قیمت نفت پس از نوسانات اخیر و اخبار مذاکرات صلح اوکراین و روسیه، به پایینترین سطح یک ماه گذشته رسید و معاملهگران را در برابر آیندهای پرابهام و پرریسک قرار داد.
به گزارش هیچ یک / بازار جهانی نفت در هفته اخیر وارد مرحلهای حساس و پیچیده شده است، مرحلهای که همزمان تحت تأثیر عوامل ژئوپلیتیکی، اقتصادی و پولی قرار دارد و هیچ یک از این نیروها به تنهایی نمیتواند مسیر قیمتی بازار را تعیین کند. تلاشهای آمریکا برای پیشبرد یک توافق صلح میان اوکراین و روسیه، که میتواند صادرات نفت روسیه را افزایش دهد، در کنار هشدارها و مقاومتهای کیف و اعمال تحریمهای جدید علیه روسنفت و لوکاویل، شرایط عرضه را پیچیده و غیرقابل پیشبینی کرده است. از سوی دیگر، دادههای اقتصادی آمریکا و کاهش فعالیت کارخانهها، همراه با کاهش تقاضای داخلی و افزایش ارزش دلار، فشار نزولی بر تقاضای جهانی وارد کرده و چشمانداز قیمتها را مبهمتر ساخته است. همزمان، مسائل داخلی صنعت نفت آمریکا شامل افزایش هزینههای حفاری، کاهش دکلهای فعال و رکود اقتصادی در شهرهای نفتخیز، نشان میدهد که تولید داخلی نیز تحت فشار است و سودآوری بسیاری از شرکتها در معرض خطر قرار دارد. این مجموعه عوامل باعث شده بازار نفت وارد مرحلهای از ابهام، نوسانات شدید و واکنشهای پیشبینیناپذیر شود؛ دورهای که کوچکترین تغییر در مذاکرات صلح، سیاست انرژی آمریکا، نرخ بهره یا تغییرات عرضه جهانی میتواند تأثیر قابل توجهی بر قیمتها داشته باشد و معاملهگران را در وضعیت احتیاط و تردید کامل قرار دهد.
۱. سقوط قیمت نفت و رسیدن به کف یکماهه
کاهش حدود یکدرصدی قیمت نفت و رسیدن آن به کف یکماهه، نشانهای از آسیبپذیری ساختار بازار در برابر شوکهای همزمان ژئوپلیتیکی، اقتصادی و پولی است. وقتی نفت برنت در محدوده ۶۲.۵۶ دلار و WTI در ۵۸.۰۶ دلار معامله شد، در واقع بازار پیام روشنی ارسال کرد: انتظارات برای رشد تقاضای جهانی بهشدت تضعیف شده است و معاملهگران دیگر با خوشبینی پیشین وارد بازار نمیشوند.
این افت قیمت فقط یک واکنش لحظهای به اخبار نبود، بلکه نتیجه تراکم نگرانیهایی بود که طی ماههای اخیر انباشته شدهاند؛ نگرانیهایی مثل رکود صنعتی در آمریکا، کسری نقدینگی در اروپا، کاهش تدریجی واردات آسیاییها و سیاستهای نامشخص دولت جدید آمریکا درباره انرژی. به همین دلیل این سطح قیمتی بیش از آنکه یک نوسان ساده باشد، نشاندهنده جابهجایی تدریجی ذهنیت بازار در جهت احتیاط، محافظهکاری و کاهش ریسکپذیری است.
۲. نگرانی نسبت به طرح صلح اوکراین–روسیه و اثر آن بر عرضه
بازار بهشدت به این احتمال واکنش نشان داده که اگر توافق صلح میان اوکراین و روسیه به سرانجام برسد، حجم قابل توجهی از نفت روسیه که تاکنون بهدلیل تحریمها محدود یا منحرف شده بود، میتواند دوباره بهصورت مستقیم و شفاف وارد جریان تجارت جهانی شود. چنین تغییری با توجه به وزن بالای روسیه در بازار نفت میتواند شرایط عرضه را دگرگون کند.
معاملهگران با خود فکر میکنند: اگر روسیه بتواند صادرات خود را بدون محدودیتهای پیچیده، تحریمهای ثانویه و کانالهای غیررسمی انجام دهد، آیا ظرفیت مازاد موجود در بازار قادر خواهد بود قیمتها را نگه دارد؟ پاسخ کوتاه: احتمالاً خیر. همین تصور منجر شده که قیمتها پیش از وقوع هرگونه توافق واقعی، واکنشی پیشدستانه از خود نشان دهند.
۳. مواضع متضاد زلنسکی و پوتین؛ ابهام بیشتر، قیمت پایینتر
زلنسکی با بیان اینکه طرح پیشنهادی آمریکا میتواند «عزت و آزادی اوکراین» را تهدید کند، نشان داد که راه صلح بسیار دشوارتر از چیزی است که در رسانهها مطرح میشود. این نوع مواضع باعث میشود بازار احتمال دهد که مذاکرات طولانی، پیچیده و همراه با توقفهای مکرر خواهد بود.
در طرف مقابل، پوتین با هوشمندی دیپلماتیک اعلام کرده که طرح را «قابل مذاکره» میداند، اما همزمان تهدید کرده که جنگ را گسترش خواهد داد. این دوگانگی از یکسو امید ایجاد میکند و از سوی دیگر ریسک را بالا میبرد. برای بازار نفت، چنین وضعیتی به معنای نوسان بیشتر و ترجیح معاملهگران برای فروش یا کاهش پوزیشنهای خرید است، زیرا عدمقطعیت همیشه دشمن قیمتهای بالا محسوب میشود.
۴. تحریمهای جدید آمریکا علیه روسنفت و لوکاویل؛ اثرگذاری محدود
آمریکا تحریمهای جدیدی علیه دو شرکت بزرگ نفتی روسیه اعمال کرده، اما تحلیلگران بهخوبی میدانند که اگر روند صلح وارد فاز اجرایی شود، این تحریمها عملاً بیاثر خواهند شد. حتی اگر صلح هم نرسد، روسیه طی دو سال اخیر راههای جایگزین، نفتکشهای سایه، بیمههای غیرغربی و سازوکارهای پرداخت تازهای ایجاد کرده که اثربخشی تحریمها را بسیار کمتر کرده است.
بنابراین بازار با دیدگاهی واقعگرایانهتر به موضوع نگاه میکند: تحریم وقتی موثر است که جریان جایگزین وجود نداشته باشد. اما اکنون روسیه به ساختارهای پایدار غیرغربی متصل شده است. این موضوع باعث میشود معاملهگران تصور کنند تحریمهای جدید بیش از آنکه عرضه را محدود کند، جنبه سیاسی و نمادین داشته باشد.
۵. تردید تحلیلگران درباره احتمال توافق واقعی
بانکهای بزرگ و مؤسسات مالی مانند ANZ تأکید دارند که چشمانداز صلح هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. اوکراین بارها اعلام کرده که خواستههای روسیه را «غیرقابل قبول» میداند، از جمله مطالبات مربوط به مرزها، حاکمیت مناطق اشغالی و حضور نظامی روسیه.
این تضادهای بنیادین باعث شده تحلیلگران هشدار دهند که احتمال شکست مذاکرات همچنان بالاست. برای بازار نفت، این وضعیت یک تضاد مهم ایجاد میکند: اگر صلح شود، عرضه افزایش مییابد؛ اگر نشود، تحریمها تشدید میشوند. وجود این دو سناریوی مخالف، معاملهگران را در حالت «انتظار و مشاهده» قرار میدهد و نوسانات قیمتی را تشدید میکند.
۶. صعود قدرتمند دلار و تأثیر آن بر نفت
دلار آمریکا به بالاترین سطح ششماهه رسیده و این جهش فشار سنگینی بر بازار نفت وارد کرده است. افزایش ارزش دلار باعث میشود کشورهای واردکننده نفت مجبور شوند هزینه بیشتری به ارز محلی خود پرداخت کنند. این موضوع عملاً اثر مستقیم بر کاهش خرید و مصرف انرژی دارد.
در دورههایی که دلار قوی است، معمولاً شاهد افت تقاضا از سوی اقتصادهای نوظهور مانند هند، برزیل، ترکیه و برخی کشورهای آسیایی هستیم. این کشورها بخش بزرگی از مصرف نفت جهانی را تشکیل میدهند، بنابراین حتی کاهش نسبی تقاضا نیز میتواند قیمتها را تضعیف کند.
۷. سیگنالهای نامشخص فدرال رزرو و اثر بر انرژی
پیامهای متناقض سه رئیس فدرال رزرو درباره نرخ بهره باعث شده فضای اقتصاد آمریکا در هالهای از ابهام فرو رود. برخی بر لزوم توقف افزایش تأکید دارند، برخی پیشنهاد کاهش کوتاهمدت میدهند و برخی هشدار میدهند که فشار تورمی هنوز پابرجاست.
از دید بازار انرژی، نرخ بهره بالا به معنای کاهش رشد اقتصادی، کمرنگشدن سرمایهگذاری صنعتی، افت سفر، کاهش تولید کارخانهها و در نهایت کاهش مصرف نفت است. بنابراین تضاد پیامهای فدرال رزرو باعث شده بازار نتواند یک مسیر واضح برای تقاضا پیشبینی کند و در چنین وضعیتی معمولاً قیمتها تحت فشار باقی میمانند.
۸. ضعف فعالیت اقتصادی آمریکا؛ نگرانی از رکود واقعی
دادههای اقتصادی جدید نشان میدهد کارخانههای آمریکا برای چهارمین ماه پیاپی کاهش فعالیت داشتهاند. این موضوع بهمعنای کاهش سفارشات، کاهش سرمایهگذاری، افزایش هزینههای تولید و افت صادرات است.
وقتی صنایع ـ که بزرگترین مصرفکنندگان انرژی هستند ـ وارد فاز رکود میشوند، تقاضای نفت نیز بهطور طبیعی با افت مواجه میشود. همزمان افزایش قیمتها و تعرفههای تجاری فشار مضاعفی بر مصرفکنندگان آمریکایی وارد کرده که نتیجه آن کاهش سفر، مصرف سوخت و هزینههای حملونقل است. این مجموعه عوامل بازار را نسبت به چشمانداز تقاضا نگرانتر از همیشه کرده است.
۹. سه روز کاهش شدید WTI و عبور از سطح ۵۸ دلار
WTI طی سه روز متوالی با فشار فروش سنگین مواجه شد و نهایتاً به زیر سطح روانی ۵۸ دلار سقوط کرد. این سطح قیمت از اهمیت روانی برخوردار است، زیرا نشاندهنده تغییر فاز از یک روند خنثی به یک روند نزولی واقعی است.
علت اصلی این سقوط ترکیبی از نگرانی درباره صلح اوکراین و بازگشت نفت روسیه بود. در همین حال، بازار مشاهده کرد که تحریمهای جدید اثر عملی قابلتوجهی ندارند و احتمال دارد بهسرعت خنثی شوند. بنابراین بخش بزرگی از معاملهگران تصمیم گرفتند خود را برای قیمتهای پایینتر آماده کنند.
۱۰. کاهش ذخایر نفت آمریکا؛ اما افزایش بنزین و گازوئیل
گزارش EIA نشان داد ذخایر نفت خام کاهش یافته، اما ذخایر بنزین و فرآوردههای تقطیری افزایش داشته است. این موضوع یک پیام مهم دارد: کاهش ذخایر نفت الزاماً نشانه افزایش مصرف نیست؛ ممکن است ناشی از صادرات یا کاهش واردات باشد.
افزایش ذخایر بنزین نشان میدهد مصرف داخلی آمریکا ضعیفتر شده، مردم کمتر سفر میکنند و فعالیت اقتصادی در سطح پایینتری قرار دارد. این تضاد میان رفتار نفت خام و فرآوردههای پالایشی باعث میشود بازار تصور کند تقاضای واقعی انرژی در آمریکا زیر فشار است.
۱۱. بازگشت بارگیری در بنادر روسیه؛ تهدیدی برای بازار
ازسرگیری صادرات در یکی از مراکز اصلی بارگیری روسیه، سیگنال بسیار مهمی برای بازار بود. این اقدام میتواند نشاندهنده آمادهشدن روسیه برای افزایش حجم صادرات در ماههای آینده باشد؛ اقدامی که حتی بدون توافق صلح نیز میتواند بازار را با عرضه اضافی روبهرو کند.
بازگشت ظرفیت این بنادر با این پیام همراه است که روسیه قصد دارد سهم بازار خود را حفظ یا حتی تقویت کند. این موضوع تضاد شدیدی با تلاش آمریکا برای محدودسازی روسها ایجاد کرده و احتمال دارد در ماههای آینده به کشمکشهای انرژی جدیتری بین دو کشور منجر شود.
۱۲. طرح گسترده دولت ترامپ برای حفاریهای فراساحلی
دولت ترامپ اعلام کرده میخواهد طی پنج سال آینده ۳۴ فروش امتیازات حفاری برگزار کند. چنین طرحی میتواند مهمترین تحول صنعت انرژی آمریکا در دهه اخیر باشد، زیرا بخشهای بزرگی از آبهای ساحلی که تاکنون تحت حفاظت بودند، به روی حفاری باز میشوند.
اما این طرح با مخالفت شدید ایالتهای ساحلی روبهرو شده و احتمالاً بحثهای حقوقی طولانی ایجاد خواهد کرد. اثر این طرح بر بازار جهانی در بلندمدت میتواند بسیار بزرگ باشد، زیرا در صورت اجراییشدن ظرفیت ذخایر آمریکا به شکل چشمگیری افزایش پیدا میکند و نقشه ژئوپلیتیکی انرژی را تغییر میدهد.
۱۳. افزایش هزینههای حفاری؛ تهدید سودآوری شیل
هزینه حفاری یک چاه شیل اکنون به ۱۰ تا ۱۲ میلیون دلار رسیده است؛ رقمی که نسبت به سال قبل ۵ تا ۱۰ درصد افزایش یافته. علت این افزایش شامل تورم مواد اولیه، کمبود نیروی متخصص، افزایش دستمزدها و قیمت بالای تجهیزات است.
با قیمتهای فعلی نفت، بسیاری از شرکتهای شیل عملاً در مرز سودآوری یا حتی زیاندهی فعالیت میکنند. این وضعیت باعث میشود چرخه سرمایهگذاری در بخش شیل کندتر شود، پروژهها به تعویق بیفتند و تولید آینده با ریسک کاهش مواجه شود. این تحول در بلندمدت ممکن است قیمتها را دوباره به سمت بالا سوق دهد.
۱۴. کاهش شدید دکلهای حفاری پرمین؛ نشانهای از کاهش تولید آینده
کاهش ۵۲ دکل حفاری فعال در پرمین طی یک سال نشاندهنده بحران عمیقتری است که صنعت شیل با آن روبهرو شده. این بزرگترین افت از دوران پاندمی کووید است. وقتی تعداد دکلها کاهش مییابد، تولید آینده نیز بهطور طبیعی کاهش پیدا میکند، زیرا شیل برخلاف نفت سنتی بسیار سریع افت فشار پیدا میکند و نیازمند حفاری مداوم است.
این کاهش نشان میدهد شرکتها نهتنها تحت فشار مالی هستند، بلکه چشمانداز کوتاهمدت قیمتها را جذاب نمیبینند. اگر این روند ادامه یابد، تولید آمریکا در سال آینده ممکن است رشد کمتری داشته باشد یا حتی کاهش پیدا کند.
۱۵. بحران اجتماعی–اقتصادی در شهرهای نفتی آمریکا
شهرهای نفتخیز مانند میدلند و اودسا دوباره وارد چرخه رکود شدهاند. شرکتها تجهیزات خود را میفروشند، قراردادهای بلندمدت لغو میشود و بسیاری از کارگران متخصص بیکار میشوند. در چنین شرایطی حتی کسبوکارهای محلی مثل فروشگاهها، رستورانها و خدمات کوچک نیز تحت فشار قرار میگیرند.
این شرایط یادآور دورههای قبلی سقوط قیمت نفت است و نشان میدهد که کاهش قیمتها میتواند اثرات اجتماعی و اقتصادی گستردهای فراتر از شرکتهای بزرگ داشته باشد. رکود در این مناطق معمولاً نشانهای از ورود صنعت نفت آمریکا به یک دوره ضعف ساختاری است.
جمعبندی کلان
بازار نفت اکنون در یک نقطهی تلاقی چندین عامل متضاد قرار گرفته است:
-
احتمال صلح → افزایش عرضه
-
رکود شیل → کاهش عرضه
-
دلار قوی → کاهش تقاضا
-
رکود صنعتی آمریکا → مصرف کمتر انرژی
-
تحریمها → نامطمئن و شکننده
-
سیاست انرژی دولت ترامپ → مداخلهگر و غیرقابل پیشبینی
نتیجه این تضادها، شکلگیری دورهای از نوسانهای شدید، عدمقطعیت بالا و واکنشهای تند بازار به کوچکترین اخبار است.