مادهموشها تأثیرگذار است. بهطور مشخص، موشهای مادهای که سطوح بالاتری از این مولکول داشتند، انعطافپذیری بیشتری در تغییر تصمیمهای خود هنگام جستوجوی پاداش نشان دادند؛ در حالی که این الگو در موشهای نر مشاهده نشد.
پژوهشگران با استفاده از رویکردهای نورواکونومیک (اقتصاد عصبی)، نشان دادند که این تغییر مولکولی باعث افزایش حساسیت جنس ماده به هزینههای از دسترفته (ارزشگذاری افراطی بر سرمایهگذاریهای گذشته) و احساس پشیمانی (آگاهی از فرصتهای از دسترفته) میشود. هر دو عامل بر احتمال تجدیدنظر در انتخابهای قبلی آنها تأثیر گذاشتند. این ویژگیهای رفتاری ممکن است به انعطافپذیری بیشتر در مواجهه با استرس منجر شود.
این نخستین شواهدی است که نشان میدهد آراِناِی غیر کدکننده (مولکول آراِناِی که به صورت مستقیم به ساخت پروتئین منجر نمیشود) میتواند به صورت مستقیم بر کارکردهای شناختی تأثیر بگذارد.
چرا این کشف مهم است؟
این مطالعه به یک هدف مولکولی جدید برای توسعه داروهای نوین و همچنین یک هدف کالبدشناختی برای درمانهای تحریک مغزی اشاره میکند که احتمالاً میتواند علائم افسردگی مرتبط با نشخوار فکری منفی را بهویژه در زنان درمان کند.