
در دنیای امروز که مهارتهای ارتباطی و کار تیمی اهمیت بیشتری یافتهاند، روشهای آموزشی نیز باید متناسب با این نیازها بهروزرسانی شوند. یادگیری مشارکتی یکی از این روشهاست که توجه بسیاری را جلب کرده است.
به گزارش هیچ یک _ موضوع همکاری و کار گروهی در سالهای اخیر به یکی از مهمترین دغدغههای نظامهای آموزشی جهان تبدیل شده است. آموزش سنتی که دانشآموز را صرفاً به شنوندهای منفعل تبدیل میکرد، دیگر پاسخگوی نیازهای قرن بیستویکم نیست. امروزه انتظار میرود دانشآموزان توانایی تعامل، گفتوگو، حل مسئله، و درک تفاوتها را در فضای گروهی یاد بگیرند. به همین دلیل، یادگیری مشارکتی به عنوان یک شیوه نوین و مؤثر در فرآیند آموزش، مورد توجه قرار گرفته است. این رویکرد دانشآموزان را تشویق میکند تا در قالب گروههای کوچک برای رسیدن به هدفی مشترک با هم همکاری کنند و ضمن تعامل با دیگران، به یادگیری عمیقتری دست یابند.
در یادگیری مشارکتی، کودکان نهتنها مفاهیم درسی را بهتر میآموزند، بلکه مهارتهای بینفردی، اعتماد به نفس و مسئولیتپذیری آنان نیز افزایش پیدا میکند. این روش بر پایه نظریات روانشناسانی معروف بنا شده که معتقدند یادگیری زمانی مؤثر است که در بستر اجتماعی و با مشارکت فعال رخ دهد. بنابراین، بهکارگیری این رویکرد از همان سالهای ابتدایی مدرسه میتواند زمینهساز پرورش نسلی شود که توانایی گفتگو، همدلی و حل اختلاف را دارد. از سوی دیگر، با توجه به تغییرات سریع دنیای امروز، آموزش مهارتهایی مانند همکاری، از همان دوران کودکی ضروری به نظر میرسد.
محمدرضا کرامتی، دانشیار گروه مدیریت و برنامهریزی آموزشی دانشگاه تهران، با همکاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم و دانشگاه کوئینزلند استرالیا، پژوهشی را در این خصوص انجام داده است. این پژوهش به بررسی دقیق شیوههای اجرای یادگیری مشارکتی در مدارس ابتدایی میپردازد و تلاش دارد فرایندها و راهکارهای مؤثر این روش را بر اساس مطالعات مختلف شناسایی و معرفی کند.
برای انجام این تحقیق، پژوهشگران از روشی به نام «فراترکیب» استفاده کردهاند. به بیان ساده، آنها یافتههای ۴۶ پژوهش داخلی و خارجی را که بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۲ انجام شده بود، جمعآوری و بررسی کردند. این مطالعات شامل پژوهشهای انجامشده در بازه زمانی ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ در ایران و پژوهشهای بینالمللی مربوط به دو دهه اخیر بودند. با استفاده از نرمافزاری تخصصی، اطلاعات موجود در این مطالعات دستهبندی، کدگذاری و تحلیل شدند. این روش به پژوهشگران امکان داد تا از دل حجم وسیعی از اطلاعات، عوامل مؤثر در اجرای موفق یادگیری مشارکتی را استخراج کنند.
نتایج این مطالعه نشان میدهند که نقش معلمان و دانشآموزان در این شیوه آموزشی بسیار کلیدی است. معلمانی که با اصول یادگیری مشارکتی آشنا هستند و میتوانند کلاس را بهدرستی مدیریت کنند، شانس موفقیت بیشتری در اجرای این روش دارند. از طرف دیگر، دانشآموزانی که تجربه یا آمادگی کار گروهی دارند، سریعتر با این روش کنار میآیند و بازدهی بیشتری نشان میدهند. برنامهریزی برای کلاس، ارزشیابی عملکرد دانشآموزان و درگیر کردن آنها در فعالیتهای گروهی، از جمله اقداماتی است که به اجرای بهتر این روش کمک میکند.
پژوهش همچنین نشان داد که عوامل بیرونی مانند منابع آموزشی، محتوای درسی، ارزشیابی، و مهمتر از همه مشارکت فعال والدین و حمایت مدیران مدارس، تأثیر زیادی بر موفقیت یادگیری مشارکتی دارند. اگر این عوامل بهدرستی تأمین شوند، محیطی فراهم خواهد شد که در آن دانشآموزان بتوانند در یک فضای امن، با انگیزه و بدون ترس از اشتباه، به یادگیری بپردازند.
اطلاعات ارائه شده در این پژوهش که در دوفصلنامه «علوم تربیتی» وابسته به دانشگاه شهید چمران اهواز منتشر شدهاند، بر اهمیت حمایت همزمان از سوی معلمان، مدیران، والدین و سیاستگذاران تأکید دارد. بهویژه در دوره ابتدایی که پایهگذار اصلی شخصیت و مهارتهای اجتماعی کودکان است، اجرای یادگیری مشارکتی میتواند مسیر آموزش را متحول کند.
بدون تردید نتایج این پژوهش میتوانند به عنوان راهنمایی برای مدیران مدارس و معلمان عمل کنند تا با آگاهی و اطمینان بیشتر، این روش را در کلاسهای خود پیاده کنند. این رویکرد نهتنها باعث درک بهتر مطالب درسی میشود، بلکه عزتنفس دانشآموزان را افزایش میدهد و آنها را برای ورود به جامعه آمادهتر میکند.