نکاتی در مورد شرایط امروز اقتصاد
هیچ یک،اگر ما کار سایر افرادی را که در این دوران موفق هستند، انجام بدهیم، ما هم همان نتایج را کسب میکنیم؛ این يكي از قوانين طبیعت است؛ کاری که دیگران کردند و موفق شدند، اگر ما همان کار را انجام دهیم، همان نتايج به دست ميآيد. به همین دلیل من شروع به پژوهش کردم. نتیجه پژوهشهايم همین چيزهايي است که خدمتتان عرض میکنم.
پس یکی از مهمترین عوامل موفقیت در دوران رکود، تغییر فکر است. به جای فکركردن در مورد کمیابی و افكار منفی، به فراوانی فکر کنید؛ به افرادی فکر کنید که در همین دوران، به چه درآمدهايي ميرسند، چه کسبوکارهایی راه انداختهاند، هزار میلیارد، هزار میلیارد قیمتگذاری کردهاند. در همین دورانی که ما در لاک خودمان رفتهایم و از خودمان مواظبت میکنیم که زنده بمانیم، افراد دیگر دارند کسبوکار راه میاندازند، کارشان را توسعه میدهند و چطور هم دارند به ثروت ميرسند. شما باید در این دوران، بهترین رفتار خودتان را نشان دهید، بیشترین تلاشتان را انجام دهید، نه اینکه رها کنید، خانهنشین شوید و کسبوکارتان را کمرنگ کنید.
در بخش بعد، میخواهیم ببینیم در شرایط رکود اقتصادی، باید چطور کار و برنامهریزی کنیم که از بقیه رقبا عقب نمانیم، و حتی بتوانیم موفقتر از قبل باشیم.
دوستان عزیز، همیشه برای افرادی که با خود من همکار هستند، در شرکتهایی که راهاندازی کردهام، صحبت میکنم، در دوران رکود هم همینطور. زماني رسيده بود كه همه تصور میکردند دیگر نمیتوان کتاب فروخت، مشکلات اقتصادی باعث شده است که جیب مردم خالی باشد و نتوانند بابت خرید كتاب پول بدهند و معمولا اگر پولی هم دارند، خرج چه میکنند؟ خرج خوردوخوراک و نان و پیاز و سیبزمینی و گوشت و این چیزها؛ کسی کتاب نمیخواند. بین همکاران من این تفکر رواج پيدا كرده بود و من دیدم اين فكر مثل سم میماند. خواهشی که از شما دارم این است که در جلساتي که برگزار ميكنند، حتما با کارکنان، همکاران و مدیرتان این حرفها را مطرح کنید و شکل تفکر آنها را تغییر دهید. كافي نيست كه تنها شما تغییر کنید، بلكه اطرافيانتان هم بايد تفکرشان را تغییر دهند تا بتوانید برای موفقیتهای بیشتر، از دوران رکود استفاده کامل ببرید. دوست عزیزم، به اطرافتان نگاه کنید، آیا تسلیمشدن در دوران رکود دردي از شما دوا ميكند؟ این سوال را از خودتان بپرسید که اگر خانهنشین شوید، تسلیم شوید و بازار را رها کنید، برای شما فایدهای دارد؟ افراد موفق این را میدانند که هر زمانی که با دوران سختی مواجه شوند، تازه وقت دستبهکارشدن است، نه رهاکردن. تسلیمشدن فایدهای ندارد. دنیا متعلق به کسانی است که آستینهایشان را بالا میزنند، زمانی که شرایط سخت میشود، تلاش بیشتری میکنند و کاری صورت میدهند. این افراد فقط یک نکته را مدنظر قرار میدهند؛ مسیرشان را اصلاح میکنند. در زمان رونق اقتصادی در فصل بهار، شما چه کار میکنید؟ شما یک روش دارید، به طريقي جلو میروید و با آن روش، موفق هم هستید.
با لباسهايي كه در تابستان ميپوشيد نمیتوانید در زمستان هم موفق باشید؛ لباسهایی که انسان در زمستان میپوشد، با لباسهایی که در بهار میپوشد، متفاوت است، ولی این موضوع باعث نميشود که بر سرما لعنت بفرستیم. تازه خیلی از ما منتظریم، میگویيم کاش برف بیاید، کاش زمستان شود، هوا سرد شود؛ یعنی انتظار سرما و زمستان را میکشیم. فصول اقتصادی هم همینطور است. شما باید مسیر را اصلاح کنید. باید روشتان را با شرایط سازگار كنيد. اگر با همان لباسی که در بهار پوشیدهاید، در زمستان بیرون بروید، قطعا سرما میخورید، مریض میشوید و سلامتی خود را از دست میدهید؛ در شرایط اقتصادی مختلف هم همینطور است. روشهایی که در شرایط اقتصادی رونق با آن کار میکردید، ممکن است باعث بیماری شما و ازدستدادن کل کسبوکارتان در زمان رکود اقتصادی شود.
پس باید این چرخه را همیشه انجام دهید؛ تغییر، اصلاح و تعدیل مسیر درست مثل یک هواپیما. وقتی شما سوار هواپیما میشوید و آن را روی اتوپایلت میگذارید، یعنی چه؟ یعنی مسیر را به آن میدهید و میگویید من میخواهم به این هدف برسم، شروع کن. خود خلبان هم روی صندلی مینشیند، ولی این طور نیست که بخوابد. چون 99 درصد مواقع هواپیما از مسیر خارج میشود. دقت کنید 99 درصد مواقع! و خلبان پیوسته مسیر را اصلاح میکند، همه چیز را تعدیل میکند، تطبیق میدهد، اصلاح مسیر میدهد. یک اصل در موفقیت وجود دارد که ما به آن «اصل کریدور» میگوییم. این اصل میگوید: همه موفقیتها مثل راهرفتن در یک کریدور است. کریدور که میدانید چیست؟ به راهروی دراز، کریدور میگویند. یک کریدور را در نظر بگیرید که تاریک است و انتهای آن مشخص نیست، تا شما به داخل آن نروید فرصتها را پیدا نخواهيد كرد. وقتی این راهرو را میپیمایید، فرصتها مثل درهايي در راست و چپ شما قرار دارند. اگر شما وارد این راه نشويد و بگویید رکود اقتصادی و بیکاری است و داخل خانه بگیرید بخوابید، هر چه فکر کنید، همان به سرتان میآید.
تا میگوییم بیکاری است، بیکار میشویم، تا میگوییم رکود است، همان میشود. میرویم بازار، چیزی هم نمیفروشیم و برمیگردیم. فردای آن روز دیرتر میرویم، پسفردای آن روز دیرتر از فردایش. دیگر صبحها حال نداریم از خواب بیدار شویم. تا شروع به کار نکنید، تا در این کریدور جلو نروید، نمیتوانید فرصتهای جدید را پیدا کنید. پس برای اینکه به موفقیت برسید باید پا در این راهروی تاریک بگذارید، بدون اینکه تضمیني وجود داشته باشد که چه اتفاقی خواهد افتاد؛ ریسک دارد. به همه چیز که اطمینان نیست. ما دوست داریم همه چیز اوكي باشد، به همه چیز اطمینان داشته باشیم و بدون ریسک و زحمت، به موفقیت دست پیدا کنیم؛ چنين چیزی نیست. بعضی از ما گول میخوریم؛ بعضی از افراد میگویند فکر کن یک چک یکمیلیاردی میآید در خانهات؛ میآید. یک چک درست کن و به در یخچال بچسبان. به این فکر کن که تو پولدار هستی، پولدار میشوی؛ اینطور نیست دوستان. باید در این راهروی تاریک حرکت کنید تا به آن فرصتها برسید. بله، این فکرها هم خیلی خوب است؛ اینکه انتظار داشته باشید. یک قانون در روانشناسی هست به نام انتظار، یعنی هر آنچه انتظار داشته باشید، همان خواهد شد، ولی نه اینکه انتظار موفقیت و رسیدن به فرصتهای بزرگ را داشته باشید ولی قدم در راهروی تاریک نگذارید؛ خوب به اين ترتيب دیگر دري به روي شما باز نمیشود. باید به این راهرو بیایید و درهایی را در راست و چپ خود پیدا کنید تا فرصتها را ببینید. این طور نیست که بگویید من در خانه خوابیدهام، به دیوارم یک چک زدهام و هر روز نگاهش میکنم، بعد در خانهام پست میشود. اینقدر ساده نباشید دوستان. باید در این شرایط، فعالیت بیشتری بکنید. باید تلاش بیشتری بکنید دوستان من. در شرایط اقتصادی سخت، باید سختتر تلاش کنید؛ این یک قانون است. از آن طرف نتایج بزرگی میگیرید. تازه نتایج اصلی آن، مانده است. زمانی که رونق میشود، تازه آن موقع است که بذرهایی که کاشتهاید به بار مينشينند. آن موقع که زمینهای بقیه هیچ چیز ندارد، شما دارید چه کار میکنید؟ دارید درو میکنید. آن وقت است که کیف میکنید. میگویید خدایا شکرت، زحمات من بالاخره جواب داد.