
داستان کوتاه «تاجلی خانم: قهرمان گمنام جنگ چالدران» نتیجه مطالعه کتابهای تاریخی است، تاجلی همسر شاه اسماعیل اول بنیانگذار سلسله صفویه و احیاگر بخش بزرگی از ایران باستان (پس از ۹۰۰ سال تسلط بیگانگان) است.
به گزارش هیچ یک _ کتاب «تاجلی خانم: قهرمان گمنام جنگ چالدران» به داستان زندگی قهرمانی میپردازد که در زمان و مکان خود بیهمتا است. تاجلی خانم بیگم یا تاجلی خانم، از تبار ترکان ایلخانی و زاده آذربایجان ایران است. او همسر شاه اسماعیل اول بنیانگذار سلسله صفویه و احیاگر بخش بزرگی از ایران باستان (پس از ۹۰۰ سال تسلط بیگانگان) است.
این کتاب با نام تاجلی خانم منتشر شده است اما شرح زندگی او بهانهای است که در کنار نام او و دلاوریهایش نگاهی کوتاه به زندگی شاه اسماعیل شود. همچنین در این کتاب زمینههای جنگ چالدران و علل بروز آن اشاره شده است. البته این روایت تاریخی برای گیرا شدن در قالب داستان بیان شده است.
کتاب به شکل داستان کوتاهی است که نویسنده در نتیجه خواندن ۱۳ کتاب تاریخی که در منابع به آنها اشاره شده، در ذهن خود پرورانده است، در نتیجه ممکن است به شکل کامل یا بخشی از آن غیرواقعی و خیالی باشد.
روایت روان نیست و از کلمات به درستی استفاده نشده است. داستان میتوانست بیشتر از این پرورده شود ، قویتر، با جملهبندی و داستانپردازی جدیتر از آنچه در این کتاب انجام شده است، نوشته شود. همچنین کتاب نیاز به ویراستاری دارد.
قسمتی از متن کتاب
امیران که خشم سلطان را می دید سرها را به زیر افکنده و زبان در قفا کشیده بودند و فقط سنان پادشاه بود که به خود جرات داد و تاج سلطان را از زمین برداشت و بدست او داد و گفت:
-سرورم رخصت می خواهم.
سلطان با بی حوصلگی گفت:
-رخصت! چه می خواهی بگویی؟ چه بهانه ای برای این افتضاح داری؟
-سرورم، اشتباه ما از اول این بود که از توپخانه و خمپاره استفاده نکردیم و اجازه دادیم سواران قزلباش عرض اندام کنند و ابتکار عمل و اختیار جنگ را بدست بگیرند.
– اولاً، من در نامه هایم به شاهِ صوفی قول داده ام که از توپ و خمپاره استفاده نکنم و ما توافق کردیم، در جنگ جوانمردانه رو در روی هم بایستیم.
ثانیاً، اگر فرضاً توپخانه را هم به راه بیندازیم از شجاعت و سرعت سواران آنها در امان نخواهیم بود.
-سرورم، شما بهتر از من می دانید که در جنگ، هدف، پیروزی است و تسلیحات و تجهیزات ما هم برای ظفر بر دشمن و عدم پایبندی به قول سلطان که کسی از آن خبر ندارد بهتر از تحمل شکست و آبروریزی در برابر مشتی قزلباش رافضی و از کافر بدتر است و اما بعد… فرمودید که توپخانه چه تاثیری در سرنوشت جنگ دارد همین کفایت می کند که عرض کنم، غرش صدای توپ ها و انفجار خمپاره ها در بین صفوف سواران موجب کشته شدن خیلی از آنها و ایجاد وحشت و سراسیمگی در بین اسبها شده و آنها را پراکنده کرده و نظم سواره نظام قزلباش را به هم خواهد ریخت و متعاقب آن شلیک شمخال های ینی چری آنها را درو خواهد کرد.
سلطان در میان صحبت های سنان پاشا در فکر بود و به این نتیجه می رسید که او بی راه نمی گوید و از اول اشتباه با خود او بود، و با قولی که به اسماعیل داده از توش و توان نظامی خود استفاده نبرده و ابتکار عمل را به دست دشمن سپرده است، پس تاج را به سر گذاشت و با استیصال گفت:
-به گفتهء تو اطمینان می کنم و امید دارم که نتیجه همان باشد که گفتی، اما … سوگند می خورم که اگر آنچه گفتی نتیجه ندهد سرت را به بادخواهی داد. (صفحه ۳۸ و ۳۹)
کتاب «تاجلی خانم: قهرمان گمنام جنگ چالدران» نوشته ابراهیم پورخلیل در قطع رقعی، جلد شومیز، با کاغذ تخریر، در ۸۰ صفحه، با شمارگان ۵۰ نسخه در سال ۱۴۰۳ توسط نشر سیمای فلق منتشر شد.