نخستین بانوی رکورددار کوهنوردی ایران و عضو باشگاه هشت هزار متریهای جهان گفت: در کی۲ و داولاگیری، لوتسه و اورست جنازههای یخزده زیادی دیدم. اگر بخواهم حسم را درباره این موضوع بگویم یک لحظه میفهمید کوه به شما بدهکار نیست و میتواند این خطر و هشدار را کنار خود داشته باشد که نیروهای طبیعت، نیروهای مافوق تمام توانمندیهای آدمهاست و باید حواس ما به آن باشد.
به گزارش هیچ یک ، افسانه حسامی بانوی هیمالیانورد کشورمان بیست و دوم مهر ماه موفق به صعود قله چوآیو در تبت شد. وی با این صعود ارزشمند، ضمن تکمیل پروژه صعود تمامی قلل بالای ۸۰۰۰ متری جهان، پس از «عظیم قیچیساز»، بهعنوان دومین ایرانی به جمع اعضای «باشگاه ۸۰۰۰ متریهای جهان» پیوست.
این بانوی رکورددار کشورمان که به عنوان پزشک هم فعالیت میکند متولد ۱۳۵۵ هست و درباره مشاهده پیکرهای یخزده کوهنوردان در فتح قلههای مختلف، سقوط برخی از کوهنوردان و تلاشها و سختیهایی که در راه فتح قلههای مرتفع جهان کشیده است، به گفتوگو پرداخت.
متن گفتوگوی کامل افسانه حسامیفرد را در زیر میخوانیم:
سختترین لحظههای شما در صعودها چگونه بود؟
صعود به قلههای هشت هزاری آسان نیست و همواره لحظههای سختی به لحاظ جسمی، روحی، آب و هوا و تصمیمگیری گذراندم. هرکدام از این صعودها چالشهای زیادی داشت. برای هر کوهنوردی سختترین لحظه آن لحظهای است که تصمیم میگیرد آیا بماند و ادامه دهد یا برگردد. تصمیمگیری در آن لحظه سخت هست و خیلی از کوهنوردانی که از دست میدهیم، همان جا دچار اختلال و اشکال میشوند و ترس از ناموفق برگشتن باعث میشود تا جان خود را از دست بدهند. در دو صعود این لحظه را گذراندم و تصمیم گرفتم تا برگردم. برگشت باعث شد تا الان اینجا باشم و این پروژه را تمام کنم.
آیا فردی برابر چشمان شما سقوط کرده؟
متاسفانه بله. در صعود قله آناپورنا یکی از دوستانم که یک کوهنورد هندی به نام آنوراک بود، بین کمپ سه به دو سقوط کرد و در شکاف برفی افتاد. شرایط خیلی متفاوتی را تجربه کردیم. فکر میکردیم که او را از دست دادیم اما تیم امداد سه روز بعد او را پیدا کرد و نجات یافت. او را پایین آوردند و ۶ ماه در آی سی یو در وضعیت بیهوش بود و بارها سی پی آر شد و به طرز معجزه آسایی و جزو نوادر کوهنوردی است که او زنده ماند و او را بعد از ریکاوری دیدم. آنوراک انگشتها و پاهایش را از دست داده بود اما زنده ماند. من سقوط، آسیب و مرگ در تمام صعودهایم کنارم بوده و دیدهام.
در قلههای هشت هزاری با جنازههای یخ زده روبرو شدهاید؟
فراوان. در کی ۲ و داولاگیری، لوتسه و اورست جنازههای یخزده زیادی دیدم. اگر بخواهم حسم را درباره این موضوع بگویم یک لحظه میفهمید کوه به شما بدهکار نیست و میتواند این خطر و هشدار را کنار خود داشته باشد که نیروهای طبیعت، نیروهای مافوق تمام توانمندیهای آدمهاست و باید حواس ما به آن باشد.
آیا فردی در کوه بیمار شده و شما آن شخص را درمان کردید؟
موارد بسیار زیادی بوده که مطلع شدم اما در یک سری از موارد من نه میدانستم و نه مطلع شدم یا اطرافیانم نمیدانستند که پزشک هستم. به هرحال نتوانستم کمک کنم اما موارد زیادی بیماریهای عادی مانند اسهال و استفراغ، سرماخوردگی، سرفه یا شرایط خاصی که به دلیل بهداشت و بیماریهای ارتفاع، فرد تجربه میکند را درمان کردم. در کی۲ حادثهای داشتیم که نیاز بود امداد شود و من در کنارش بودم و کمکش کردم.
آیا حیوان وحشی در کوه دیدید و به شما حمله هم کرد؟
در کوههای خارج از ایران من با حیوان وحشی روبرو نشدم اما در کوههای داخل ایران هم با گرگ و خرس مواجه شدم. در سبلان و علم کوه خرس دیدم و در کوههای اطراف مشهد با گرگ مواجه شدم اما به من حمله نکردند. آدم به من حمله نکند، حیوان به من حمله نمیکند.
وقتی گرفتار طوفان میشوید، چطور عبور میکنید و چه احساسی داشتید؟
طوفان جزو لاینفک حضور در ارتفاع و شرایط آب و هوایی است که ما میگذرانیم. آنجا یک ترس واقعی به سراغ آدم میآید. ترسی که مدیریت میطلبد نه ترسی که شما را زمینگیر و همه چیز را مختل کند. آنجا باید روی کارها و تصمیم گیریهای کوچک تمرکز کنید و به موقع و در زمان کافی سریع تصمیم بگیرید. در واقع طوفان یک مدیریت بسیار خوبی را در آدم به لحاظ عملکردی و زمانبندی در ارتفاع ایجاد میکند.
گذراندن شب در کوه چه حسی دارد؟
کوه زیباترین تجربه زندگی من بوده و وقتی که شب میشود انگار در یک فضایی منفک از تمام جهان پا میگذارید. زیر یک آسمان پرستاره و در آن سکوت، سرما و التهاب و حضور در ارتفاع تجربه منحصر بفردی دارید که همیشه دلم میخواهد تکرار شود.
آیا در کوه آشپزی کردید و چه غذایی پختید؟
من گیاهخوار هستم و این محدودیت غذایی را برای خودم ایجاد کردم که باعث میشود تا مجبور شوم برای خودم غذاهای بسیار زیادی درست کنم و از غذاهای سنتی که مواد اولیه آن را با خودم میبرم و در کوه آماده کردم، استفاده میکنم.
تخصص شما در پزشکی چیست؟
من پزشک عمومی هستم و البته در حوزه پزشکی کوهستان هم به عنوان مدرس فدراسیون کار میکنم و تجربههایی که داشتم را به دوستان و همنوردانم منتقل میکنم.
آیا فدراسیون یا وزارت ورزش پاداشی به شما دادند؟
این فرم صعودها یک برنامه شخصی هست و حضور حامی مالی در کنار من این برنامه شخصی را تسهیل کرده و اگر حامی مالیم نبود این پروژه تا سه سال و نیم هم تمام نمیشد و شاید ۱۰ سال و بیشتر طول میکشید اما نه من بلکه کل جامعه کوهنوردی که اینگونه فعالیت میکنند انتظاری برای حمایتهای مالی از وزارت ورزش و فدراسیون کوهنوردی نداریم، حداقل من ندارم؛ اما بیشتر بحث حمایتهای روانی برایم خیلی مهم بود که تا حد زیادی فدراسیون در کنار من بود. هرچند بعد از اتمام پروژه هشت هزارتاییها و ورود به باشگاه هشت هزارمتریهای جهان من با وزیر ورزش هم دیداری داشتم و از طرف فدراسیون و وزارت ورزش قول دادند مقداری از جوایز و پاداش این صعودها به من داده شود و اینکه تا چه حد این موضوع عملی میشود را باید در آینده منتظر باشیم.
صعود به کدام قله را دوست داشتید؟
هر قلهای برای من یک داستان متفاوت داشت، وقتی به آن فکر میکنم دلم میخواهد دوباره آن را تجربه کنم اما گر بخواهم محدود و منحصربفرد یک صعود را تجربه کنم، قله نانگاپاربات است که با همه سختی دوست دارم دوباره آن را فتح کنم و دیگر اورست است که دوست دارم مسیر شمالی آن را دوباره صعود کنم. اگر فرصتی باشد کی ۲ گزینه بعدی است تا دوباره پا به هشت هزار متریها بگذارم.
چه حسی دارید که اولین زن رکورددار در ایران هستید؟
حس افتخار، شادی، شعف و در عین حال مسئولیت دارم زیرا در قبال جامعهای که من را حمایت و کمک کرده تا با افتخار اولین زن ایرانی باشم و پرچم ایران را مجدد در باشگاه هشت هزار متریها به عنوان دومین ایرانی ثبت کنم، مسئولیتی برگردن دارم که الهامی برای جامعه جوان و بانوان باشم. باید به آنها این انگیزه و الهام را بدهم که علی رغم تمام محدودیتهای جامعه و سختیها موظف هستیم بکوشیم تا به اهداف خود برسیم و در راه آن تلاش کنیم.
صعود بعدی کجاست؟
یک پروژهای را برای خودم تعریف کردم و استارت زدم و اسم آن «سون سامیت» یعنی هفت قله بلند هفت قاره دنیاست که اولی را در آفریقا بهمن ماه شروع میکنم و با توجه به فصلهایی که میتوانم صعود کنم امیدوارم به دیگر قلل بروم. این صعودها، یک پروژه متفاوت، زیبا و جذاب هست البته محدودیتهای خاصی به خصوص در گرفتن روادید در برخی از کشورها خواهم داشت. برای آمریکای جنوبی و روادید آرژانتین و آمریکا و صعود به قله دنالی یک سری چالش دارم و حالا پیش میروم تا ببینم تا کجا موفق میشوم.
فوتبالی هستید؟ استقلال یا پرسپولیس؟
خوشبختانه جواب من نه هست اما استقلالی هستم. کمتر وقت میکنم پای تلویزیون با آرامش چند ساعته بنشینم. در برنامه، آموزش یا تمرین هستم و زمان من کاملا محدود هست. به همین دلیل نه خیلی وقت میکنم و نه علاقه داریم تا فوتبال ببینم.


