ناتوانی آمریکا در کنترل افزایش قیمت بنزین در این کشور
بهطورکلی، وقتی صحبت از اصلاح قیمت انرژی و بنزین میشود، باید توجه کرد که کشور امروز در شرایطی قرار گرفته که منابع خود را به غیربهینهترین شکل ممکن مصرف و عملاً هدر میدهد. قیمتگذاری فعلی بنزین و انرژی باعث ایجاد یک معادله کاملاً غیربهینه در اقتصاد کشور شده است. هدف از اصلاح قیمت، از بین بردن همین معادله غیربهینه و جایگزین کردن آن با یک سازوکار بهینه است.
ایران چهارمین تولیدکننده بزرگ نفت و گاز جهان است؛ موضوعی که بسیاری از مردم اطلاعی از آن ندارند و تصورشان این است که تولید نفت و گاز ایران بسیار محدود است. این در حالی است که باوجود تحریمها و عدم سرمایهگذاری خارجی، ایران همچنان روزانه نزدیک ۹ میلیون بشکه معادل نفت خام از محل نفت و گاز طبیعی تولید میکند. تنها آمریکا، روسیه و عربستان تولید بالاتری از مجموع نفت و گاز نسبت به ایران دارند. اما باوجود این تولید عظیم، ایران نهتنها سهمی در معادلات جهانی امنیت انرژی ندارد، بلکه حتی در منطقه نیز از بازارهای نفت، گاز و فرآوردهها حذف شده یا به یک بازیگر حداقلی تبدیل شده است. در داخل کشور هم با ناترازی انرژی مواجه هستیم؛ ناترازیای که تنها در سال جاری ۳۰ میلیارد دلار عدمالنفع و خسارت به کشور وارد کرده است؛ رقمی معادل درآمد یک سال نفتی ایران. این عدد هر سال بزرگتر میشود.
در واقع، ما انرژی تولید میکنیم؛ اما تقریباً همه آن در داخل مصرف میشود و این مصرف نیز غیربهینه است. ریشه اصلی این معادله ناکارآمد، قیمتگذاری نادرست انرژی است. وقتی انرژی را برای مردم بیش از حد ارزان میکنیم، در ظاهر منفعتی به مردم میرسد، اما در پشت پرده هزینههای بزرگتری ایجاد میشود؛ بهطوری که با یکدست یارانه انرژی میدهیم و با ده دست هزینههای سنگینتری را از اقتصاد و از زندگی مردم پس میگیریم.
ارزان بودن انرژی بازار تجهیزات کمبازده را رونق میدهد. مردم بهخاطر قیمت پایین انرژی به سمت خرید خودروهای کمبازده، بخاریهای غیربهینه، کولرهای ناکارآمد و انواع تجهیزات پرمصرف میروند. انرژی در این تجهیزات عملاً هدر میرود. از سوی دیگر، چون انرژی با این الگوی مصرف نابود میشود، دولت دیگر انرژی مازادی برای صادرات ندارد که از محل آن ارزآوری کند، زیرساخت بسازد، اشتغال ایجاد کند و درآمد ملی و خانوار را افزایش دهد تا مردم بتوانند تجهیزات با بهرهوری بالا خریداری کنند. بنابراین وقتی دولت از اصلاح قیمت انرژی صحبت میکند، هدفش خروج کشور از این چرخه باطل و غیربهینه است. دولتها اصولاً تمایلی به گران کردن ندارند؛ اما ناگزیرند این اصلاح را انجام دهند.
سه نگاه نسبت به اصلاح قیمت وجود دارد که اول کاهش قیمت یا تثبیت مصنوعی آن است؛ این نگاه همان معادله غیربهینه و غلط است. دوم شوکدرمانی؛ تجربه آن در ایران وجود دارد و نتیجهاش بیثباتی و تبعات امنیتی است. همچنین رفتار مصرفی مردم را نیز اصلاح نمیکند و سوم اصلاح تدریجی که دولت با طرح بنزین سه نرخی، فاز اول اصلاحات تدریجی قیمت انرژی را آغاز کرده است. این اقدام بسیار نرم و ملایم است و این طرح فشار مالی معناداری به خانوار وارد نمیکند. اما در این میان، گروههایی با بزرگنمایی این اقدام، آن را معادل شوکدرمانی جلوه میدهند تا جامعه را تحریک کنند. اما اگر منطق تصمیمگیری و مبانی این اصلاحات برای جامعه روشن شود، مردم آن را میپذیرند.
بنابراین اصلاح قیمت در حوزه بنزین باید بر سه محور همزمان استوار باشد؛ محور اول راهکارهای قیمتی است که برای مثال باید چشمانداز پنجساله قیمت بنزین برای مردم روشن باشد تا آمادگی تغییرات را داشته باشند و محور دوم راهکارهای غیرقیمتی است؛ یعنی وقتی مسیر مصرف غیربهینه را با اصلاح قیمت میبندیم، باید مسیر مصرف بهینه را باز کنیم. مثال روشن آن توسعه همزمان حملونقل عمومی است. سومین محور تدریجی بودن اصلاحات قیمت است یعنی مردم باید فرصت داشته باشند که رفتار مصرفی خود را با شرایط جدید انرژی سازگار کنند و دولت نیز فرصت داشته باشد زیرساختهای حملونقل عمومی را بهتدریج توسعه دهد.
بنابراین اصلاح قیمت بنزین باید هم قیمتی باشد، هم غیرقیمتی و هم تدریجی؛ تنها در این صورت کشور از وضعیت غیربهینه و چرخه فرساینده کنونی خارج خواهد شد.
