مدار 38 درجه و بازی شطرنجو مذاکره سیاستمداران
هیچ یک،همانطور که همگان اعتقاد دارند دانایی و علم از اساسیترین ویژگیهای رهبران است. خداوند متعال در قرآن کریم برخلاف نظر بنياسرائيل که به دنبال رهبری متمول و ثروتمند بودند از ویژگیهای طالوت بهعنوان رهبر به دانایی او در امت بنياسرائيل اشاره میكند (اِنَّ الله اصطَفاهُ عَلَیکم وَزادَهُ بَسْطَة فِی الْعِلمِ وَالجِسمِ). بنابراين یکی از راههای بسط و افزایش علم و آگاهی رهبران، استفاده از تجربیات تاریخ برای هر متفکر و رهبری، بسیار سودمند است امیرالمومنین در توصیه به دانستن تاریخ میفرمایند: براى امور واقعنشده به آنچه واقع شده است استدلال نما و با مطالعه قضایاى تحققیافته، حوادث یافتنشده را پیشبینى کن؛ زیرا امور جهان، همانند یکدیگرند، از آن اشخاص نباش که موعظه سودش ندهد، مگر توام با آزار و رنج باشد؛ زیرا انسان عاقل باید از راه آموزش و فکر، پند پذیرد، این بهائم هستند که جز با کتک، فرمان نمىبرند (نهجالبلاغه، نامه 467). یکی از ورقهای تاریخ که مملو از نکات ریز و ظریف برای اهل خرد است، جنگ کره است.
جنگی میان جمهوری کره (کره جنوبی) با پشتیبانی نیروهای سازمان ملل متحد به رهبری ایالات متحده و جمهوری دموکراتیک خلق کره (کره شمالی) با پشتیبانی چین و کمک نظامی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود که در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ با ورود نیروهای تحت فرمان حکومت کمونیستی کیم ایل سونگ به بخش جنوبی آغاز شد و در ۲۷ ژوئیه ۱۹۵۳ با پیمان آتشبس به حالت ترک مخاصمه به پایان رسید.
این جنگ نتیجه تقسیم کره پس از جنگ جهانی دوم بود. این کشور از سال ۱۹۰۵ تا پایان جنگ جهانی دوم در تصرف ژاپن بود. با شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم نیروهای آمریکایی وارد بخش جنوبی شبهجزیره کره و نیروهای شوروی وارد بخش شمالی آن شدند و خط معروف به مدار ۳۸ درجه به عنوان مرز دو طرف تعیین شد. تلاشها برای برگزاری یک انتخابات آزاد در سراسر شبهجزیره کره بینتیجه ماند و این موضوع تنشها بین دو طرف را افزایش داد. یک حکومت دست راستی متحد آمریکا در بخش جنوبی و یک حکومت کمونیستی متحد شوروی در بخش شمالی به قدرت رسید که هر دو مدعی حکومت بر کل شبهجزیره کره بودند و طرف مقابل را هیچگاه به رسمیت نشناختهاند. جنگ کره در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ با گذشتن نیروهای تحت فرمان کیم ایل سونگ رهبر کره شمالی از مدار ۳۸ درجه آغاز شد.
دو روز بعد شورای امنیت ملل متحد به پیشنهاد آمریکا قطعنامهای را برای کمک نظامی به کره جنوبی به تصویب رساند. شوروی که در شورای امنیت صاحب حق وتو بود در آن هنگام جلسات شورا را در اعتراض به وضعیت کرسی چین در این سازمان تحریم کرده بود (کرسی چین با وجود تصرف تمام خاک اصلی این سرزمین توسط جمهوری خلق چین به رهبری مائو در سال ۱۹۴۹ همچنان در اختیار حکومت جمهوری چین بود) و در نتیجه این قطعنامه بدون حضور شوروی به امضا رسید. در مجموع ۳۴۱ هزار سرباز برای کمک به کره جنوبی به جنگ اعزام شدند که ۸۸ درصد آنان آمریکایی و بقیه از ۲۰ کشور دیگر بودند.
نیروهای کمونیست کره شمالی که از نظر تجهیزات نظامی برتری مطلق بر همسایه جنوبی داشتند، مراحل اولیه جنگ را با موفقیت طی کرده و تقریبا تمام کره به جز شبهجزیره بوسان در جنوب شرقی را اشغال کردند، اما با ورود نیروهای سازمان ملل که فرماندهی آنها را داگلاس مکآرتور فرماندار نظامی آمریکا در ژاپن بر عهده داشت، ورق برگشت.
در ۱۵ سپتامبر ۱۹۵۰ نیروهای آبی-خاکی آمریکا در بندر اینچهاون ۱۶۰ کیلومتر پشت خطوط ارتش کره شمالی پیاده شده و این شهر را به تصرف خود درآوردند و ۱۰ روز بعد سئول دوباره به دست قوای کره جنوبی افتاد. در ۱ اکتبر قوای سازمان ملل از مدار ۳۸ درجه گذشته و در ۱۹ اکتبر پیونگ یانگ پایتخت کره شمالی به تصرف آنها درآمد. نیروهای سازمان ملل سپس تا رود یالو در مرز چین و کره پیشروی کرده و تقریبا تمام شبهجزیره را اشغال کردند. اما در این مرحله نخستوزیر وقت چین شائو ان لاین Chou enlai)) از طریق هندوستان به آمریکاییها پیغام میفرستد که از پشتیبانی دست بردارد اما پس از مواجهشدن با بیتوجهی آمریکاییها، ورود میلیونها سرباز چینی، تحت عنوان قوای داوطلب، وضعیت را تغییر داده و نیروهای کره شمالی و چین مجددا تا سئول پیش رفتند. هرچند نیروهای سازمان ملل دوباره سئول را اشغال كرده و نیروهای کره شمالی و چین را تا مدار ۳۸ درجه عقب راندند.
از ژوئیه ۱۹۵۱ جنگ به حالت مغلوبه درآمده و مذاکرات آتشبس بین دو طرف آغاز شد، این مذاکرات دو سال بعد، پس از شکست دموکراتها در آمریکا و آغاز ریاست جمهوری آیزنهاور در ژوئیه ۱۹۵۳ به پیمان آتشبس انجامید و مدار ۳۸ درجه به عنوان مرز دو طرف تعیین شد. این پیمان هنوز اعتبار خود را حفظ کرده و هنوز معاهده صلحی میان دو کشور امضا نشده است. شائو ان لاین که نخستوزیر چین از سال 1949 تا پایان عمر خود 1976 بود یکی از برجستهترین رهبران حزب کمونیست و سابقه مذاکرات موفقی در کارنامه خود داشت. وی در سال 1954 با شعار «دیپلماسی ادامه جنگ به معنای دیگر است» اقدام به فرستادن سیگنالهای سیاسی به دنیا كرد. با روی کارآمدن سی و هفتمین رئیسجمهور آمریکا ریچارد نیکسون 1969 تا 1974 (تنها رئیسجمهور مستعفی آمریکا تاکنون به خاطر رسوایی واترگیت)، آمریکا که نمیتوانست اهمیت چین را به علت وسعت کشور، حجم جمعیت، موقعیت ژئوپولتیک و از همه مهمتر همپیمان و همایدهبودن با جماهیر شوروی سابق در نظر نگیرد؛ اقدام به فرستادن سیگنال برای مذاکره به چین از طریق فرانسه و رومانی كرد. و در نهایت شائو ان لاین نیز از طریق پاکستان اعلام توافق برای مذاکره كرد. لازم به ذکر است از سال 1960 به مرور روابط بین چین و شوروی رو به زوال گذاشته شده بود. در جولای 1971 هنری کيسینجر به پاکستان پرواز كرده و از پاکستان با هواپیمای پاکستانی، برای آنکه کسی مطلع از سفر نشود، به چین سفر کرد و در پکن با شائو ان لاین ملاقات كرد حاصل این مذاکرات یک معاهده اولیه، در این معاهده که تقریبا 40 سال بعد منتشر شد دو طرف بر محرمانهبودن مذاکرات به خاطر عدم نفوذ شوروی سابق و احیانا برهمزدن توافق قبل از امضاي قرارداد، کاملا تاکید میکنند و پس از آن سفر نیکسون به پکن در فوریه 1972 بود. موافقتنامه طرفین كه در 14 نوامبر 1973 و با امضاي شائو ان لاین و هنری کيسینجر صورت گرفت، نشان از احتیاط طرفین از درز اطلاعات است. شائو ان لاین با آنکه نفر دوم حکومت بود بهعنوان نماینده تامالاختیار خلق چین و هنری کيسینجر نیز نماینده تامالاختیار امریکا در این مذاکرات حضور داشتهاند و طرفین در موافقتنامههای خود به صراحت بر این موضوع تاکید میکنند. در 5 اکتبر 1971 این جمله شائو ان لاین در تاریخ مانده است که: «برای ما، بسیار خوب است اگر مذاکرات موفق شود و بسیار خوب است اگر به شکست برسد.» پایهگذاری این مذاکرات و چیندن استراتژیک آن تاکنون نیز در عرصه روابط بین امریکا و چین رخ مینمايد.
امیدوارم این درس از تاریخ بینش جدیدی از دیپلماسی و نحوه مذاکرات بینالملل فراهم كند.