پرسپولیسی که میشناسیمش
پرسپولیس اوسمار، تیم روانتر، شادابتر، جذابتر و البته مقتدرتری نسبت به هفتههای قبل خودش بود و خیلی زود مشخص شد تأثیر حضور یک هفتهای اوسمار در این تیم آنقدر بوده که بتوان انتظار داشت در همین گام نخست یک نتیجه امیدبخش حاصل شود.
پرسپولیس در این مسابقه از همان ابتدا ریتمی تهاجمی و دلچسب داشت و منطبق با فلسفه مورد علاقه سرمربی برزیلی و البته تاریخی باشگاه بازی کرد. تیم اوسمار از همان شروع مسابقه ریتم مناسبی در حمله پیدا کرد و این ریتم هیچ وقت برای دقایقی طولانی خراب نشد. البته در20 دقیقه ابتدایی دو سه مصدومیت و حرکات حساب شده بازیکنان حریف و نقشه آنها برای خارج شدن از فشار دقایق ابتدایی میزبان جواب داد اما نکته مهم آنجا بود که پرسپولیس حتی بعد از آن همه وقفه که فوتبالشان را خراب کرد باز هم نمایش قابل قبولی ارائه داد.
در نیمه دوم کیفیت بازی پرسپولیس بهتر هم شد و با توجه به اینکه دیگر خبری از آن وقفههای طولانی نبود، فرم بازی تیم اوسمار بهتر و بهتر شد تا جایی که میشد از این تیم انتظار یک برد پرگل را داشت.
در این مسابقه نمایش بیفوما درخشان بود و اصلاً شبیه هفتههای قبلش نبود. سروش رفیعی هم گل زد هم پنالتی گرفت، عمری بازی باکیفیتی ارائه کرد و اورونوف بسیار سرحالتر از هفتههای قبل بود. حتی علیپور که در گلزنی ناکام بود یک پاس گل داد و امین کاظمیان که جزو ناامیدکنندهترین خریدهای تیم به حساب میآمد، موفق به گلزنی شد تا از فشار خارج شود.
این معجزه حضور اوسمار بود که خیلی زود نشانههایش در تیم پرسپولیس بروز یافت تا جایی که با ارائه یک فوتبال تهاجمی و دلچسب بهترین و قاطعانهترین برد فصل با بیشترین درصد مالکیت توپ و موقعیت گلهای پرشمار به دست آمد و همین کافی بود تا هواداران در زمان خروج از ورزشگاه بگویند این همان پرسپولیسی است که میخواهیم.