فریمورک RACE چیست و چه کاربردی در بازاریابی دیجیتال دارد؟
هیچ یک،موفقیت در هر کاری نیاز به برنامهریزی اصولی و تلاش مستمر دارد. در صورتی که برنامهریزی مناسب و هدفگذاری صحیح نداشته باشیم، نمیتوانیم مسیر مناسبی را برای موفقیت طی کنیم. در بازاریابی دیجیتال، وزن دانش بسیار بیشتر از سرمایه است، فریمورکهای بازاریابی دیجیتال به ما کمک میکنند تا مطابق با استانداردهای بینالمللی فرآیندهای بازاریابی دیجیتال را انجام دهیم و برنامهریزی بهتری برای برنامه بازاریابی خود داشته باشیم.به عنوان مثال فریمورک STP که مخفف عبارات Segmentation Targeting Positioning است، به این موضوع میپردازد که برای شناسایی مخاطب محصولی که داریم، در اولین مرحله باید بازار را قطعهبندی کنیم و سپس بخشی از قطعه مورد نظر خود را به عنوان مشتری هدف انتخاب کنیم. پس از این مرحله بر اساس هدفگذاریاي که انجام دادهایم جایگاه محصول خود را در ذهن مخاطب مشخص کنیم. در نظر داشته باشید که معماریهای مرسوم در فرآیندهای بازاریابی دیجیتال به گونهای تعریف میشوند که هدف از بازاریابی در بستر دیجیتال را هدایت کاربران به سمت سایت در نظر میگیرند. بنابراین در اولین مرحله باید سایت داشته باشید و سپس برای هدایت کاربر به سمت سایت خود از طریق منابع مختلف برنامهریزی كنید. در چنین معماریاي، کانالهای ارتباطی مختلف مانند شبکههای اجتماعی، ایمیل، جستوجوهای گوگل و… با هدف هدایت کاربر به سایت استفاده میشوند.فریمورک RACE مخفف عبارات Reach Act Convert Engagement است. در این مقاله میخواهم به بررسی مراحل این فریمورک بازاریابی بپردازم و آنها را برای شما معرفی کنم. اولین مرحله برای اجرای فریمورک RACE به دستآوردن پرسوناي مخاطب هدف است.در واقع ما با شناسایی کاراکتر فردی که علاقهمند به خریداری محصولات ماست، برای جذب و ایجاد علاقه در او تلاش میکنیم.
مرحله Reach به معنای جذب مخاطب هدف به سمت سایت است، تا زمانی که یک وبسایت بازدیدکننده نداشته باشد، ارزشی ندارد. بنابراین در اولین مرحله ما باید بتوانیم افراد علاقهمند به حوزه کاری خود را جذب کنیم و آنها را به سمت سایت خود هدایت کنیم. برخی از روشهای دیجیتال مارکتینگ برای این منظور استفاده میشوند؛ مانند بهینهسازی سایت برای موتورهای جستوجو (سئو)، بازاریابی در موتورهای جستوجو (گوگل ادوردز)، فعالیت در شبکههای اجتماعی، تبلیغات بنری، تبلیغات از طریق افراد تاثیرگذار (اینفلوئنسر مارکتینگ)، بازاریابی محتوا و… که از طریق این روشهای بازاریابی در اینترنت میتوانیم مخاطب را به سمت سایت خود هدایت کنیم.
در مرحله دوم باید از کاربر بخواهیم عمل مشخصی را بر روی سایت ما انجام دهد، به عنوان مثال در خبرنامه سایت ما عضو شود. در این مرحله ما باید به وسیله جملات مشخص از کاربر بخواهیم عمل مورد نظر ما را انجام دهد، به این نوع از جملات CTA یا Call to Action میگوييم. جملات CTA جملاتی امری هستند که کاربر را مجاب میکنند که عمل مورد نظر را انجام دهد. از طرف دیگر برای عضویت کاربر در خبرنامه یا سایت، نیاز داریم که فرمی در صفحه داشته باشیم که از طریق آن اطلاعات کاربر را دریافت کنیم. به صفحاتی که فرم دریافت اطلاعات کاربر را دارند و ما کاربر را به آنها هدایت میکنیم، صفحات فرود میگویند. عملی که کاربر در صفحه فرود انجام میدهد با توجه به هدفی که ما داریم متفاوت است و شامل مواردی از قبیل عضویت در سایت، عضویت در خبرنامه، دریافت هدیه رایگان از طریق ایمیل، خرید محصول و… است. در مرحله Convert به دنبال تبدیل کاربران سایت به مشتری هستیم. برای اینکه چنین اتفاقی بیفتد در درجه اول باید برای مشتری حس اعتماد ایجاد کنیم. برخی از عواملی که حس اعتماد در مشتری ایجاد میکنند عبارتند از: ارائه گارانتی، تضمین بازگشت وجه در صورت عدم رضایت، نمایش نظرات مشتریان قبلی در مورد محصول، نمایش تصاویر شرکت، گواهینامهها و افتخاراتی که کسب کردهایم و مواردی از این قبیل. از طرف دیگر، ارائه پیشنهاد تخفیف و استفاده از تکنیکهای تبلیغنویسی میتوانند به افزایش نرخ تبدیل کاربر به مشتری کمک کنند. همچنین ابزارهای خودکارسازی در این مرحله از کار استفاده میشوند؛ یکی از این ابزارها Autoresponder نام دارد که طبق برنامه زمانبندیشده به کاربران پیام ارسال میکند تا نهایتاً آنها را به سمت خرید از سایت هدایت کند.در مرحله آخر که Engagement نام دارد، به دنبال ایجاد حس وفاداری در مشتریان هستیم و سعی میکنیم فروش سایت را از طریق فروش به مشتریان قبلی افزایش دهیم و از طرف دیگر با ارائه خدمات بهتر به مشتریان، آنها را تبدیل به طرفداران برند خود کنیم. ایجاد باشگاه مشتریان و طبقهبندی مشتریان از یک طرف و طراحی سیستم امتیازدهی بر اساس اصول بازیسازی از طرف ديگر میتواند به تعامل بیشتر با مشتریان کمک کند. همچنین استفاده از ابزارهایی مانند بازاریابی ایمیلی و بازاریابی در شبکههای اجتماعی نیز به وفاداری بیشتر مشتریان کمک خواهد کرد. برنامهریزی در زمینه بازاریابی دیجیتال بر اساس استانداردهایی که در فریمورکهای بازاریابی تعریف شده است، میتواند ساختار و نظم مشخصی به فعالیتهای ما بدهد و در صورتی که فرآیندها به خوبی برنامهریزی و پیادهسازی شوند موفقیت برنامه بازاریابی را تسهیل خواهند كرد. ضمن اینکه برخی از روشهای بازاریابی دیجیتال مانند بازاریابی محتوایی علاوه بر اینکه نقش جذب مخاطب را دارند و از طریق موتورهای جستوجو باعث جذب مخاطب جدید میشوند، نقش ایجاد حس اعتماد در کاربر را نیز ایفا میکنند و به طور مستقیم بر روی فروش سایتهای اینترنتی تاثیرگذار خواهند بود. در نهایت باید به این نکته دقت کنیم که موفقیت ما در گرو ارائه خدمات و محصولات باکیفیت به مشتری است و سیستمهای بازاریابی هر چقدر هم که خوب طراحی و پیادهسازی شوند، در صورتی که محصول خوبی نداشته باشیم شکست خواهند خورد. در چنین دیدگاهی بسیاری از فعالیتهای بازاریابی باید از درون سازمان و با بالابردن کیفیت محصول شروع شوند و ایجاد مشتریان راضی باعث خواهد شد که مشتریان بهترین تبلیغکنندگان برند و محصولات شرکت ما باشند. به همین جهت نگاه درونی به بازاریابی و سرمایهگذاری برای بهبود کیفیت محصول در دنیای دیجیتال نیز میتواند نمود داشته باشد و تکنیکهایی مانند هک رشد که از طریق تغییرات درونی در یک سایت اینترنتی بر اساس نیازهای مخاطب و بررسی آمار میزان رضایت کاربران عمل میکنند، نهایتاً منجر به افزایش فروش و حجم مخاطب سایت خواهند شد.