
تحقیقات نشان میدهد این روزها انسان از طبیعت به دور و حتی نسبت به برخی واژههای محیطزیستی بیگانه شده است، ادامه این روند عواقب ناگواری به همراه خواهد داشت، در این راستا سازمان حفاظت محیطزیست اقدام به آموزش مرحله به مرحله از سنین کودکی تا بزرگسالی کرده تا روح طبیعت دوستی بیش از این از بین نرود.
گروه جامعه هیچ یک – یادم می آید دوران کودکی مدام در حیاط خانه، باغ و کوچه با هم سن و سالهای خود می گشتیم و بازی میکردیم، دخترها در یک طرف خاله بازی و پسرها هم تفنگ بازی، گاهی هم به صورت مشترک قایم باشک بازی می کردیم، لوازم «خانه بازی» ما همه از طبیعت تامین می شد و تفنگ ها هم همه چوبی بودند، تقریبا با وسایل پلاستیکی و مصنوعی بیگانه بودیم، مدام طبیعت را لمس می کردیم، از درختان بالا می رفتیم، لانه پرندگان را از نزدیک می دیدیم، با پرندگان می پریدیم و با گیاهان رشد می کردیم، پروانه ها را نوازش و آب زلال جوی را لمس می کردیم.
مدام در خاک کوچه غلت خورده و صدای بلندمان از جست و خیز زیاد عرش را به خنده می آورد، قاصدک ها را به امید رسیدن خبری خوش به هوا فوت می کردیم، غروب به خانه بر می گشتیم و خسته از بازی و فعالیت روزانه به طوری که هنوز روز کامل چادر شب را به سر نکشیده بود به خواب می رفتیم، در خواب هم تکه چوبی اسب سفید آرزوهایمان بود، نه تلفن همراهی بود و نه لپ تاپی تا مدام مقابل آن چمباتمه بزنیم و از دنیای زیبا و رنگارنگ بیرون غافل شویم، هر چه بود طبیعت، گل و گیاه ، انواع حیوانات، بوی خاک و سماور نفتی مادر همراه با قل قل قوری بر روی تخت چوبی حیاط ما را با خود به دنیایی زیبا می برد.
با واژه های زیبایی مانند رودخانه، جنگل، شاخه، خزه، شکوفه و چمنزار زندگی می کردیم، خبری از کلماتی مانند ترکوندن، تو باغ نبودن، چِت کردن، دایورت کردن(بیخال شدن)، فر خوردن و یا پارازیت ول دادن نبود، هر چه بود کلماتی ساده و بی آلایش بود، حیوانات را واقعی دوست داشتیم و از گیاهان مراقبت می کردیم چون به ما یاد داده بودند که باید با طبیعت مهربان باشیم نه مانند امروز که داشتن حیوان به ژست در زندگی تبدیل شده و حتی به اعتقاد حامیان حقوق حیوانات ، این خود حیوان آزاری است.
نسل امروز دیگر از طبیعت دور شده، برای آنها طبیعت خلاصه شده در هر فرصتی رفتن به شمال و در نهایت کوهی از زباله پشت سر بر جای گذاشتن، در همان دل جنگل هم تلفن همراه از دستشان در امان نیست، فقط جسمشان در طبیعت است روحشان در همان دنیای شلوغ و فضای مجازی می چرخد، تفریحات ثابت آنها شده دور زدن با خودرو در دل شهرهایی که آسمانخراش هایشان از بالا نظاره گر آنها است، این نسل از طبیعت دور شده و ارتباطش را با محیط زیست کم کرده و در برخی موارد می توان گفت که قطع کرده است.
کاهش ارتباط انسانها با طبیعت یک موضوع مهم و قابل تأمل است که در سالهای اخیر بهطور فزایندهای مورد توجه قرار گرفته است ، این روند حاصل عوامل مختلفی است که به مرور خود را نشان می دهد، شاید بتوان گفت که شهرنشینی ، فناوری و سبک زندگی مدرن برخی از این عوامل است، در واقع با رشد سریع شهرها و افزایش جمعیت در مناطق شهری، افراد کمتر در معرض طبیعت قرار میگیرند، فضاهای سبز در شهرها به حداقل میرسد و دسترسی به مناظر طبیعی دشوارتر میشود، از سوی دیگر فناوری های جدید هم با سرعت جای خود را در زندگی بشر باز کردند باعث شد که انسانها بیشتر زمان خود را در فضای مجازی سپری کنند و کمتر به طبیعت بپردازند، در کنار این دو اما مشغله های کاری و زندگی روزمره، در راستای زندگی مدرن زمان کمتری را برای ارتباط با طبیعت باقی میگذارد، افراد اغلب ترجیح میدهند در خانه بمانند یا به فعالیتهای داخلی بپردازند.
کارشناسان معتقدند کاهش ارتباط با طبیعت عواقب ناگواری به همراه خواهد داشت، از جمله می توان به تهدید سلامت روان، سلامت جسمانی و کاهش آگاهی نسبت به محیط اطراف اشاره کرد، این وضعیت زمانی نگران کننده تر می شود که کارشناسان هشدار می دهند در صورت ادامه این روند اضطراب، افسردگی و استرس در جامعه افزایش می یابد.
چندی پیش پژوهشی در یکی از دانشگاه های انگلستان با موضوع ارتباط انسان و طبیعت انجام شد که نتایج چندان خوشایندی نداشت، نتیجه نشان داد که ارتباط انسان با طبیعت طی دو قرن گذشته بیش از ۶۰ درصد کاهش یافته است، این گسست نهتنها در سبک زندگی و سلامت روان، بلکه در ادبیات، زبان و فرهنگ ما هم بهوضوح مشهود است. واژگان طبیعت از کتابها حذف شدهاند و نسلهای جدید با تجربه کمتری از محیط طبیعی رشد میکنند، دانشمندان هشدار میدهند که بدون تغییرات گسترده و اقدامات ریشهای، این «انقراض تجربه طبیعی» میتواند به تشدید بحران تغییرات اقلیمی و بحرانهای روانی منجر شود.
در واقع این کاهش ارتباط انسان با طبیعت از حدود سال ۱۸۰۰ تاکنون یعنی حدود ۲۰۰ سال را نشان می دهد، از طرف دیگر این روند تقریباً با کاهش حضور واژگانی مانند رودخانه، خزه، شکوفه، چمنزار و شاخه در کتابها همراه شده است، البته هرچند آمار کلی روند نزولی را نشان میدهد، اما بررسیها حاکی از آن است که پس از سال ۱۹۹۰، استفاده از برخی واژگان طبیعت اندکی افزایش یافته است، علت این موضوع هنوز قطعی نیست اما احتمالا افزایش جنبشهای زیستمحیطی جهانی، برگزاری کمپینهای آگاهیبخش و تغییرات فرهنگی در ادبیات معاصر در آن نقش داشته باشد.
کم شدن نگاه مسوولانه به طبیعت با کاهش حس تعلق
معاون آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست درباره نقش آموزش در روند کند کردن کاهش ارتباط انسان با طبیعت و اشاره به اینکه کاهش ارتباط انسان با طبیعت شاید یکی از معضلات بزرگ دنیا باشد، گفت: این روند دلایل مشخصی دارد، رشد فناوری و وابستگی افراد به ابزار و فضای مجازی یعنی فاصله گرفتن از دنیای واقعی، یا حتی کاهش فضای سبز در مناطق شهری باعث شده که نسل جوان ارتباط مستقیم خود را با محیط زیست از دست بدهد که البته مشکلات خاصی هم ایجاد خواهد کرد، اگر بدانیم که محیط زیست چه کارکردهایی دارد و از دست دادن این ارتباطات آن کارکردها را از بین می برد یا کمرنگ تر می کند، قطعا در صدد جبران آن برخواهند آمد.
هادی کیادلیری افزود: ارتباط با طبیعت موجب کاهش استرس، افسردگی و افزایش آرامش می شود، البته به لحاظ روانی کارکردهای بسیار زیادی دارد اما همین ها اگر از دست برود و روابط قطع شود، به گونه ای حس تعلق به محیط زیست یا محیط پیرامون بین انسان و طبیعت کمرنگ و کمرنگ تر می شود.
وی تاکید کرد: وقتی حس تعلق نسبت به محیط کم شود قطعا نگاه مسوولانه ای که باید به محیط زیست داشته باشیم ضعیف تر می شود، خیلی از سنت های بومی که در ارتباط با طبیعت داشتیم بی رنگ و یا فراموش می شود این بی تفاوتی ها منجر به تخریب محیط زیست می شود که انواع آلودگی ها را به همراه خواهد داشت در واقع همان وضعیتی که امروزه به نوعی با آن مواجه هستیم.
هر تغییری با آموزش آغاز می شود
وی افزود: با ادامه این روند بحث مطالبه گری، پرسشگری و نظارتی که مردم باید انجام دهند کمرنگ می شود و به مرور بی تفاوت تر خواهد شد، در این مساله آموزش نقش بسیار مهمی دارد، یک نوع نقش جبرانی دارد و می تواند از خیلی مسائل جلوگیری کند.
کیادلیری گفت: حال آموزش می تواند به اشکال مختلف اتفاق بیفتد، معتقدیم هر نوع تغییری با آموزش شروع می شود اما آموزش صرفا فقط به این معنا نیست که یک سری مهارت ها یا یک دانشی را به افراد انتقال دهیم، این نگاهی است که در سازمان حفاظت محیط زیست در حال پیگیری آن هستیم تا بتوانیم علاوه بر دانش و مهارت، نگرش ها، ارزش ها و باورها را هم در افراد شکل دهیم وقتی آموزش به این شکل و به درستی انجام شود می تواند ختم به آگاهی شود.
وی اظهار کرد: وقتی می گوییم یک فرد یا یک نسل را نسبت به ارزش های محیط زیست آگاه کنیم منظور این است که این فرد باید بداند که چرا این موضوع مهم است، الان خیلی از جوانان نمی دانند چرا بحث محیط زیست اهمیت دارد، وقتی متوجه اهمیت موضوع شوند حتما پی خواهند برد که بی توجهی به این موضوع چه پیامدهایی برای خودشان و جامعه خواهد داشت، وقتی به این مرحله برسند متوجه نقش خود در مقابل این پیامدها می شوند.
وی با تاکید بر اینکه آموزش باید از این مسیر آغاز شود و افراد به این آگاهی برسند گفت: وقتی موضوعی مورد پذیرش یک جمع قرار گیرد و افراد متعددی در یک جامعه و یک نسلی به یک موضوع اهمیت دهند و به آن پی ببرد آن زمان است که آن مساله به ارزش تبدیل می شود و راه خودش را در زندگی روزمره آن نسل باز می کند، اینجاست که بحث فرهنگ مشترک اهمیت پیدا می کند، با این روش فرهنگ مشترک ساخته و به سرمایه اجتماعی ختم می شود که می تواند تغییرات بزرگ را ممکن کند و ما را به نتیجه برساند.
میانبر ما را به جایی نمی رساند
کیادلیری افزود: به هیچ وجه در این مسیر نمی توان میانبر زد، مسیری نیست که بخواهیم برخی از حلقه های آنرا حذف کنیم و انتظار داشته باشیم به آخر آن برسیم، اگر بخواهیم میانبر برویم و یا حذف کنیم شاید به یک تغییری برسیم اما قطعا تغییری بسیار سطحی و موقتی خواهد بود و به آن تغییر پایدار و واقعی در حفظ محیط زیست دست نخواهیم یافت برای همین آموزش بسیار حائیز اهمیت است.
وی تصریح کرد: البته نباید فراموش کنیم که فقط گفتن دوست داشتن محیط زیست کافی نیست بلکه باید آنرا درک کرد و به اهمیت این دوست داشتن پی برد، شاید با علم بتوان ذهن نسلی را در این زمینه روشن کرد اما اگر قلبهایشان را بی تفاوت بگذاریم نتیجه نخواهد داد، با احساسات، شور و علاقه هم نمی توان تغییر ایجاد کرد چون می تواند به یک تعصب غلط تبدیل شود، در واقع به فرد شور و هیجانی داده می شود که بدون آگاهی به تعصب تبدیل خواهد شد، حتی بعضی وقت ها می تواند از توسعه جلوگیری کند، برعکس اگر هم فقط علم و دانش را وارد ذهن کودکان کنیم می توانند از آنها ابزار درست کنند چون دانش چرایی حفاظت از محیط زیست را به کودکان یاد می دهد اما آن احساس و انگیزه دلیل درونی برای عمل را به وجود می آورد بنابراین به اینها با هم نیاز داریم به همین خاطر می گوییم کودکان نه تنها باید زمین و اهمیت حفاظت از آنرا بفهمند بلکه باید آنرا دوست هم داشته باشند.
آموزش متناسب با مرحله رشد مغزی و شناختی کودکان
معاون آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست درباره اینکه چگونه می توان به این هدف رسید؟ گفت: در دنیا روش ها و اشکال مختلف آموزش با در نظر گرفتن مراحل رشد کودکان وجود دارد، بنابراین باید با توجه به مرحله رشد مغزی و شناختی کودکان مرحله به مرحله برای آنها برنامه ریزی کرد، یادگیری درک مفاهیم در کودکان بستگی به مرحله رشدی آنها دارد و نمی توان یک مرتبه خیلی چیزها را به آنها گفت.
وی با خواندن شعری از مولانا با عنوان «طفل را گر نان دهی از بهر شیر طفل مسکین را از بهر نان تو مرده گیر» گفت: یعنی اگر به کودک به جای شیر نان داده شود خفه می شود، در واقع به رشد تدریجی کودک اشاره دارد برای همین در آموزش مسائل محیط زیست هم همین برنامه ریزی ها را دنبال می کنیم، یعنی روش آموزش در سنین مختلف متفاوت است و معاونت آموزش و مشارکت های مردمی سازمان محیط زیست در همین راستا برنامه ریزی کرده است.
کیادلیری افزود: به عنوان مثال در سن ۳ تا ۶ سالگی ویژگی شناختی و یادگیری بیشتر از طریق بازی و تقلید است و شیوه های آموزشی که برای این سنین کار می کنیم به این روش است که از طریق محبت، ارتباط عاطفی بین آنها و طبیعت ایجاد شود مثلا مانند گردش در پارک ها تا گل ها را نوازش کنند یا آموزش های ساده برای هدر ندادن آب نتیجه بخش است.
وی ادامه داد: در مقطع بالاتر مثلا سن ۶ تا ۹ سالگی کودکان کم کم می توانند درکی از علل و معلول ساده داشته باشند که در این دوره می توان با آموزش به کودک فهماند که رفتار درست چه پیامدی می تواند داشته باشد، مثلا می توان نشان داد اگر به گیاهی آب دهند آن گیاه رشد می کند، مثلا تفکیک زباله در منزل به این روش انجام شود یا می توان با وسایل بازیافتی کاردستی درست کرد.
وی با تاکید بر اینکه در این زمینه برنامه داریم گفت: برای همین در راستای اجرای طرح محیط یار و همچنین تفاهم نامه ای که با آموزش و پرورش داریم تمام این مسائل دیده شده چون معتقدیم هیچ گریزی وجود ندارد و در نظر داریم تمام این آموزش ها را با کمک مراقبین سلامت آموزش و پرورش برای مقاطع مختلف در مدارس داشته باشیم، از سن ۱۸ سالگی به بعد هم به بخش های پیچیده تر مانند تجدیدپذیرها و عدالت محیط زیستی خواهیم پرداخت.
معاون آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست تصریح کرد: بنابراین در روند آموزش، در سنین پایین بر روی محیط ، عادت و رفتارهای ساده تمرکز داریم ، در سنین بالاتر بر روی ارتباطات، پیامدها، تفکرات و حتی انتقاد و مسوولیت های اجتماعی متمرکز می شویم، در این راستا با آموزش و پرورش کاملا بر همین اساس پیش می رویم و قرار است این آموزش را برای معلمان، مراقبان سلامت، مدیران مدارس و حتی ولیا نیز داشته باشیم که جمعیت بسیار زیادی را شامل می شود، این خط آموزش ما در این راستا است.
وی ادامه داد: در کنار اینها واحدهای درسی مرتبط با محیط زیست، مهارت های زندگی در طبیعت و برگزاری اردوهای علمی را هم خواهیم داشت که در این راستا در حال رایزنی با آموزش و پرورش هستیم که بتوانیم به یک کار عملیاتی خوب در سطح وسیع دست یابیم.
قوانین رفتار جامعه را هدایت می کند
کیادلیری تاکید کرد: آموزش یک موضوع درسی نیست که مثلا یک ترم درس داده شود و ۶ ماه بعد نتیجه آنرا ببینم، یک موضوع تحقیقاتی هم نیست که حدکثر بتوان در ۲ سال نتیجه آنرا دید، آموزشی که درباره آن صحبت می کنیم تغییر سبک زندگی است و این تغییر کوتاه مدت حاصل نمی شود.
وی گفت: با این حساب آموزش را از سن پایین آغاز می کنیم، در تمام جامعه باید این کار را انجام داد، در سطح وسیع تر باید تجهیزات و فناوری هایی فراهم شود تا با استفاده از آنها رفتار مردم با طبیعت تنظیم شود، اگر ابزار و تجهیزات نباشد و بخواهیم به روش سنتی پیش رویم حتی ممکن است موجب تخریب شود فقط با توصیه و حرف نمی توان نگاه ها را تغییر داد باید حتما قانون و ضوابط طراحی شود این قوانین است که رفتار جامعه را هدایت و تربیت می کند.
وی افزود: علاوه بر این حتما از ظرفیت تشکل های مردم نهاد هم استفاده می کنیم شاید یک سری دست اندازها و مشکلاتی وجود داشته باشد اما از تشکل ها استفاده می کنیم تا بتوانیم یک بسیج همگانی برای ایجاد فرهنگ و احساس تعلق به این سرزمین و طبیعت راه بیندازیم.
واژه های محیط زیستی کتاب های درسی احصا می شوند
کیادلیری درباره استفاده از واژه های محیط زیستی در کتاب های درسی گفت: در حال همکاری با آموزش و پرورش هستیم تا در قالب یک طرح مفاهیم محیط زیستی که اکنون در کتاب ها وجود دارد را احصا و بررسی کنیم مبنی بر اینکه آیا مناسب هستند و با مسائل روز جامعه همخوانی دارند یا خیر و سپس طبقه بندی کنیم، بعد از انجام آن حتما با کمک آموزش و پرورس وارد کتاب های درسی خواهند شد.
معاون آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست اظهار کرد: نسل ما در دنیای واقعی و نه فضای مجازی زندگی کرد اما نسل امروز کامل در فضای مجازی زندگی می کند در این فضا عطر و بو، گرما و سرمایی حس نمی شود اصلا احساسی وجود ندارد، وقتی نبینند و ارتباط برقرار نکنند حسی هم ایجاد نمی شود وقتی با حیوانی ارتباط برقرار کنید به آن دلبسته می شوی، وقتی یک گیاه را رشد می دهی به آن وابسته می شوی، اینها موجودات زنده اند و با آنها ارتباط برقرار می کنیم این واقعیت زندگی است هرچقدر از این حس فاصله بگیریم قطعا تعلقاتمان به طبیعت کمتر می شود.