قاچاقچیان کتاب با سوءاستفاده از نتیجه تلاش پدیدآورندگان و ناشران، موجب تعطیلی کتابفروشیها و شرکتهای پخش میشوند، در حالی که خود با چاپ کتاب بیکیفیت به قیمت بیزار کردن مخاطب از کتابخوانی، به سود بالایی میرسند.
به گزارش هیچ یک ، درست نیست بساطگستری به کتاب برسد، درست نیست تخصص و فکر پدیدآورندگان و زحماتی که ناشر، شرکت پخش و کتابفروش برای دسترسپذیر شدن کتاب میکشند، نادیده گرفته شود. بساطهایی که در خیابانها، میدانهای شهر، ایستگاههای مترو، وسط پارک و هر جایی که ممکن باشد، گسترده شدند و کالایی را در قالب کتاب میفروشند، کالایی که ممکن است افراد را از کتابخوانی فراری دهد.
مسالهای که در این گزارش با عنوان «قاچاق کتاب» به آن پرداخته شده است، موضوع تازهای نیست، اما حل نشدن آن، هر روز ناشران، کتابفروشان، شرکتهای پخش و پدیدآورندگان را ضعیفتر میکند. قاچاقچیان کتاب شاید عنوان دقیقی نباشد، اما در حوزه کتاب و نشر، به گروهی شناخته شده اشاره دارد. این افراد با پرفروش شدن کتاب هر ناشری، آن کتاب را کپی میکنند و با تخفیف میفروشند؛ زیرا هزینهای برای پدیدآورنده، طراحی جلد، صفحهبندی و دیگر موارد چاپ یک کتاب نپرداخته اند، فقط هزینه کاغذ و چاپ را میپردازند.
گروه دیگر از قاچاقچیان کتاب با پرفروش شدن یک عنوان کتاب، با تغییر نام مترجم و ناشر برای کتاب مجوز میگیرند و آن را منتشر میکنند. وزارت ارشاد تلاش دارد تا با طراحی نرمافزار مانع ادامه این روند شود. پیش از این بارها اثبات شده فردی که با نام مترجم در شناسنامه کتاب معرفی میشود، کودکی ۹ ساله است، یا فردی است که در سال تعداد بالایی کتاب ترجمه کرده است در حالی که سواد زبانهای دیگر را ندارد. اثبات این موارد برای ناشر یا پدیدآورنده علاوه بر هزینه، زمانبر است. همچنین افرادی که از قاچاقچیان شکایت میکنند، در خطر هستند و بارها شده حتی خبرنگارانی که درباره قاچاق کتاب در رسانه خود نوشتند، با تهدید قاچاقچیان مواجه شوند.
باید این نکته را هم فراموش نکرد که «کهنهکتابفروشان» که برخی کتابفروشی دارند و برخی چند جلد کتاب را گوشهای از پیادهرو میفروشند، با قاچاقچیان کتاب متفاوت هستند. کهنهکتابفروشان با بازگرداندن کتابهای اصلی به چرخه فروش، آثاری را که ممکن است در بازار نایاب شده باشند، در دسترس مخاطب قرار میدهند و به چرخه نشر کمک میکنند.
بخش بزرگی از قاچاقچیان در فضای مجازی کتابها را میفروشند
برخی از ناشران سالها است که با قاچاقچیان کتاب مبارزه میکنند، همچنین سالها است که این آسیب ادامه حیات آنها را تهدید میکند. محمدعلی جعفریه مدیر انتشارات ثالث یکی از افرادی است که در اتحادیه ناشران و کتابفروشان برای جمعشدن بساط قاچاقچیان کتاب تلاش کرده است.
ناشر ممکن است در سال ۱۰۰ عنوان کتاب منتشر کند؛ از اینها فقط ۱۰ عنوان پرفروش میشود و ۱۰ عنوان پرفروش است که هزینه ۹۰ عنوان را تامین میکند
جعفریه در گفتوگو با خبرنگار کتاب ایرنا، با بیان اینکه ناشران سالها است که با بساط قاچاق کتاب مواجه هستند، ادامه داد: زمانی کارگروه صیانت از حقوق ناشران، مولفان و مترجمان در اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران فعال بود، همچنین نیروی انتظامی و ارگانهای دیگر همکاری و دولت از اتحادیه حمایت میکرد، اما وقتی حرکت این گروهها کمرنگ شد، دوباره گروههای قاچاق به فهالیت خود باز گشتند.
مدیر انتشارات ثالث نبود نیروی مشخص برای جمعکردن قاچاقچیان کتاب را مشکل اصلی این روزها اعلام کرد و افزود: مردم قاچاقچیان را کنار خیابان میبینند، اما بخش بزرگی از قاچاقچیان در فضای مجازی کتابها را میفروشند، حتی توان ما به توقف فعالیت آنها در سایتهای بزرگ هم نمیرسد.
او در بررسی مشکلاتی که در نتیجه فعالیت قاچاقچیان شکل میگیرد، گفت: ناشری که فعالیت صنعتی دارد، پرسنل دارد و هزینه میکند تا ویرایش و نمونهخوانی برای کتاب انجام شود، حقوق مولف و پدیدآورندگان را پرداخت میکند، در سال امکان دارد ۱۰۰ عنوان کتاب منتشر کند؛ از اینها فقط ۱۰ عنوان پرفروش میشود و ۱۰ عنوان پرفروش است که هزینه ۹۰ عنوان را تامین میکند و در نتیجه فروش آنها ناشر میتواند سرمایه گذاری کند، حقوق مولف را بپردازد، هزینه ویراستار را بدهد، و کتابی با شمارگان ۵۰۰ نسخه چاپ کند، کتابی که جامعه دانشگاهی و دانشجویی به آن نیاز دارد.
هدف ناشر فقط حقوق مادی فعالیت نشر نیست
جعفریه با تاکید بر اینکه هدف ناشر فقط حقوق مادی فعالیت نشر نیست، افزود: ثابت شده بُعد معنوی فعالیت است که به ناشر هویت میدهد، این مساله است که افراد کتابخوان وقتی نام ناشری را میشنوند، چشمبسته کتاب او را خریداری میکنند.
ممکن است تشخیص کتاب اصلی و کپیشده، برای خریدار دشوار باشد، اما ناشران آن را تشخیص میدهند
مدیر انتشارات ثالث ادامه داد: افراد پختهخوار و قاچاقچیان، آثار پرفروش ناشران را چاپ و همهجا پخش میکنند. این روزها با دستگاههای جدید کیفیت چاپ بهتری هم دارند.
او انواع قاچاق کتاب را در دو گروه دستهبندی کرد و افزود: گروهی از قاچاقچیان، کتاب اصلی را چاپ میکنند، کتابی که مجوز دارد و گروه دیگر کتابهایی را که مجوز ندارند چاپ میکنند. گروه اول ممکن است اسم کتاب و نام مترجم را تغییر میدهند و کتاب را چاپ میکنند. البته وزارت ارشاد به آنها مجوز میدهد. همه این کتابها با هم در بساط کنار خیابان فروخته میشوند. ممکن است تشخیص کتاب اصلی و کپیشده، برای خریدار دشوار باشد، اما ناشران آن را تشخیص میدهند.
در نتیجه فروش کتاب قاچاق، شمارگان کتاب اصلی کاهش پیدا میکند
به گفته جعفریه در نتیجه فروش کتاب قاچاق، کنار خیابان، شمارگان کتاب اصلی کاهش پیدا میکند و ناشر از نظر مالی به مشکل بر میخورد و نمیتواند روی کتابهای تالیفی سرمایهگذاری کند و این کتابها همراه کتابسازی میشود.
او درباره اینکه چه کسی باید با قاچاقچیان مقابله کند، توضیح داد: برخورد باید از سمت نیروی انتظامی و وزارت ارشاد باشد، اتحادیه قدرت اجرایی ندارد و اتحادیه تشکل صنفی است و باید با نیروی انتظامی و وزارت ارشاد همکاری کنند.
هرچه قاچاقچیان قدرتمند شوند، نشر مستقل ضعیفتر میشود
جعفریه با تاکید بر اینکه هرچه قاچاقچیان قدرتمند شوند، نشر مستقل ضعیفتر میشود، افزود: نشر مستقل به سختی به حیات خود ادامه میدهد، ضعیف شدن ناشر حرفهای باعث میشود مترجم و مولف زندگی سختتری داشته باشد و ما شاهدیم روزبهروز این اتفاق میافتد. باید متولی و مدیری پیدا شود که واقعا به کار علاقه داشته باشد. اگر مدیری بخواهد چیزی از خود به یادگار بگذارد، یکی از کارهایی که میتواند انجام بدهد همین است، زیرا قاچاق کتاب باعث شده تمام کتابفروشیهای مستقل و محلی از بین بروند.
مردم وقتی این کتابها را میخوانند از مطالعه بیزار میشوند و بعدها از کتابفروشی هم کتاب نمیخرند
به گفته او قاچاق کتاب دو مشکل عمده دارد، وقتی افراد کتاب تقلبی میخوانند، نمیدانند که این کتابها با نسخه اصلی آنها متفاوت است، ممکن است ترجمه ضعیف باشد، کتاب بدون ویراستاری باشد و همچنین جلد، کاغذ و صفحهبندی کیفیت کمی داشته باشد. مردم وقتی این کتابها را میخوانند از مطالعه بیزار میشوند و بعدها از کتابفروشی هم کتاب نمیخرند.
جعفریه با اعلام این نکته که هیچ ناشری نمیتواند کتابش را با ۵۰ تا ۷۰ درصد تخفیف بفروشد، توضیح داد: کتابهایی که در بساطها فروخته میشوند، قیمت کاذب دارند، یعنی قیمت بالاتر از کتاب اصلی برای کتاب درنظر میگیرند و بر آن تخفیف قائل میشوند. در این رویکرد کتاب ذلیل میشود. یکی از شاخصههای رشد یک کشور، کتابهایی است که در ان کشور منتشر میشود.
مدیر انتشارات ثالث با ارایه پیشنهاد برای حل مساله قاچاق کتاب، گفت: پیشنهاد من این است که ارشاد و اتحادیه با هم تبادل نظر کنند و کمیتهای مانند کمیته صیانت تشکیل شود، همچنین ارشاد و نیروی انتظامی همکاری کنند زیرا اتحادیه این شناخت را دارد که قاچاقچیان را محدود کند اما بازوی اجرایی ندارد که ارشاد و نیروی انتظامی میتوانند در این زمینه به اتحادیه کمک کنند.
جزای قاچاقچی کتاب، بازدارندگی لازم را ندارد
روند شکایت و رسیدگی به پرونده ناشران، مسیری طولانی و پرهزینه دارد، آن هم برای ناشری که زیان دیده است. از طرفی احتمال دارد پرونده به جایی نرسد. در این حوزه باید قاضی درباره چرخه نشر آگاهی لازم را داشته باشد.
در تمام شهرستانها کتابها را چاپ و قاچاق میکنند و هیچ ارادهای نیست که در کل بخواهد مانع آنها شود
مجید طالقانی در گفتوگو ، با اشاره به تاثیر کارکرد دستگاههای اداری در رسیدگی به پروندههای شکایت ناشران از کپیکاران کتاب، گفت: دستگاه بروکراسی رشد کرده است، پیش از این قاضی با ناشران همکاری خوبی داشت و میشد مسائل را پیگیری کرد و به سرانجام رساند، اما روند طولانی رسیدگی به پروندهها باعث شده ارادهای برای این کار وجود نداشته باشد.
مدیر انتشارات «نقش جهان» با تاکید بر اینکه جزایی که برای قاچاق کتاب درنظرگرفته شده است، بازدارندگی لازم را ندارد، ادامه داد: در شکلگیری این روند، دادگستری و شهرداری دخیل هستند، متخلفان از نتیجه تخلف خود نمیترسند. دادگستری روند پیگیری پرونده کپیبردای از کتاب را آنقدر سخت کرده که نمیشود، انجامش داد. در کل به این نتیجه میرسیم که ارادهای برای جلوگیری از این کار وجود ندارد.
به گفته او در تمام شهرستانها کتابها را چاپ و قاچاق میکنند و هیچ ارادهای نیست که در کل بخواهد مانع آنها شود.
کسی مساله قاچاق کتاب را پیگیری نمیکند
طالقانی با اشاره به اینکه اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران بازوی اجرایی ندارد، افزود: پیش از این قاچاقچیان توسط اتحادیه شناسایی و به قاضی معرفی میشدند، مامور عالی پایگاه هشتم که علاقهمند به این کار بود حکم میگرفت و میگفت که کجا برویم، ما میرفتیم و مانع کار آنها میشدیم. این روزها به دلیل بروکراسی تا بخواهیم حکم را بگیریم، چهار تا پنج ماه طول میکشد و بعد برای اجرای آن روند سختی وجود دارد. به همین دلیل کسی مساله قاچاق کتاب را پیگیری نمیکند، زیرا در نهایت رسیدگی در حد جریمه است.
باید صبر کنیم تا این فاجعه اثرش را در کل جامعه بگذارد و در آن زمان کارهایی انجام خواهد شد
مدیر انتشارات نقش جهان با بیان اینکه برای توقف فعالیت قاچاقچیان کتاب، خلا قانونی وجود ندارد، افزود: در کل ارادهای که بخواهد، مانع فعالیت قاچاقچیان شود، وجود ندارد. شهرداری دلایلی برای بازدارندگی دارد، اما همبستگی و اتحادی که باید بین دستگاهها وجود داشته باشد تا بتوانند مانع ادامه این روند شوند، نیست. باید صبر کنیم تا این فاجعه اثرش را در کل جامعه بگذارد و در آن زمان کارهایی انجام خواهد شد.
به گفته او ظلمی بالاتر از قاچاق کتاب به جریان نشر وجود ندارد. نتیجهاش این است که ناشری در آینده کار نمیکند. همچنین نویسنده و مترجم سالها برای تالیف و ترجمه اثر باکیفیت وقت صرف نمیکند.
قاچاق کتاب مانند دزدی است
طالقانی با اشاره به چندپارگی وحشتناکی که در نشر ایران به وجود آمده است، گفت: دانشگاهها چقدر کتاب میخرند؟ چقدر کتابخانههایشان به روز است؟ چقدر از ناشران حمایت میکنند؟ اگر به قیمتهای کاغذ، چاپ و صحافی توجه کنید، میبیند باعث شده شمارگان کتاب به ۲۰۰ نسخه برسد، این فاجعه است، اما کسی توجهی به آن ندارد و برای کسی مهم نیست، در حالی که کشورهای همسایه برای رشد کتاب هزینه میکنند، میبینیم نمایشگاه بینالمللی کتاب شارجه، بودجه بزرگی برای ترجمه کتابهای عربی به زبانهای دیگر درنظر گرفته است. آلمان برای مصرف کتاب میان مردم هزینه میکند، اما اینجا هیچ خبر و اتفاقی نیست تا خون همه انسانهایی که در این حوزه کار میکنند تمام شود و پرونده نشر بسته شود.
نیازی نیست که قاچاقچیان کتاب را در شمارگانی چاپ و انبار کنند، با استفاده از دستگاههای دیجیتال کتابها را تکتک چاپ میکنند
مدیر انتشارات نقش جهان قاچاق کتاب را مانند دزدی دانست و افزود: این جرمی که اتفاق میافتد، یک دزدی، کلاهبرداری و مال غیر خوردن است. وقتی ناشر کتاب را چاپ میکند حق و حقوقش برای ناشر است؛ وقتی کتاب را کپی میکنند یعنی دزدی کرده اند و جرمی اتفاق افتاده است، اما ارادهای برای اینکه بساطی را جمع و موضوع را پیگیری کنند وجود ندارد.
او ادامه داد: تمام کپیکاران روبهروی دانشگاه در خیابان جمالزاده و انقلاب هر کدام هزاران فایل کتاب دارند و هر کتابی را از آنها بخواهید یک ساعت دیگر میآورند. نیازی نیست که قاچاقچیان کتاب را در شمارگانی چاپ و انبار کنند، بلکه با استفاده از دستگاههای چاپ دیجیتال کتابها را تکتک چاپ میکنند. این روند در کل کشور فاجعه است.
همکاری نکردن شهرداری شاید مهمتر از نبود قانون است
انتخاب قاچاقچیان بر اساس پرفروش بودن کتاب است، آنها هیچ ارتباطی با فرهنگ و کتابخوانی ندارند، بلکه اقتصاد نشر را هدف خود قرار دادند و با این رویکرد کل چرخه نشر از پدیدآورنده تا کتابفروش را نابود میکنند.
مهدی حسینزادگان در گفتوگو ، با اشاره به اینکه قاچاقچیان کتاب در هر دوره رفتاری مشابه دورههای قبل انجام میدهند، بیان کرد: وقتی کتابی معروف میشود، برای مثال سریالی از آن ساخته میشود، فروش آن بالا میرود و آن کتاب به سرعت توسط قاچاقچیان کپیبرداری و چاپ میشود.
در نتیجه فعالیت قاچاقچیان حق شهروندی، حق ناشران و حق پدیدآورندگان ضایع میشود
مدیرفروش انتشارات ققنوس با تاکید بر اینکه در مواجهه با قاچاقچیان کتاب خلا قانونی وجود دارد، افزود: همکاری نکردن شهرداری شاید مهمتر از نبود قانون است. پیشتر از این بحث دستفروشی مطرح بود، فردی بساطی داشت و چند جلد کتاب میفروخت، این روزها بحث کتاب گستری است. شاهد این هستیم که در پیادهرو چهار میز ۱۲۰ در ۸۰ سانتیمتری کنار هم چیدند و فضای پیادهرو را گرفتند.
او ادامه داد: روزهای گذشته شهرداری برای برخورد با کافهها تمام میز و صندلیهایی را که در پیادهرو بود جمع کرد، درباره درستی یا نادرستی این رفتار نظری مطرح نمیکنم، اگر درست است و باید انجام شود، چرا بساطگستران که بخش بزرگی از پیادهرو را میگیرند، جمع نمیشوند؟ زیرا در نتیجه فعالیت آنها حق شهروندی، حق ناشران و حق پدیدآورندگان ضایع میشود.
فرد قاچاقچی را دستگیر میکنند حداقل مجازات را برای او درنظر میگیرند، اگر سابقه نداشته باشد، جزای او نصف میشود و آن مجازات هم تبدیل به جزای نقدی میشود
حسینزادگان پیش از این چندین پرونده قاچاق کتاب را در دادگاه پیگیری کرده است، او گفت: چندین مورد بود که به نتیجه رسید، در نتیجه همکاری کارگروه صیانت اتحادیه ناشران و کتابفروشان همراه با پایگاه هشتم نیروی انتظامی اتفاقهای خوبی رقم خورد و قاچاق کتاب محدود شد. در سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ روندی جمعآوری قاچاقچیان خوب پیش میرفت، اما مجازاتی که باید برای آنها در نظر گرفته شود، مسخره است و در چند ماه گذشته شامل تخفیف مجازات هم شده است. به این شکل که فرد را دستگیر میکنند حداقل مجازات را برای او درنظر میگیرند، اگر سابقه نداشته باشد، جزای او نصف میشود و آن مجازات هم تبدیل به جزای نقدی پنج تا ۱۰ میلیون تومانی میشود، در نتیجه قوانین بازدارندگی لازم را ندارد.
در روزگاری که کتابفروشیهای محلی مجبور به تعطیلی میشوند، زمانی که پدیدآورندگان کتاب باید برای تامین معاش، شغلی غیر از نوشتن داشته باشند و در زمانهای آزاد دست به قلم شوند، وقتی ناشران با مشکلات چاپ و نشر کتاب، نبود کاغذ و مسائل مالیاتی و دریافت مجوز برای ادامه حیات تلاش میکنند، گروهی با عنوان قاچاقچیان کتاب بدون پرداخت هزینه، بدون داشتن هیچ تخصصی، فقط از راه سواستفاده از نتیجه زحمات یک گروه فرهنگی، آنقدر فربه میشوند که برای سفر به کانادا، کاشیهای خیابان انقلاب را که در آن بساط میگسترانند، به دیگران اجاره میدهند. این مساله در نتیجه چشمپوشی شهرداری مناطق مختلف تهران، نبود قوانین و مجازات بازدارنده و هماهنگ نبودن اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با وزارت ارشاد و نیروی انتظامی اتفاق میافتد.


