
عادات مثبت در گفتوگو
هیچ یک،زبان شما بر نحوه درک دیگران و ارتباط آنها با شما تاثیر میگذارد. اگر شما اغلب احساس میکنید نادیده گرفته میشوید یا مورد توجه قرار نمیگیرید الگوهای گفتاری خود را بررسی کنید. اگر به نحوه صحبتکردن افراد موفق گوش دهید، متوجه خواهید شد آنها از زبانی استفاده میکنند که مثبت، دقیق و بر مبنای اقدام است و پیوسته به روابط آنها اعتماد میبخشد.
خودتان را محکم نشان دهید.
از نظر فیزیکی، حالت ایستادن و چهره شما تعیین میکند که شما از نظر عاطفی چه حسی داشته باشید و چه کلماتی از دهان شما بیرون بیاید. بنابراین اول از همه صاف بایستید یا بنشینید، شانهها را به عقب بکشید، یک لبخند ملیح در چهره و تماس چشمی زیاد با آدمهای اطرافتان داشته باشید. این کارها به شما قدرت و اطمینان میدهند که کلماتی که به زبان میآورید تاثیر مطلوبی بر مخاطبینتان میگذارد.
کلمات را متفاوت بیان کنید.
در عوض اینکه نشان دهید نمیتوانید یک کار را انجام دهید، زبانتان را تغییر دهید. مثلا به جای «من نمیتوانم، من انجام نمیدهم، من نمیخواهم، من میخواهم، من باید،» بگویید «من میتوانم، من هستم، من مایلم، من تصمیم دارم، من دارم، من مشتاقم، من خلق میکنم، من لذت میبرم.»
مطلق نباشید.
به جای اینکه بگویید «آنها آدمهای کاملا احمقی هستند» بگویید «آنها چیزها را متفاوت از من میبینند. این برای من سوال است که آنها چه چیزی میبینند که من نمیبینم.» به جای «هیچ کس به حرفهای من در اینجا گوش نمیدهد» بگویید «به نظر میرسد بعضیها به من گوش نمیدهند. من به این فکر میکنم که چگونه باید صحبت کنم که دیگران توجه بیشتری به صحبتهایم داشته باشند.»
برای اعتقادتان عذرخواهی نکنید.
بسیاری افراد خصوصا خانمها عقیدهشان را با یک عذرخواهی مقدمهچینی میکنند. اگر شما هم اینگونه هستید دیگر این کار را نکنید. شما نباید بابت عقیدهتان عذرخواهی کنید. فقط آن را با احترام بیان کنید.
«بایدها» را کنار بگذارید.
کلمه «باید» به اندازه کافی مضر به نظر میرسد. بنابراین به جای استفاده از کلمه «باید» که یک قضاوت بهتر یا بدتر را در بر دارد، از کلمه «میتوانید» استفاده کنید و یک کلمه جایگزین انتخاب کنید که با خواستههای شخصی شما هماهنگ باشد. برای مثال، به جای گفتن «من باید همه را برای چهارم جولای دعوت کنم» بگویید «من میتوانم همه را به اینجا دعوت کنم، یا به جای آن میتوانیم بیرون برویم.»
سعی نکنید انجام دهید.
من به تازگی این پیام صوتی را از دخترم دریافت کردم: «لطفا پیام بگذار، من سعی میکنم به محض اینکه بتوانم جواب بدهم.» سپس برای او این پیام را گذاشتم: «عزیزم صدایت را دوباره ضبط کن و کلمه «سعی» را حذف کن. اینکه تو میگویی سعی میکنم بهانهای را برای انجامندادن آن فراهم میکنی. بنابراین سعی نکن. انجام بده.
برچسبها را محدود کنید.
برچسبها شما را با یک مرز ذهنی ناخودآگاه محدود میکنند. برچسبزدن به خودتان مانند «تنبل» یا «بینظم و انضباط» یا «پولدوست» شما را به همین سمت میکشاند و تنها یک حالت نامطلوب را تقویت میکند. چون شما تنبل و بینظم بودهاید بدین معنی نیست که دیگر نمیتوانید متفاوت باشید. بهتر است بگویم «من دراینباره خیلی باانگیزه نبودهام، اما باانگیزه خواهم شد»، یا «من هرگز کارهایم را مطابق با اولویتم سازماندهی نکردهام اما اکنون تصمیم دارم این کار را بکنم و زمانم را بهتر مدیریت کنم.»
مشکلات را به فرصتها تبدیل کنید.
همه ما «مشکلاتی» داریم، چیزی که موفقترین افراد را از بقیه متمایز میکند نحوه نگرش آنها است. آیا یک رئیس بد دارید؟ این یک فرصت فوقالعاده در پرورش توانمندی مدیریت شما است. آیا سرتان شلوغ است؟ این یک فرصت عالی برای بهبود توانایی در واگذاری، اولویتبندی و توسعه بهروهوری شماست. وقتی شما به شکلی دیگر مشکلات خود را توصیف میکنید، راههای جدیدی را برای برخورد با آنها پیدا میکنید. به جای گفتن «این یک کابوس است» بگویید: «این یک چالش جالب است» و به این شکل شما به راحتی با آن کنار خواهید آمد.ما با زبانمان زندگی میکنیم. به بهترین شکل صحبت کنید، بهترینها را بر زبان بیاورید و حس مثبتتری به توانایی خود داشته باشید تا به شما القا کند که میتوانید بهترین کار را انجام دهید.من اطمینان دارم که شما توانایی بسیار بیشتری از آنچه تصور میکنید دارید.