یک جمله بگویم که بدنتان کمی بلرزد؟ حضرت رسول(ص) میفرماید النّاسُ نیامٌ اذا ماتو انتبهوا (مردم در این دنیا خوابند و وقتی میمیرند، از خواب برمیخیزند).
یک جمله بگویم که بدنتان کمی بلرزد؟ حضرت رسول(ص) میفرماید النّاسُ نیامٌ اذا ماتو انتبهوا (مردم در این دنیا خوابند و وقتی میمیرند، از خواب برمیخیزند). چه کارهایی میتوانستم بکنم! میتوانستم بروم و پول دربیاورم! در بازار، نتورک و …! چه کارهایی میتوانستم بکنم و نکردم! خواب بودم! وقتی از خواب بلند میشوید که دیگر فایدهای ندارد. جلسه امروز شما را از خواب بیدار میکند، قبل از اینکه بمیرید و از خواب بیدار شوید.
لطفا از 70سالگی به سن خودتان برگردید. سوالم از شما این است که فاصله سن خودتان –که n سالتان است- تا 70سالگی را چگونه میخواهید بگذرانید که در 70سالگی، یک انسان دانشمندِ ثروتمندِ توانمندِ مومنِ عاشقی باشید که وقتی به خانهتان میآیند، کیف کنید؛ بریزند و بخورند و شما لذت ببرید، حتی کمکشان کنید، آنها را به خارج بفرستید؛ اصلا نمیدانید چه خورشیدی برای فامیل و خانواده هستید! نمیدانید چقدر قشنگ است، انسانی که میدرخشد، موفق میشود و یک زندگی پرحاصل را خلق میکند! میخواهیم ببینیم از الان تا 70سالگی چه کار کنیم که اولا الان همه بیدار شویم و صبر نکنیم تا وقتي مردیم بیدار شویم، یا حتی در سن 70سالگی بگوییم چرا من که 70 سال زندگی کردهام، هیچ چیزی ندارم؟ چون خجالت این و آن، خیلی بد است. شاید شما خجالت از زن و بچه را خیلی خوب درك نكنيد، ولی من کاملا آن را درك ميكنم؛ کارمند صداوسیما بودم، ماهی هفت هزار تومان حقوق میگرفتم، همهاش هم در جبههها بودم، نمیتوانستم خانمِ تازهعروسم را ببرم و برایش یک چادر بخرم و همهاش نگران بدهیها و قسط و قرضهایم بودم؛ حتی اگر یک بار خانمم را به چلوکبابی میبردم، آنقدر شب قبلش در گوش خانمم –که او هم لیسانس دانشگاه شهید بهشتی بود- در باب چلوکباب کوبیده سخن میگفتم.
که مبادا موقع رفتن به چلوکبابی، چلوکباب برگ سفارش دهد، چون من پول چلوکباب برگ را نداشتم؛ مسخره نیست؟! مگر چلوکباب برگ با کوبیده چقدر اختلاف قيمت دارد؟ من نداشتم. برای همین میفهمم خجالت زن و بچه یعنی چه، خیلی بد است. فقر خیلی بد است، به همین دلیل پیامبر فرمودند الفقرُ سَوادُ الوَجهِ فی الدّارَین (فقر، عامل روسیاهی انسان در دنیا و آخرت است). نباید در این دنیا، فقیرانه زندگی کنید. شما الان میبینید که چگونه با تلاش بیشتر و آموزش بهتر، میتوانید محصول بفروشید، پول دربیاورید، نیاز انسانها را برطرف کرده و کیف کنید، محکوم به سرنوشت و چندرغاز نیستید، هر چه بیشتر تلاش کنید و با انسانها سخن بگویید و آنها را به دایره دنیای خودتان بیاورید، میبینید که چگونه میتوانید ثروتمند شوید؛ حیف نیست که فقیرانه زندگی کنید؟
میخواهم صورت مسئله را برایتان سادهتر کنم. از امروز، سه ماه به خودتان فرصت دهید و امشب در محضر خدای رزاق بگویید که من سال 97 خودم را شگفتانگیزترین سال زندگیام میکنم. به خدا میتوانید این کار را بکنید. ولی الکی که یک سال، شگفتانگیز نمیشود؛ هر که را طاووس خواهد، جور هندوستان کشد. بهشت را به بها میدهند، نه به بهانه؛ از شما میخواهم که بهایش را در این سه ماه پرداخت کنید. میخواهم برنامهای برای این سه ماهتان بگذارم که درست مانند هواپیمای وجودتان که میخواهد سه ماه روی باند زندگی حرکت کند و بعد از سه ماه، به آسمان زیبای زندگی پرواز کند و زیباترین سفر زندگیتان را بعد از سه ماه خلق کنید.
وقتی ذهن، فکر، باورها، امید و نگاهتان به زندگی، طور دیگری میشود و هدفهایی را برای خودتان تعیین میکنید، تمام کائنات خدا با شما به گونه دیگری عمل میکنند تا طبق قانون جذب، اتفاق بیفتد. میخواهم ذهنتان درگیر چندرغاز آبباریکه امروز و فردا نباشد. میخواهم پرنده اندیشهتان را به سه ماه بعد بفرستید، که اولین سالی است که میخواهید به سمت 70سالگی بروید. ولی انسانی در دنیای فهم و درک و vision و mission و همه چیز. بنابراین قصه جلسه الهی امروز این است که میخواهم همگی آماده باشید، به عنوان یک لیدر و رهبر زندگی، قشنگترین آینده را خلق کنید و خوب زندگیکردن را به معنای واقعی کلمه تجربه کنید تا سالهای بعد را به مراتب بهتر از سال 97 زندگی کنید و در 70سالگی به تخت پادشاهی برسید. بنابراین سال 97 برای شما، یک تجربه شگفتانگیز زندگی است و میتواند به شما این امید را بدهد که اگر سال 97 من این شد، سال 98 را چه کار میکنم!
همه داستان انسانهایی که نمیتوانند یک ثروت خوب، خودرو قشنگ و آینده دلانگیز را بپذیرند، این است که باور ندارند، نمیتوانند تجسم کنند و ببینند. از آنجا که انسانها میتوانند به چیزی برسند که از قبل آن را دیده باشند و به دلیل اینکه نمیتوانند ببینند چون باورش را ندارند، نمیتوانند خلق کنند.
میخواهیم ذهنمان را مهندسی و باز کنیم و با قانونمندیهای جهان هستی، همسو شویم؛ میخواهیم بتوانیم ببینیم که چگونه میتوان در 70سالگی، یک انسان میلیاردر دانشمند بود؛ فقط هم میلیاردر برای خودش نه، سفرهها پهن کرد، انسانها را آموزش داد، رهبر بود، منشأ اثر بود و ایران را متحول کرد؛ میخواهم این را در آینده ببینید، نه اینکه فقط یک آدم ثروتمند در 70سالگی شوید، نه! میخواهم در 70سالگی بگویید خدایا، من تا حالا چه کردهام، به چه دستاوردهایی رسیدهام، چقدر منشأ اثر بودهام، چگونه انسانها را رهبری کردهام، چگونه سفرهها پهن کردهام، چگونه جوانان ایران را از اعتیاد و فقر و بدبختی نجات دادهام و چگونه به آنها انگیزه و آموزش دادهام. دوست دارم امروز از شما رهبری ساخته شود که رهبر تربیت میکند. نه فقط یک آدم ثروتمند. به خاطر اینکه داستان ثروت شما در 70سالگی، که بر تخت پادشاهی بنشینید و اینگونه به عنوان انسانی که همه عمر، عالی و پرحاصل زندگی کردهاید؛ نمیخواهم فقط در بُعد مالی بدرخشید.
پیامبر فرمودند:بهترین شما، کسانی هستید که بیشتر از بقیه خیرتان به بقیه رسیده باشد. میخواهم در 70سالگی، زیباترین احساس و باور را از خودتان داشته باشید که خدایا چه کردم! چگونه رهبر انسانها بودم! چگونه انسانها را آموزش دادم! چگونه سفرهها پهن کردم! چگونه جوانان ایران را هدایت کردم! میخواهم این احساس را داشته باشید. داستان بحث امروز، فقط پول شما نیست؛ چون قضیه ثروت، یک بُعدش مال و پول است، اما ابعاد دیگری هم دارد. هر دستاوردی در زندگی شما، که معادل کلمه رزق است -مانند سلامتی، آرامش، آغوش محبوب و فرزند صالح، تمام اینها مصادیق ثروت است- و جلسه الهی امروز، شما را ثروتمند میکند، نه فقط در بُعد مادی، اما ما فعلا بُعد مادی را میگیریم، چون الان کار شما، فروش است. امروز میخواهم پارادايم شما را عوض کنم، یک پارادايم شخصيت شگفتانگیز، بینظیر، دیجیتالی و کوانتومی. به خدا قسم وقتی به قانونمندیهای جهان هستی نگاه میکنم، میبینم که بودم و که شدم، چه داشتم و حالا چه دارم، وقتی کتابی در هفتم دیماه من را اینگونه متحول کرد که تمام زمین و زمان به من سلام و تعظیم کرد و همه چیز برایم درست شد، مشتریها آمدند، اسکناسها آمدند، خودروها و همه چیزهای دیگر آمدند، میگویم خدایا پس بقیه مردم ایران چه میکنند، چرا اینها را نمیدانند!
وقتی شما و زندگیتان تغییر میکند، وقتی اندیشههایتان و همه چیز دنیایتان تغییر میکند، چرا الان تصمیم نگیرید و تغییر نکنید؟ چرا الان آیندهتان را نبینید؟ چرا vision زیبایی نداشته باشید؟ چرا آدم دیگری نشوید؟ ولی داستان این است که اگر میخواهید در 70سالگی یک انسان شگفتانگیزِ بینظیرِ ثروتمندِ دانشمندِ منشأ اثر باشید، باید شخصا تغییر کنید؛ زیرا این قانون زندگی است که مثلا اگر الان در nسالگیتان، این آدم هستید و این آرزوها را در زندگی دارید –که رابطه مستقیمی بین شما و زندگیتان وجود دارد-، حالا اگر دلتان میخواهد در 70سالگی به دنیایی از دستاوردها برسید که قبلا نداشتید، باید به انسانی تبدیل شوید که قبلا نبودید و این موضوع، پرده برمیدارد از راز آموزش و یادگرفتن و بزرگشدن و آدم دیگریشدن تا بتوانید زندگی دیگری را خلق کنید.
برای اینکه همیشه یک زندگی بهتر را یک انسان بهتر خلق میکند؛ یک زندگی شگفتانگیز را یک انسان شگفتانگیز خلق میکند. بنابراین تا شما تغییر نکنید، زندگی تغییر نمیکند. برای همین این سه ماه را سال تغییر و آموزش شما گذاشتهام، سالی که سرعت بگیرید تا بتوانید take off کرده و زیباترین زندگی را بعد از این مدت خلق کنید. سه ماه وقت دارید که سه ماهِ بزرگشدن و آموزش شماست، سه ماهی که تمام قانونمندیهای خلق ثروت حلال را یاد میگیرید؛ من یادتان میدهم، نگران نباشید. میخواهم این سه ماه را با هم در ارتباط باشیم، رفیق باشیم، حرف بزنیم، ایمیل بدهیم، زنگ بزنیم و میخواهم در این سه ماه، در کنارتان باشم. بنابراین داستان جلسه الهی امروز، داستان برنامهریزی برای سه ماه زندگیتان است. هدف من این است که بتوانم تکتک شما را به لطف خداوند، در پارادايم رهبری بگذارم. حتی اگر امروز تازه شروع کردهاید، باید خودتان را رهبر بدانید -چون خداوند هر انسانی را رهبر آفریده است و به عبارت دیگر، در وجود و درون هر انسانی، رهبر بزرگی زندانی است، شما باید بندها را پاره کنید تا این رهبر، بیرون بیاید، مانیفست شود، تجلی پیدا کند و رهبرگونه عمل کند، نه یک آدم بدبختِ بیچارهی خجالتیِ فقیرِ حقیرِ معتاد. بنابراین من در وجود تکتک شما، لیدرها و رهبرهای بزرگی را میبینم که در بند وجود و چه بسا اسیر هستند و امروز باید آنها را نجات دهید. رهبری و لیدرشدن، یک باور است، یک شخصیت است، حتی لزومی ندارد که تعدادی آدم وجود داشته باشند و آنها را رهبری کنید؛ رهبری، تاج عزت و کرامتی است که خداوند بر سر یک انسان لایق میگذارد، مانند مدیریت نیست که به شما پُست بدهند.
ادامه دارد…