صدای زنگ آخر مدرسه برای برخی نویدبخش آغوش گرم مادر و بوی غذاست، اما برای عدهای دیگر، کلید در خانه به روی سکوت و تنهایی محض باز میشود. اینجاست که سرنوشت تحصیلی و روانی یک دانشآموز بر لبه تیغی دولبه قرار میگیرد: آیا این تنهایی، فرصت رشد است یا دروازهای به سوی اضطراب و افت تحصیلی؟ ماجرا فراتر از یک لحظه گذرا است؛ این کلید، مسیر آینده فرزندان ما را تعیین میکند.
به گزارش هیچ یک زندگی– اشتغال مادران امروز دیگر یک انتخاب شخصی یا محدود به گروهی خاص نیست، بلکه بخشی از واقعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه است. اما این پدیده یک پرسش اساسی را پیش روی والدین، مربیان و سیاستگذاران قرار داده است: وقتی فرزندان، بهویژه دانشآموزان، ساعات زیادی از روز را بدون حضور مادر در خانه میگذرانند، چه تاثیری بر روند یادگیری، رشد روانی و تحصیلی آنان میگذارد؟
دکتر محسن اصغری نکاح، استاد دانشگاه و رواندرمانگر، در گفتوگو با خبرنگار ایرنازندگی به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته و ضمن تاکید بر پیچیدگی شرایط، راهکارهایی نیز برای کاهش آسیبها ارائه کرده است.
خانوادههای دارای مادر شاغل؛ طیفی از شرایط
به باور دکتر اصغری نکاح، نباید خانوادههای دارای مادر شاغل را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرد: ما سیاستی نداریم که خانوادهها را سفید و سیاه کنیم. عقل سلیم میگوید هر کودکی وقتی در آغوش خانواده و در دسترس والدین باشد، زندگی بهتری خواهد داشت. اما شرایط اجتماعی و اقتصادی و حتی مسئولیتهای فرهنگی و حرفهای ایجاب میکند مادران نقشهای مختلفی را بپذیرند. در نتیجه، بسیاری از مادران بهناچار ساعات زیادی را دور از خانه سپری میکنند.
او ادامه میدهد: اگر قوانین حمایتی و شرایط کاری طوری تنظیم شود که مادران فرصت بیشتری برای حضور در کنار فرزندان داشته باشند، قطعاً بهتر است. اما واقعیت این است که بسیاری از کودکان قبل از رسیدن مادر از مدرسه به خانه میرسند و چند ساعتی را تنها میگذرانند.
نقش سن و ساختار خانواده
اصغری نکاح معتقد است شدت اثرگذاری این تنهایی، به سن کودک و ساختار خانواده بستگی دارد: اگر خانواده گسترده باشد و کودک در کنار پدربزرگ، مادربزرگ یا خویشاوندان زندگی کند، حضور آنها بخشی از خلا عاطفی و آموزشی را پر میکند. اما در خانوادههایی که در شهری غریب یا در فضایی تنها زندگی میکنند، اثرات تنهایی بیشتر است.
فرزندان مادران شاغل در مقایسه با دیگران، در بعضی زمینهها استقلال بیشتری دارند
او اضافه میکند: کودکان بالای ۸ یا ۹ سال اغلب تا حدی استقلال دارند. برخی سرگرمیها یا مهارتها مثل تماس گرفتن با والدین یا انجام تکالیف ساده را بلدند. حتی پژوهشها نشان داده است که فرزندان مادران شاغل در مقایسه با دیگران، در بعضی زمینهها استقلال بیشتری پیدا کردهاند.
فرصتها و تهدیدهای تنهایی
به گفته این استاد دانشگاه، تنهایی میتواند هم تهدید و هم فرصت باشد؛ گاهی تنها ماندن، نوعی توفیق اجباری است که کودک را به سمت استقلال و خودمدیریتی سوق میدهد. اما همین شرایط برای کودکی دیگر میتواند اضطرابآور باشد و به رشد اجتماعی و تحصیلی او آسیب بزند.
او تأکید میکند کودکانی که زمینه اضطرابی دارند یا مهارتهای خودیاری در آنها ضعیف است، هنگام تنها ماندن در خانه دچار ترس، ناتوانی در مدیریت امور یا حتی افت تحصیلی میشوند. در این شرایط، مراجعه به مشاور و دریافت آموزشهای تخصصی برای کودک و والدین ضروری است.
اثرات مستقیم بر عملکرد تحصیلی
یکی از بخشهای مهم گفتوگوی دکتر اصغری، بررسی تأثیر تنهایی بر تحصیل کودکان است: حداقل اثر این تنهایی این است که وقتی بچه تنها است، کسی برای رفع اشکال درسی یا نظارت مستقیم وجود ندارد. کودک ناچار است صرفاً با اتکا به آنچه در مدرسه یاد گرفته کار کند. این مسئله احتمال خطا را افزایش میدهد، تکالیف سختتر میشود و فرسودگی تحصیلی به وجود میآید.
وقتی کودک بفهمد مادر یا پدر تلاشهایش را میبینند، حتی اگر حضور فیزیکی نداشته باشند، اعتمادبهنفس بیشتری پیدا میکند
او ادامه میدهد: اگر والدین پیش از ترک خانه بخشی از تکالیف را با کودک مرور کنند، یا بعد از بازگشت زمان کیفی در اختیارش بگذارند، این خلأ کمتر میشود. حتی تماس تلفنی کوتاه، ارسال یادداشت یا پرسیدن چند سؤال ساده درباره تکالیف میتواند به کودک این حس را بدهد که تحت نظارت است و تنها رها نشده است.»
به باور این روانشناس، تشویق و تحسین از سوی والدین میتواند انگیزههای تحصیلی کودک را زنده نگه دارد: وقتی کودک بفهمد مادر یا پدر تلاشهایش را میبینند، حتی اگر حضور فیزیکی نداشته باشند، اعتمادبهنفس بیشتری در انجام تکالیف پیدا میکند.
استقلال در یادگیری
اصغری در ادامه به جنبه مثبت ماجرا هم اشاره کرد و گفت: برخی دانشآموزان وقتی مجبور میشوند تکالیفشان را بهتنهایی انجام دهند، یاد میگیرند مسئولیتپذیر باشند. این استقلال میتواند بعدها به رشد تحصیلی آنها کمک کند. اما لازمهاش این است که والدین پیشتر مهارتهای لازم را در کودک پرورش داده باشند.
کیفیت رابطه والدین مهمتر از حضور فیزیکی
به گفته دکتر اصغری، مهمترین نکته نوع رابطه مادر با کودک است: تنها بودن کودک بهخودیخود مشکلساز نیست. آنچه اهمیت دارد، کیفیت ارتباط مادر با فرزند است.
مهارت گفتوگو، همدلی، تحسین و نظارت غیرمستقیم نقش تعیینکنندهای دارند. اگر مادر بتواند زمانهای کوتاه حضورش را به شکلی کیفی صرف کند، آثار تنهایی به حداقل میرسد.
نقش پدران و همراهی معلمان
این روانشناس بر اهمیت نقش پدران نیز تأکید میکند: پدران باید بازوی کمکی مادران باشند. اگر آنها در مراقبت و نظارت بر کودک مشارکت کنند، فشار روانی مادر کاهش یافته و کودک نیز احساس امنیت بیشتری خواهد کرد. معلمان نیز وظیفه دارند بر روند یادگیری و کیفیت تکالیف نظارت کنند. اگر متوجه ضعف یا خطا شدند، آن را با والدین در میان بگذارند تا جلوی افت تحصیلی گرفته شود.
نقش دولت و سیاستگذاران
به اعتقاد دکتر اصغری نکاح، بخشی از مشکل تنها به خانوادهها برنمیگردد، بلکه سیاستگذاران نیز باید مسئولیت بپذیرند: سالهای اولیه زندگی کودک بسیار حیاتی است. دولتها باید قوانینی برای حمایت از مادران تدوین کنند تا در این دوره بتوانند وقت بیشتری کنار فرزندان باشند. خوشبختانه در سالهای اخیر برخی تغییرات قانونی در این زمینه ایجاد شده است، اما هنوز کافی نیست.
او از کمبود ساختارهای حرفهای مراقبت از کودک در کشور انتقاد کرد و گفت: ما برای سالمندان خدمات مراقبتی داریم، اما برای کودکان چنین چیزی بهطور جدی وجود ندارد. چرا نباید مربیان آموزشدیدهای داشته باشیم که در خانهها یا مراکز معتبر از کودکان مراقبت کنند؟ این امر میتواند به مادران شاغل آرامش خاطر بدهد و در عین حال از افت تحصیلی کودکان جلوگیری کند.»
آموزش مجازی؛ ابزار مکمل
وی در پاسخ به پرسشی درباره استفاده از منابع آموزشی آنلاین، گفت: کتابهای صوتی، فیلمهای آموزشی و سامانههای مجازی میتوانند نقش مکمل ایفا کنند. اما این ابزارها هرگز جایگزین ارتباط عاطفی و نظارت مستقیم والدین نمیشوند. اگر این منابع استاندارد و نظارتشده باشند، میتوانند در زمان تنهایی کودک، بخشی از نیاز آموزشی او را پوشش دهند.
خانواده داری مهمترین وظیفه مادران
دکتر اصغری نکاح در پایان میگوید: تنهایی دانشآموزان در خانوادههای دارای مادر شاغل یک واقعیت انکارناپذیر است. این شرایط میتواند تهدیدی برای تحصیل و روان کودک باشد، اما اگر والدین زمان خود را مدیریت کنند، پدران درگیر شوند، معلمان نظارت کنند و ساختارهای حمایتی تقویت شود، حتی میتواند به فرصتی برای رشد استقلال و مسئولیتپذیری دانشآموزان تبدیل شود.
مهمترین وظیفه مادران در هر شرایطی، خانوادهداری است؛ خانوادهداری نه به معنای خانهداری، بلکه به معنای ایجاد ارتباط عاطفی گرم، نظارت تربیتی و همراهی با فرزندان.

