
نویسنده کتاب «یک نفس تا نگاهت» از امام حسن عسکری(ع) به عنوان امامی یاد کرد که در سخت ترین شرایط به هدایت مردم پرداختند و زندگی آن حضرت امروز نیز الگویی برای زندگی روزمره شیعیان و دوستداران امام یازدهم است.
به گزارش هیچ یک امروز دوشنبه (دهم شهریور) مصادف با هشتم ربیع الاول و سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع) است؛ امامی که در سخت ترین شرایط تاریخ اسلام، شیعیان را برای دوران غیبت امام زمان (عج) آماده کردند. آن حضرت در سال ۲۳۲ هجری در مدینه متولد شدند و در سن ۲۹ سالگی در چنین روزی در سال ۲۶۰ هجری به دستور معتمد عباسی مسموم و شهید شدند.
امام عسکری در یکی از سختترین دورههای تاریخ اسلام زندگی کردند؛ به گونهای که آن حضرت با وجود تمام فشارهای حکومت عباسی برای دفاع از اسلام جلسات شبانه با شیعیان برگزار میکردند و یک شبکه ارتباطی با شیعیان در مناطق مختلف؛ مانند عراق و کوفه ایجاد و از طریق سازمان وکالت، افرادی را به عنوان نماینده خود معرفی میکردند. البته برقراری ارتباط بهسادگی ممکن نبود و حتی گاهی مجبور میشدند پیام خود را طی نامهای در عصایی قرار داده و به شیعیان برسانند.
یکی دیگر از کارهای آن حضرت، آمادهسازی شیعیان برای دوران غیبت بود و امام حسن عسکری (ع) در آن وضعیت خفقان و شرایط دشوار باید امام زمان (عج) را مخفی نگه میداشتند ولی از طرف دیگر باید امام زمان (عج) را به شیعیان معرفی میکردند. بر اساس برخی روایات تاریخی امام عسکری (ع) به قدری مظلوم بودند که حتی به برخی شاگردان و شیعیان سفارش رازداری می کردند، به گونهای که شیعیان حتی در کوچه نمیتوانستند به آن حضرت سلام کنند و آن حضرت هفتهای دو بار به حکومت عباسی احضار میشد.
آن حضرت از نظر موقعیت جغرافیایی در بدترین شهر جهان اسلام ساکن بودند؛ یعنی شهر سامرا که ۲۰ سال قبل از آن عبادتگاه مسیحیان بود و توسط دربار عباسی از مسیحیان خریداری شده بود. در واقع این شهر، تبعیدگاه محسوب میشد و امام یازدهم، مشکلات بسیاری در آنجا داشتند، به گونه ای که مجبور بودند هفته ای دو بار خودشان را به دربار عباسی برساندند و گزارش بدهند.
دربار حکومت عباسی، ارتباطات آن حضرت با مردم را بررسی می کرد و شیعیان حق نزدیک شدن به امام عسکری (ع) را نداشتند. این وضعیت حتی در منزل امام عسکری (ع) به گونه ای بود که آن حضرت مجبور بودند به گونه ای مخفیکاری کنند تا دشمنان از وجود امام عصر آگاه نشود. امام عسکری (ع) از یک طرف باید وجود نورانی امام عصر (عج) را مخفی نگه می داشتند و از طرف دیگر باید امام زمان (عج) را به شیعیان معرفی می کردند. دربار عباسی نیز بهشدت امام را کنترل می کرد. چون بر اساس روایات می دانستند از خانه امام حسن (ع) کسی به دنیا خواهد آمد که منجی جهان خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب سال گذشته در پایان مجلس روضه شهادت امام هادی(ع) از نقش فرزندان علی بن موسی الرضا (ع) یعنی امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام در گسترش تشیع سخن گفتند و ضمن این که ضرورت پرداختن به زندگی و معارف این امامان در عرصههای مختلف تاریخی و هنری را گوشزد کردند، افزودند: در تاریخ نگاری و کتابنویسی حتی در منبرهای ما از این سه بزرگوار خیلی کم یاد می شود و به جاست در زمینه زندگی این سه بزرگوار تحقیق کنند و بنویسند.
رمان «یک نفس تا نگاهت» که به قلم مریم ولی نوشته و توسط انتشارات کتاب نیستان در ۲۲۲ صفحه چاپ شده، به زندگی امام حسن عسکری (ع) در قالب داستان اختصاص یافته و با گونه نگارشی تاریخی مذهبی، رمانی پرتعلیق از صحنههای گریز و فرار و نیز شرح زندگی و زیست مخفیانه شیعیان امام یازدهم در میان عمال خلیفه وقت را روایت کرده است. داستان با محوریت جوانی به نام هامون و در ایران و شهرری آغاز میشود. هامون پسر عطار مشهور ری، امین امام حسن عسکری (ع) و هماهنگکننده نمایندگان و امینان او در شهرهای مختلف ایران است.
ترکیب تاریخ با تخیل؛ ارتباط بهتر مخاطب با شخصیتها
هامون به واسطه پدر با زندگی مخفیانه شیعیان امام زمانه خود آشنا میشود و شرح دلدادگی پدر به امام و نوع مواجهه او با ایشان و فرامین ایشان را فرامیگیرد. روزگار اما در نهایت او را راهی سامرا و کاخ خلیفه میکند تا به زعم خود بتواند به امام نزدیکتر باشد. فرجام او اما زندان و در نهایت وصال با امام و خاندانش است.
«یک نفس تا نگاهت» در تمام روایت داستانی خود سعی کرده از مرثیهسرایی و توصیفات احساسی و هیجانی دور باشد و در مقابل صحنه و موقعیتی را ترسیم کند تا مخاطبش خود را در جغرافیای رویداد داستان کشف کند.
مریم ولی درباره علت نوشتن چنین کتابی به خبرنگار ایرنا گفت: دلیل اصلی من برای نوشتن این بود که متوجه شدم درباره امام عسکری (ع) در منابع و آثار ادبی کمتر نوشته شده است. ایشان در دوران تقیه شدید میزیستند و همین، زندگیشان را پر از راز و محدودیت کرده بود. برای همین خواستم تصویری بسازم که فقط یک تاریخنویسی خشک نباشد، بلکه در قالب رمان و با استفاده از دراماتیزه کردن یعنی به صورت نمایش درآوردن وقایع، خواننده حس کند با یک داستان زنده روبروست.
وی افزود: بسیاری خوانندگان پس از مطالعه رمان گفتند برای نخستینبار توانستهاند ارتباط ملموسی با امام عسکری (ع) و احوالات ایشان و شرایط فرهنگی و سیاسی آن دوره پیدا کنند. وقتی تاریخ با تخیل و پرداخت ادبی همراه شود، مخاطب راحتتر میتواند با شخصیتها ارتباط بگیرد. همین بازخورد برایم ارزشمند بود. چون نشان داد دراماتیزه کردن رمان تاریخی توانسته تاریخ را ملموستر کند.
این نویسنده اضافه کرد: افزودن عنصر تخیل به رمان تاریخی یعنی بدون دخل و تصرف در زندگی و احوال و سخنان امام، نقش بسزایی در جذاب کردن رمان دارد و در مقابل، نویسنده بار سنگینتری متحمل میشود. چون عملا باید دو محتوا، هم تاریخی و هم درام را پردازش کند.
وی ادامه داد: یکی از لحظات ویژه برای من وقتی بود که درباره محدودیتهای شدید امام عسکری (ع) مینوشتم. ابتدا فکر میکردم این فقط یک موضوع تاریخی است اما وقتی در قالب روایت داستانی وارد شدم، دیدم این فشارها و تنگناها خیلی شبیه تجربه انسان امروز است. دراماتیزه کردن این لحظات کمک کرد تا آن شباهت بیشتر خودش را نشان بدهد و به من فهماند که تاریخ وقتی جان میگیرد که در داستان جاری شود.
نویسنده قلم های بی غلاف افزود: به نظر من باید نشان داد که امامان در خلأ زندگی نمیکردند؛ حتی اگر در شرایط تقیه شدید بودند. امام عسکری (ع) نمونه انسانی است که در محدودترین ارتباطات اجتماعی، باز هم معنای هدایت را جاری میکرد. اگر این بُعد در قالب داستانی و دراماتیزهشده روایت شود، جوان حس میکند امام شخصیتی زنده و نزدیک است. در این صورت سبک زندگی امام دیگر فقط یک روایت تاریخی دوردست نیست، بلکه الگویی است که میشود در دل زندگی روزمره هم از آن بهرهمند شد.