
افرادی که برای شروع کارتان به آنها نیاز دارید
هیچ یک،وقتی یک کسبوکار را راهاندازی میکنید به چه نوع افرادی در تیم خود نیاز دارید؟من تیمم را برای شروع، راهاندازی و پایان یا خروج از کسبوکار میخواهم، بنابراین برای من تمرکز بر یافتن تناسب درست از ابتدا مهم است. باارزشترین شخص برای داشتن در یک تیم، در هنگام شروع یک کسبوکار یک شخص با پول است. شما شخصی را میخواهید که هم منابع خود را برای سرمایهگذاری شرکت در اختیار داشته باشد و هم بتواند تامین مالی بکند. قانون شماره يك کسبوکار «ماندن در کسبوکار» است و از دستدادن پول پایان بسیاری از کسبوکارهای خوب بوده است. شما نیاز به سرمایه دارید تا زمان رشدونمو را برای شما فراهم کند.بعضی افراد همه پولشان را قبل از آنکه فکر کنند خرج میکنند. این به این علت است که شما به کسی نیاز دارید که بتواند کسبوکار شما را بیرون از جیب خودشان تامین مالی کند، یا بداند که چگونه سرمایه را برای این کار زیاد کند. همه چیز از اینجا نشات میگیرد.
به قوانین مشارکت پدرم توجه کنید.
وقتی من در اولین مشارکتم به عنوان یک کارآفرین درگیر شدم پدر من چند مشاوره را با من در میان گذاشت.
هرگز مشارکت نکنید.
اگر شما میخواهید مشارکت کنید مطمئن شوید که شریک شما پول بیشتری نسبت به شما دارد.
به قانون شماره يك توجه کنید.
بله خندهدار است اما این حکم اهمیتداشتن سرمایه کافی را به من یاد میدهد.
کسبوکاری که سرمایه کافی دارد محدودیتهای کمتری برای نوآوری و گزینههای بیشتری برای رشد دارد. مسیرهای بالقوه بیشتری را به دست میآورد و فرصتهای کمتری را هدر میدهد.
ارزشها را ارزیابی کنید.
زمانی که شما به تامین مالی کسبوکار خود توجه کنید گام بعدی اطمینان از این است که افرادی که به شما میپیوندند ارزشهاي شما را به اشتراک میگذارند.زودتر یا دیرتر، این حقیقت ظاهر میشود. مهم نیست چه مقدار سرمایه دارید کسبوکار شما در بلندمدت کار نخواهد کرد اگر تیم شما باارزشها و اهداف شرکت در یک خط و هماهنگ نباشند.مسئلهای مانند کمبود ارتباط میتواند دردناک و غیرقابلاجتناب باشد و منجر به اتلاف وقت و انرژی پرهزینه میشود.
از رهبر پیروی کنید.
پس از دسترسی به اولین افراد برای رسیدن به پول و ارزشهای مشترک، شما باید یک نقش رهبری را پر کنید. هر کسبوکاری باید یک رهبر داشته باشد کسی که یک مربی و مدیر باشد و اختلاف بین این دو را بداند.رهبران یا لیدرها نمونهای را برای هرکسی که به این روش کار میکند تعیین میکنند. همه این عبارت را شنیدهایم «اولین نفری که وارد میشود آخرین نفر خارج میشود». خب من به مسائل کمی متفاوت نگاه میکنم: یک لیدر یا رهبر اولین نفری است که در کسبوکار مشغول میشود و آخرین نفری است که دست از فعالیت میکشد. او این مثال را میزند. لیدرها لحن را برای یک سازمان تعیین میکنند به همین دلیل است که آنها باید بر پرکردن مناسب نقشها تمرکز کنند.
آیا آنها میتوانند بفروشند؟
پس از یافتن تامینکننده مالی و رهبری، قدم بعدی یافتن فروشنده فروش است. به همان اندازه که شما به کسی نیاز دارید که پول داشته باشد شما همچنین به کسی نیاز دارید که بتواند درآمد بیشتری را از طریق فروش خدمات یا محصول شما به مصرفکننده به دست آورد. شما به کسی نیاز دارید که بتواند یک محصول را بفروشد زیرا آنها یک فروشنده هستند. بتواند به چشمانداز برسد و خط لوله شما را که کلیدی است رشد دهد. تیم فروش شما باید در فروش قدرتمند باشد درخواست کرده و جذب کند و نزدیکشوندگان خوبی باشند. شرکتها با تیمهای فروشی که میتوانند سر قیفها را برای تولید 50 درصد سرقیف آماده فروش بیشتر پرورش دهند و آنها آن را با 33 درصد هزینه پایینتر انجام دهند. پرورش این سر قیفها میتواند اختلاف زیادی را در طول زمان ایجاد کند.
سایر موارد لازم را پیدا کنید.
بنابراین شما تامین مالی میکنید و یک رهبر و فروشنده دارید. بعد از آن چه پیش میآید؟ هنگامی که شما کار خود را شروع میکنید یک «ابزار سودمند» بسیار لازم است. کسی که بتواند در مدلهای مختلف به شما کمک کند. در حالت ایدهآل او میتواند به عنوان یک کپیکننده، هماهنگکننده شبکههای اجتماعی، هنرمند گرافیکی، فیلمبردار، ویرایشگر یا حسابدار کمک کند یا مهارتهای خاصی را که میتوانید با استفاده از آن درامد داشته باشید به دست آورید.