
دریافت محرکی بزرگ برای حرکتکردن
هیچ یک،وقتی که دوچرخهسواری میکنیم، دنیای متفاوتی بین پایین رفتن از تپه با جنبش و پدال زدن به بالای تپه بدون هیچ جنبشی وجود دارد. اولی نسیم است، دومی خستگی و نیاز به تلاش بیشتر دارد.
در رفتاری مشابه، رهبران كسب و كار و مدیران اطمینان دارند که تفاوت بین داشتن جنبش و عدم وجود آن را احساس میکنند. انرژی جنبشی باعث میشود رهبران بهتر از آنچه که هستند به نظر برسند. در تمام قدرتهای آنان اغراق میکند. اشتباهات متعدد را پوشش میدهد. وقتی سازمانی انرژی جنبشی دارد، افراد، مديران خود را برای هر چیزی میبخشند. بدون آن، مردم اشتباهات مدیر را بزرگ جلوه میدهند و هیچ کدام را فراموش نمیکنند.بسیاری از مواقع، انرژی جنبشی تنها تفاوت بین برنده شدن و بازنده شدن است. با آن، هر کسی در انتظار است و به او انرژی داده میشود و مردم میخواهند تا نهایت پتانسیل خود کار کنند. بدون آن، مردم قلب خود را از دست میدهند و برای یافتن انگیزه مشکل خواهند داشت.انرژی جنبشی بزرگترین عامل تغییر است. وقتی رهبری آن را دارا باشد، تغییرات سازمانی به راحتی انجام میشوند، زیرا هدایت شرکتی که موفقیت را تجربه کرده است، سادهتر از آغاز کار شرکتی راکد است.
در تیمی که در حال تلاش است و نتایج خود را همچون رایحه هیجان میپراکند که همه جا نفوذ میکند. انرژی جنبشی قابل لمس است. حتی با وجود اینکه میتوانیم انرژی جنبشی را احساس کنیم، تعریف آن دشوار است.
فرمولی برای انرژی جنبشی
گرایش مدیر + اتمسفر سازمان + کارکرد افراد = انرژی جنبشی
رهبرانی که انرژی جنبشی را عیان میکنند، گرایشهایی را به نمایش میگذارند که به آنها کمک میکند تا به گرایشهای جدیدی برسند. اول، آنها مسوولیت عواقب را میپذیرند. خطاها یا نیروهایی را که خارج از کنترل آنان است، مورد سرزنش قرار نمیدهند. دوم، رهبرانی که انرژی جنبشی ایجاد میکنند، با امیدی نیروبخش این کار را میکنند. آنها اطراف خود را شکل میدهند به جای اینکه از اطراف شکل بگیرند. آنهابه امکان تغییر باور دارند به جای اعتراض به چالشهای موجود در آن. در نهایت، مديرانی که انرژی جنبشی را هدایت میکنند، اشتیاقی شکستناپذیر دارند. آنها نسبت به اهمیت کارشان متقاعد شدهاند و این هدفمندی آنها را به پیش میراند.
مديران فرهنگی میسازند که برای انرژی جنبشی در راههای پیش رو مطلوب است. اول، آنها به بهترینها در افراد خود باور دارند- بر توسعه قدرتهای خود به جای تثبیت نواقص خود تمرکز میکنند. دوم، بینشی الهامبخش ایجاد میکنند که مسریست. آن را با اطمینان تقسیم میکنند و مدام در مورد آن حرف میزنند تا همه در تیم آن را ببینند. سوم، ترس خود از ترس را از بین میبرند. ریسک را میپذیرند و نظرات ابتکاری را تایید میکنند- حتی اگر همیشه کارآیی نداشته باشند.در پایان، رهبران انرژی جنبشی را با لذت در کارهای انجام شده توسط افراد خود ایجاد میکنند. یک مدیر زیرک میداند که پیروزی پایان نیست، چیزی بیشتر از قرار دادن W در ستون برنده- بازنده است. به جای آن، ارزش پیروزی در ایجاد انرژی جنبشی از طریق جشن گرفتن آن به دست میآید. مردم در کار خود به سختی تلاش میکنند و نیازی شدید برای دانستن موضوع تلاش خود دارند. رهبران میتوانند با در نظر گرفتن زمانی برای لذت شیرین برای هر پیروزی، ارزش کار افراد خود را بالا میبرند.
فکر تا تعمق
قانون انگیزه بزرگ بیانگر این است که انرژی جنبشی دوست صمیمی یک مدير است. کدامیک از موارد زیر میتواند به شما کمک کند که انگیزهای بزرگ برای سازمان خود بیاورید: 1) تطبیق گرایش خود. 2) تغییر اتمسفر. 3) جشنگرفتن موفقیتهای تیمتان؟