
ارائه خدمات بیمه
هیچ یک،آمارهای ارائه خدمات بیمه نشاندهنده این واقعیت است که روند رشد فروش سنتی با توجه به پتانسیلهای این صنعت و نیازهای مردم بسیار کند بوده و از طرفی نداشتن یک سیستم آموزشی یکپارچه باعث شده تا سبدهای ارائهشده کاملا مطابق با نیازهای مشتری نباشند و این خلأ از آنجا نشات میگیرد که فروشندگان سبدهای بیمهای، خود اعتقادی به آنچه میفروشند ندارند و در فضای کاملا محدود به رقابتی ناسالم میپردازند (البته در این میان بزرگمردانی هم هستند که خالصانه خود را وقف این صنعت کردهاند که دوام این صنعت تا به امروز هم مدیون تلاشهای این عزیزان است).
از طرفی ارائه سبدهای بیمهای نیازمند داشتن دانش بیمهای بالاست که نمایندگان اندکی دارای چنین سواد بیمهای هستند. شرکتهای بیمهگر هم نقش موثری در این چالش به وجودآمده دارند. عدم تمرکز بر آموزش و حمایت نمایندگان، حمایتهای سلیقهای و مهمتر از همه عدم استفاده از روشهای نوین فروش و استانداردهای روز دنیا، عمده دلایل این چالش به وجودآمده هستند. خلاصه کلام روش سنتی، مشتریمحور نبوده و منافع ارائهدهندگان خدمات، بیشتر مدنظر است و منافع مشتری در درجه اهمیتی کمتری قرار دارد.
* موج چهارمِ انقلاب (با خرید یک بیمه عمر هفتاد سبد بیمهای رایگان دریافت کنید!)
در سالهای آینده شاهد نوآوریهایی در علوم و فنون مختلف خواهیم بود که امروزه غیرقابلباور و بیشتر شبیه معجزه است. دقیقا مشابه جمله بالا امکان ارائه هفتاد سبد بیمهای رایگان با خرید یک بیمه عمر، غیرممکن است اما این احتمال وجود دارد که ریسک سبدهای بیمهای به صفر برسد. هزینهها به نحو چشمگیری کاهش پیدا خواهند کرد و زنجیره ارائه محصولات موثرتر خواهد بود. ارائه خدمات روزبهروز سادهتر خواهد شد و از طریق فناوری و دنیای دیجیتال به سادگی امکانپذیر میشود. کماکان امروز هم شاهد آن هستیم که از طریق موبایل میتوان نزدیکترین تاکسی را فراخواند، بلیت پرواز رزرو کرد و انواع کالاها را سفارش داد. اما سوال اینجاست، موج چهارمِ انقلاب یک فرصت است یا خطر؟
بعضی از اقتصاددانان معتقدند این تحولات میتواند سبب ایجاد نابرابری بین نیروی انسانی و فناوری شود. در موج چهارمِ انقلاب که در پیشرو داریم، نیروی کار به دو دسته تقسیم میشود.
1- نیروی متخصص (دارای فرصتهای شغلی و تعداد اندک)، 2- نیروی کمتخصص یا بدون تخصص (بدون فرصت کاری و بدون درآمد یا با حداقل درآمد و قشر کثیر جامعه)، حد وسط ندارد. بهزودی شاهد بیکاری قشر کثیری از جامعه بدون داشتن تخصص بالا خواهیم بود، پس تکلیف چیست؟
استفاده از یک اهرم قدرتمند
استفاده از اهرم انسانی تنها راهحل موجود برای ایجاد اشتغال برای اقشار بدون تخصص یا کمتخصص است که از طریق آموزشهای اصولی و کارمزدی در یک پروسه سه تا پنجساله افراد میتوانند به مهارتهایی در سطح بالا دست پیدا کنند.
در این فرآیند، روند روبهرشد درآمدی و همچنین شرایط یکسان برای تمام افراد درونسازمانی باعث ایجاد انگیزه و فعالیت خواهد شد و نهتنها از فضای رقابتی ناسالم خبری نیست، بلکه افراد، منافع خود را در رشد مجموعه میبینند. نکته مهم و تفاوت اصلی با فروش سنتیِ خدمات بیمهای در اینجاست که مشتریان صنعت بیمه به دلیل آموزش و آگاهی تبدیل به فروشندگان بیمه خواهند شد. کسانی که ضرورت بیمه را حس کردهاند و کاملا به آن اعتقاد دارند حال اگر بازار هدف آنها اقوام و دوستان و نزدیکان آنها باشد در ارائه سبدهای سالم وسواس بیشتری به خرج داده و از هر گونه آموزش و آگاهی استقبال خواهند کرد. یکی دیگر از دلایلی که میتوان به آن اشاره کرد، امکان ورود همه آحاد جامعه با هر شرایطی به این حرفه بینظیر است.