نسل جوان امروز بیش از هر زمان دیگری با فناوری دیجیتال پیوند خورده است و آموزش آنلاین برای بسیاری از آنان تنها یک شیوه جایگزین در تحصیل نیست، بلکه بخشی جدانشدنی از سبک زندگی روزمره به شمار میآید.
به گزارش هیچ یک _ در دهههای اخیر، آموزش آنلاین به یکی از بزرگترین تحولات در نظامهای آموزشی دنیا تبدیل شده است. ظهور اینترنت پرسرعت، اپلیکیشنهای آموزشی و بسترهای دیجیتال، آموزش از راه دور را به مرحلهای رسانده که دیگر صرفاً مکمل کلاسهای حضوری نیست، بلکه گاهی جایگزین اصلی آن شده است. تجربه دوران همهگیری کرونا به این روند شتاب بیشتری بخشید و بسیاری از دانشگاهها و مدارس بهناچار به این شکل از آموزش روی آوردند. اما نکته مهم اینجاست که تجربه آموزش آنلاین برای گروههای اجتماعی مختلف یکسان نیست. نسل زد، که شامل متولدین میانه دهه هفتاد تا پایان دهه هشتاد خورشیدی میشود، به دلیل رشد در بستر دیجیتال، نگاه ویژهای به این نوع آموزش دارد. برای این نسل، اینترنت و فناوری نه ابزاری جداگانه، بلکه بخشی طبیعی از زیست روزمره است. آنها از همان کودکی با گوشیهای هوشمند، شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای آموزشی آشنا شدهاند و بنابراین انتظارات خاصی از آموزش آنلاین دارند.
با این حال، تفاوتهای جنسیتی و شرایط اجتماعی میتواند این تجربه را تغییر دهد. دختران نسل زِد، علاوه بر مزایای استفاده از آموزش آنلاین، ممکن است با چالشهایی مانند احساس انزوای اجتماعی، فشارهای روانی یا محدودیت دسترسی به ابزار دیجیتال مواجه شوند. چنین شرایطی میتواند کیفیت یادگیری آنان را تحت تأثیر قرار دهد و حتی به نابرابریهای آموزشی دامن بزند. در عین حال، بسیاری از این دانشجویان به دنبال کسب مهارتهای عملی و دیجیتال هستند تا بتوانند در بازار کار آینده موفق شوند. در نتیجه، بررسی نگاه این گروه به آموزش آنلاین، بهویژه از منظر تجربه زیسته دختران، میتواند شناخت تازهای از کارکردها و محدودیتهای این شیوه آموزشی ارائه دهد.
در رابطه با این موضوع، بتول صیفوری طغرالجردی، استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور تهران، به همراه یکی از همکاران دانشگاهی خود، پژوهشی را انجام دادهاند. آنان با تمرکز بر دانشجویان دختر شهر کرمان از نسل زد، به بررسی این موضوع پرداختهاند که این گروه آموزش آنلاین را چگونه معنا میکنند و چه انتظاراتی از آن دارند.
برای اجرای این تحقیق، پژوهشگران ۱۸ دانشجوی دختر نسل زد را انتخاب کرده و با آنها مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته انجام دادند. دادههای حاصل از این گفتوگوها تحلیل شدند. به زبان ساده، این پژوهش کوشید تجربهها و نگاههای این دانشجویان را از دل گفتوگوهایشان بیرون بکشد و دستهبندی کند.
یافتههای پژوهش نشان دادند آموزش آنلاین برای این گروه، مفهومی چندبعدی دارد. شش مضمون اصلی از دل دادهها بیرون آمد: انعطافپذیری و استقلال، توسعه فنی در آموزش آنلاین، استفاده از متاورس، ضرورت نگاه بلندمدت به آموزش آنلاین، یادگیری مهارتهای دیجیتال و تعامل اجتماعی مجازی.
دانشجویان گفتند آموزش آنلاین به آنها امکان میدهد که بین تحصیل و اشتغال تعادل برقرار کنند و این ویژگی بهویژه برای کسانی که به استقلال فردی اهمیت میدهند، ارزشمند است.
نتایج همچنین آشکار کرد که فناوریهای نوظهور، از جمله متاورس، میتواند به کاهش احساس انزوا کمک کند و کیفیت یادگیری را افزایش دهد. به باور این دانشجویان، آموزش آنلاین نباید تنها یک راهحل موقتی باشد، بلکه باید بهعنوان بخشی از برنامهریزی بلندمدت آموزشی کشور در نظر گرفته شود. مضمون نهایی پژوهش، یعنی «آموزش آنلاین مبتنی بر فناوری، کیفیت و تعامل»، نشان میدهد که برای موفقیت این نوع آموزش، ترکیب سه عنصر اصلی ضروری است.
بر پایه این نتایج، اهمیت آموزش آنلاین فراتر از یک جایگزین موقت برای کلاسهای حضوری است. این شیوه آموزشی میتواند مهارتهای دیجیتال را تقویت کند، فرصت یادگیری شخصیسازیشده فراهم آورد و حتی عدالت آموزشی را ارتقا دهد؛ مشروط بر آنکه زیرساختهای فنی و دسترسی برابر برای همه فراهم شود. برای نسل زد، که به دنبال تجربههای نو و تعاملات دیجیتال است، این موضوع اهمیتی دوچندان دارد.
پژوهش حاضر در نهایت نشان میدهد که آینده آموزش آنلاین وابسته به سرمایهگذاری در فناوریهای نو، ارتقای کیفیت محتوا و ایجاد فرصتهای تعامل مجازی است. اگر مسئولان به جای نگاه کوتاهمدت، سیاستهای پایدار برای توسعه این شیوه آموزشی طراحی کنند، نسل زد میتواند از آموزش آنلاین نهتنها برای یادگیری، بلکه برای ورود مؤثر به جامعه و بازار کار بهرهمند شود.
قابل ذکر است این تحقیق در «فصلنامه علوم اجتماعی» دانشگاه فردوسی مشهد منتشر شده است؛ نشریهای وابسته به دانشگاه فردوسی و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات که به انتشار پژوهشهای نوین در حوزه علوم اجتماعی میپردازد.