
چرا والدین برایکارآفرینشدن مناسبترند؟
هیچ یک،راهاندازی یک کسبوکار آسانتر از بزرگکردن یک بچه نیست. اما چه کسی این دو کار را با هم انجام میدهد؟ طبق آمار در سال 2009 تقریبا 60 درصد کارآفرینان زمانی که اولین کسبوکار خود را راهاندازی کردند حداقل یک فرزند داشتند. این دادهها نشان میدهد که شما مجبور نیستید بین والدینبودن و کارآفرینبودن یکی را انتخاب کنید. والدینها و کارآفرینان خوب ویژگیهای زیادی دارند که در پایان روز به آنها کمک میکنند تا در هر دو به طور همزمان به خوبی ایفای نقش کنند. به چند ویژگی زیر توجه کنید.
۱-آنها عاشق فرزندانشان هستند.
طبق مطالعات، «عشق کارآفرینی بسیار مشابه با عشق پدرانه است.» به عبارت دیگر کارآفرینان با کسبوکارهایشان مانند «نوزادانشان» رفتار میکنند.این یک احساس ایجاد میکند. یک کارآفرینبودن خیلی متفاوت از پدربودن یا مادربودن نیست. هردوی آنها خلق میکنند، تامین میکنند و از کودکشان محافظت میکنند. گرچه این کار میتواند استرسزا بوده، نیاز زیادی به توجه و منابع داشته و شما را تا دیروقت بیدار نگه دارد.
بنابراین ایده شروع یک کسبوکار برای والدین چه معنایی دارد؟
این در واقع به معنای شروع کسبوکاری نیست که با آن بیگانه هستید. شما میدانید منظور چیست زیرا همین کار را با بزرگکردن فرزندتان انجام دادهاید.این مطمئنا کاری چالشپذیر است، اما شما میدانید که میخواهید همه چیز را در کنترل داشته باشید تا به رشد و موفقیت خود کمک کنید و هرگز نمیگویید که ارزشش را ندارد.
۲- آنها رهبر هستند.
شاید شما تجربه رهبری رسمی را در رزومه خود نداشته باشید، اما قطعا این تجربه را به عنوان یک پدر یا مادر دارید. فرزندان شما به شما نگاه میکنند و نیاز دارند که شما یک الگوی قوی برای آنها باشید. و کارآفرینان نیز باید به همین شکل به عنوان مربیانی برای کارکنانشان عمل کنند.در نهایت، شما باید یک شخص دارای قدرت و اختیار برای کسانی باشید که به شما وابستهاند، خواه برای فرزندانتان و خواه برای کارکنانتان. شما به عنوان یک پدر یا مادر، این مهارت را بارها تکرار کردهاید. پس وقتی که میخواهید در نقش یک رئیس قرار بگیرید، از قبل این دقت و درایت را برای رهبری افراد به طور موفقیتآمیز فرا گرفتهاید.
۳-آنها یادگیری را به واسطه شکست تشویق میکنند.
بخشی از یک رهبر خوببودن، شناخت اهمیت تشویق یادگیری به واسطه شکست است. شما دیدهاید که کودکانتان قبل از اینکه شروع به راه رفتن کنند چهار دست و پا راه میروند. و میدانید که همه این مهارتها نمیتوانند یکشبه کسب شوند. همچنین میدانید که تشویق فرزندان شما به امتحانکردن چیزهای جدید و شکستخوردن، روشی قدرتمند برای ارتقاي یادگیری است.زمانی که لازم است به عنوان یک کارآفرین کارکنانتان را مدیریت کنید، همین ایده نیز صدق میکند. اگر شما بخواهید شرکت خود را رشد دهید، باید به کارکنانتان اجازه دهید تا شکست بخورند. افراد در شکستها بیشترین یادگیری را دارند، و مهارتهایی را که برای رسیدن به موفقیت نیاز دارند کسب خواهند کرد. محیطهایی که از شکست دلسرد میشوند، در نهایت خشم و رنجش را پرورش میدهند و باعث میشوند افراد خیلی زود آنها را ترک کنند یا یک فرصت شغلی بهتر پیدا کنند.
۴-آنها شبکهسازیهای گستردهای دارند.
مردم تصور میکنند که زندگی اجتماعی شما با پدر یا مادرشدن شما به پایان میرسد. شاید شما زمان کمتری را در مهمانیها صرف کنید، اما با شرکت در کلاسهای والدین، فعالیتهای ورزشی و رویدادهای مدرسه شما بیش از پیش به فعالیتهای اجتماعی مشغول میشوید. اما چرا این موضوع مهم است؟ طبق تحقیقات انجامشده کارآفرینانی که دارای فرزند هستند کسبوکارشان را بیشتر از همتایان خود که فاقد فرزند هستند مورد ارزیابی قرار میدهند. به طور خاصتر، 79 درصد از والدین در مقایسه با 67 درصد افراد بدون فرزند در نظر داشتند تا کسبوکارشان «بسیار موفق» و «کاملا موفق» باشد. و این تا حدی به علت شبکهسازیهای گستردهای است که آنها ایجاد میکنند.
۵-آنها مدیریت زمان را درک میکنند.
بدون شک یکی از بزرگترین نگرانیها درباره «پدر و مادری کارآفرینشدن» این است که تصور میکنند زمان کافی برای اختصاصدادن به خانواده و کسبوکارشان به طور همزمان ندارند. با این حال کارآفرینی میتواند به چند طریق از لحاظ زمان به شما آزادی دهد.به جای کارکردن از روی یک برنامه، یک کارآفرینبودن به شما اجازه میدهد تا زمان خودتان را مدیریت کنید و تصمیم بگیرید که چه زمانی روی خانواده و چه زمانی روی کسبوکارتان تمرکز کنید. و چون شما پیش از این مهارتهای مدیریت زمان خود را با پرورش فرزندانتان توسعه دادهاید، انگیزه بیشتری خواهید داشت و قادر خواهید بود تا کارتان را به طور کارآمدتری انجام دهید.