
یک پژوهش پیشگامانه نشان میدهد که مواجهه با مجموعه عوامل اجتماعی نامساعد مانند فقر، محرومیت آموزشی و ناامنی غذایی در طول زندگی، به طور مستقیم بر ساختار و عملکرد مغز تأثیر میگذارد و به اختلالات شناختی و افزایش خطر زوال عقل منجر میشود.
به گزارش هیچ یک ، وبگاه نوروسایِنس در گزارشی آورده است:
مشکلات دوران کودکی، محرومیت از آموزش باکیفیت، فقدان روابط حمایتی، مواجهه با خشونت و بسیاری عوامل اجتماعی نامساعد میتوانند بهتدریج در طول زندگی انباشته شوند و دههها بعد بر رشد مغز، ارتباطات عصبی و تواناییهای تطابقی آن تأثیر منفی بگذارند.
مطالعهای پیشگامانه که در نِیچِر کامیونیکِیشِنز/ Nature Communications منتشر شده، نشان میدهد که مجموع عوامل اجتماعی نامساعدی که یک فرد در طول زندگی خود تجربه میکند، که با عنوان اکسپوزوم اجتماعی نامساعد تعریف میشود، با اختلالات شناختی و سلامت روانی ضعیفتر، کاهش توانایی عملکردی و تغییرات در ساختار و عملکرد مغز مرتبط است. این عوامل شامل محرومیت آموزشی، تجربیات نامطلوب کودکی، ناامنی غذایی، فشار مالی، دسترسی ناکافی به مراقبتهای بهداشتی و رویدادهای آسیبزا میشود.
این یافتهها بر ضرورت آغاز پیشگیری از زوال عقل از همان دوران کودکی تأکید میکنند.
این پژوهش بینالمللی توسط گروهی از دانشمندان مؤسسه جهانی سلامت مغز (GBHI) در ترینیتی کالج دوبلین، کنسرسیوم چندشریکی برای گسترش تحقیقات زوال عقل در آمریکای لاتین (ReDLat) و مؤسسه سلامت مغز آمریکای لاتین (BrainLat) انجام شد.
پژوهشگران با تحلیل دادههای ۲ هزار و ۲۱۱ نفر از ۶ کشور آمریکای لاتین دریافتند که هرچه بارِ مواجهه اجتماعی سنگینتر باشد، خطر بروز اختلالات شناختی، مشکلات سلامت روان و تغییرات منفی در ساختار و ارتباطات مغزی افزایش مییابد.
یافتهها نشان داد تأثیر این عوامل در طول زمان تجمعی است؛ به عبارت دیگر، این انباشت تدریجی محرومیتها است که در نهایت به مغز آسیب میزند و نه لزوماً یک رویداد منفرد.
این نتایج به شکلی قاطع نشان میدهند که راهبردهای پیشگیری از زوال عقل نباید صرفاً بر کنترل عوامل خطر میانسالی مانند فشارخون یا دیابت متمرکز باشد؛ بلکه باید از دوران کودکی، زمانی که پایههای رشد مغز گذاشته میشود، آغاز شود.
سرمایهگذاری برای کاهش فقر، بهبود کیفیت آموزش و تضمین امنیت غذایی و دسترسی به خدمات بهداشتی برای کودکان، در واقع نوعی سرمایهگذاری پایهای بر سلامت مغز جامعه است که نتایج آن به صورت سالمندی سالمتر و نرخ پایینتر زوال عقل در دهههای آینده آشکار خواهد شد.