جام تهران / این روزها بازار انتقادها از تیم ملی فوتبال کشورمان حسابی داغ است و متأسفانه با اتفاقاتی که در روزهای اخیر در تیم ملی فوتبال کشورمان رخ داده، این تیم ملی هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ مدیریت به طور ویژه زیر سؤال رفته و کار آنقدر بالا گرفته که سرمربی تیم ملی تلاش میکند با وعده نسیه برای روزهای آینده، وضعیت را کمی سروسامان دهد. به طور حتم بخشی از انتقادات مطرح شده در خصوص عملکرد تیم ملی و حتی مدیریت در این تیم به درستی بیان شده و جای تردیدی وجود ندارد که تیم ملی هم از نظر فنی و هم از نظر مدیریتی دچار مشکل است، اما اگر بخواهیم یکطرفه به قاضی نرویم باید همه جوانب را بررسی کرده و بهخصوص نیمنگاهی فنی به پایههای تیم ملی داشته باشیم. به طور حتم تیم ملی هر کشوری شالوده و چکیده لیگ برتر و در کل فوتبال داخلی آن کشور است. اگر بخواهیم واقعیت تیم ملی این روزهای فوتبال کشورمان را به درستی آنالیز کنیم باید نگاهی واقعبینانه به لیگ برتر و حتی لیگ دسته اول فوتبال کشورمان داشته باشیم و منصفانه با توجه به کیفیتی که فوتبال کشورمان در مسابقات باشگاهی ارائه میدهد، به تیم ملی هم خرده بگیریم. در اکثر کشورهای مطرح در فوتبال و قریب به اتفاق تیم ملی کشورهای اروپایی، شاهد حضور بازیکنان تیمهای لیگ برتری آنها هستیم و هرچقدر که تیمها باکیفیت هستند، تیم ملی آن کشورها هم باکیفیت ظاهر میشوند، بهخصوص اینکه در لیگ کشورهای مطرح، معمولاً سه الی چهار تیم وجود دارد که تأمینکننده اصلی تیم ملی هستند و بازیکنان آن تیمها معمولاً نفرات اصلی تیم ملی هستند. شاید بتوان گفت که طی سالهای گذشته معمولاً این اتفاق در کشورمان نیز رخ میداد و تیمهایی مثل استقلال، پرسپولیس، سپاهان و نهایتاً یکی دو تیم دیگر شاکله اصلی تیم ملی کشورمان را تشکیل میدادند و در حقیقت لیگ برتر فوتبال کشورمان به وظیفه حقیقی خود در ساماندهی به فوتبال ملی عمل میکرد. اما حالا هر چقدر انتقاد از تیم ملی وجود داشته باشد و هر چقدر وضعیت تیم ملی از نظر کیفیت فاجعه باشد، همانقدر در لیگ برتر که بسیاری از کسانی که اکنون منتقد تیم ملی هستند، در همین تیمها مشغول بوده و یا هستند، نیز این فاجعه دیده میشود. با احترام به همه تیمها و باشگاهها و مربیان در لیگ برتر فوتبال کشورمان، کار لیگ برتر این روزها آنقدر به جاهای باریک کشیده شده که حالا بعد از گذشت یکسوم بازیهای، چادرملو اردکان با سابقه دو سه ساله در این رقابتها، در صدر جدول قرار دارد و خبری از مدعیان همیشگی نیست و کاملاً مشخص است که این لیگ نمیتواند پایه و بنیان خوبی برای تیم ملی کشورمان باشد. متأسفانه باید پذیرفت که حتی وضعیت از این هم در لیگ برتر فوتبال کشورمان بدتر است، چرا که نهتنها شاهد پرورش و رشد بازیکنان و استعدادها در خیلی از تیمهای مدعی و باسابقه نیستیم، بلکه غیر از یکی دو تیم مثل آلومینیوم اراک و گلگهر سیرجان تقریباً هیچ تیمی از 16 تیم لیگ برتری در مسیر پرورش و رشد استعدادها و نخبگان فوتبال کشورمان گامی برنمیدارند و معمولاً به یک مصرفکننده صرف تبدیل شدهاند. اگر امروز شاهد وضعیت اسفبار در فوتبال ملی کشورمان هستیم، باید بدانیم که آب از سرچشمه گلآلود است و نباید با تاختن به این سرمربی و آن سرمربی، از کارلوس کیروش گرفته تا امیر قلعهنویی خیلی در بیراهه قدم برداریم.