
غلامرضا حیدری ابهری، نویسنده کودک و نوجوان با بیان این که دغدغه ارتباط مذهبی با کودک امروز؛ «چگونه گفتن» است، اظهار داشت: باید قیام حسینی را بر اساس حکمت و منطق، برای کودک و نوجوانان روایت کنیم.
به گزارش هیچ یک _ اربعین حسینی فرصتی برای بازخوانی پیامهای ماندگار عاشورا و انتقال آن به نسلهای آینده، است، غلامرضا حیدری ابهری سالهاست که در زمینه بازخوانی مفاهیم دینی و معرفی آن برای کودکان و نوجوانان به زبان ساده قلم میزند. در این گفتوگو، او از تجربهها و روشهایی میگوید که میتواند به والدین و مربیان در رساندن پیامهای عاشورا به نسل امروز یاری کند.
وی در پاسخ به این سوال که روایت قیام امام حسین (ع) و وقایع عاشورا برای کودک و نوجوان، چه فراز و نشیبهایی برای یک نویسنده داشته است، گفت: این پرسش به نظر من بسیار کلیدی است. بسیاری از خانوادهها میپرسند چه ضرورتی دارد درباره این موضوع با بچهها گفتوگو کنیم. مشابه این پرسش در بحث خداشناسی هم مطرح میشود؛ برخی میگویند نیازی به این کار نیست، بچهها خودشان به مرور با خداشناسی آشنا میشوند. اما من پاسخ میدهم وقتی کودکی در جامعه دینی زندگی میکند، طبیعی است با چنین پرسشهایی مواجه شود. مثلاً وقتی صدای ناقوس کلیسا را میشنود، میپرسد: «این صدا چیست؟» یا وقتی کسی را در حال خواندن انجیل یا نماز میبیند، کنجکاو میشود و سؤال میکند. بنابراین، واقعه عاشورا نیز در فضای زندگی بچههای ما حضور دارد و آنها در برابر این پرسشها قرار میگیرند. نمیتوان بیتفاوت بود و گفت بگذار بزرگتر که شد، برایش توضیح میدهیم.
حیدری ابهری گفت: بهتر است بچهها هر چه زودتر آگاهیهایی در این زمینه پیدا کنند. برخی دوستان ما که نگاهها و مطالعات خاصی دارند، گاهی شنیدهاند صحبت از عاشورا برای بچهها ممکن است آسیبزا باشد. شاید کودکی جملهای بشنود و حالش بد شود، یا کمی افسرده شود و از این نتیجه بگیرند دیگر نباید چیزی گفت. به نظر من، این رویکرد درست نیست. مثل این است که بگوییم از جنگ حرفی نزنیم؛ در حالی که جنگ تلخ است، اما وقتی بچهها صحنههای ویرانی در غزه یا صدای موشک را میبینند و میشنوند، اگر توضیح ندهیم، توهماتشان بیشتر و نگرانیشان شدیدتر میشود.
این نویسنده اضافه کرد: واقعیتهایی که در جهان اتفاق افتاده، باید به اندازه و به روش متناسب با سن کودکان به آنها گفته شود، مسئله این نیست که بگوییم یا نگوییم، بلکه باید درباره «چگونه گفتن» صحبت کنیم. جامعه امروز نیز از مرحله تردید درباره اصل گفتن یا نگفتن گذشته است.
وی درباره این سوال که سن مناسب بازگویی روایت عاشورا در کتابهای کودک و نوجوان کدام رده سنی است؟ اظهار داشت: لازم است برای روایت عاشورا، سن مناسب را در نظر بگیریم و در هر رده سنی، زبان و محتوای متناسب با همان سن را بهکار گرفته شود. آموزش باید پلهپله و تدریجی باشد؛ همانطور که در آموزش ریاضی، ابتدا جمع را میآموزیم، بعد ضرب و سپس تقسیم تا دامنه آموزش ریاضی کامل شود.
برای کودک خردسال، شاید حضور در مراسم با خوردن شربت و نشستن کنار مادر و دیدن فضای عزاداری، خود به خود معادل شناخت امام حسین (ع) باشد. در مراحل بعد، ممکن است در هیئت کمک کند یا بخشی از سخنان روحانی را بشنود و به مرور، سؤالاتی را مطرح کند. در گذشته، چنین تدریجی رعایت میشد، اما اکنون بخشی از این تناسب از میان رفته است.
این نویسنده درباره استفاده از سبکهای متنوع تصویرگری و رسانههای تصویری و پیامرسانها، در تبیین پیام عاشورا، اظهار داشت: برخی الگوهای تصویرگری که در دانشگاه آموزش داده میشود، مثل تصویرگری برای روایت متون تاریخی، در کارهای دینی همیشه کارآمد نیست. به عنوان مثال، در روایت سیره پیامبر (ص)، ضرورتی ندارد حتماً فضای قدیمی مدینه را بازسازی کنیم. گاهی باید آن فضا را به شکلی ترسیم کرد که به ذهن کودک امروز نزدیکتر باشد. اگر دین را چراغ راه زندگی میدانیم، باید کتاب و تصویرگری آن، بازتابی از امروز داشته باشد تا کودک حس نکند دین، کهنه و بیارتباط با زندگی اوست.
به عنوان مثال در کتاب «۷۰ پیامک از پیامبر» میتوانستیم بگوییم «شرح ۷۰ حدیث»، اما انتخاب قالب «پیامک» باعث شد پیامها برای کودک ملموستر شود. این نوع روایت، حس نزدیکی به پیامبر (ص) را تقویت میکند.
زیارت عاشورا؛ نگاه تحلیلی و نه مقتل
حیدری ابهری درباره این که به روایت کدام بخش از واقعه عاشورا برای کودکان بازگو علاقهمند است، گفت: من سبک زیارت عاشورا را بسیار میپسندم، چون بیشتر نگاهی تحلیلی دارد تا مقتل باشد و صحنهها را توصیف کند. خانوادهها گاهی میگویند صحنههایی مانند سر بریدن برای بچهها آزاردهنده است. من معتقدم باید بر مفهوم و تحلیل واقعه تأکید کرد: چرا این اتفاق افتاد؟ و جامعه به چه سمتی رفته بود که امام حسین (ع) چنین تصمیمی گرفت؟
وی گفت: ما در مقاتل توصیف وقایع عاشورا را داریم اما آنچه اتفاق افتاد حکمتی داشت که اگر شما از ابتدای زیارت عاشورا آغاز کنید تا انتهای آن درباره تیر خوردن نمیخوانید، در آنجا میخوانیم که مسئله چه بود؟ مسئله این بود لعنت الله دفعتکم عن مقامکم؛ آنان جایگاه شما را فرو کاستند و جایگاهتان را به شما ندادند، آنان به شما احترام نگذاشتند. یا میگوییم اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد (ص) خدایا زیست من باید شبیه زیست انبیا و اولیا باشد.
این نویسنده با تاکید بر لزوم توجه به حکمت عاشورا گفت: باید محور این عزاداریها اندیشدن باشد که نهتنها کودکان که بزرگترها هم تلنگر بخورند و به این تحلیلها دست پیدا کنیم. البته چون روضه جنبه عاطفی دارد و ائمه (ع) ما بسیار سفارش کردند، بسیار مهم است عواطف انسان هم همراه با عقلش در خدمت امام معصوم (ع) باشد قدرت حرکت به فرد می دهد این گونه گفتند، ولی من میبینم مثلا خیلیها میگویند اگر به بچهها درباره واقعه کربلا بگوییم، اذیت میشوند. موضوع اصلی منطقِ آشکار واقعه است که چرا این اتفاق افتاد؟ جامعه به چه سمتی رفته بود که امام حسین (ع) مجبور میشود مثلاً این گونه توقف کند و چنین واقعهای را رقم بزند؟
وی گفت: برای کتاب «اولین دانستنیهای عاشورا»، به تصویرگر گفتم صحنه سر بریده را نمیخواهم با تمثیل کار کنیم. به همین دلیل برای برای شهادت امام حسین (ع)، از تمثیل گل از شاخه بریده استفاده و با نماد صحبت کردیم. روضههای قدیمی هم در بسیاری موارد از بیان صریح صحنهها پرهیز داشتند. روضهخوانان قدیمی نیز این جزئیات به عنوان «روضه مکشوف» را نمیخواندند. ما نه از تصویرگرهای کشف نه از توضیحات کشف در کتاب استفاده نمی کنیم. این پرهیز، بهویژه برای کودکان، ضروری است تا پیام عاشورا به شکلی آموزنده و متناسب منتقل شود.