
کسبوکار، اخلاق حرفهای و مسئولیت اجتماعی
هیچ یک،اخلاق حرفهای و آموختن
مسئولیت اجتماعی، بخشی بسیار مهم از مناسبات اجتماعی (کار-زندگی) هر جامعه مدرن است و بدون آن شاید امیدی به زندهماندن طولانی جامعه بشری نباشد. شاید اطلاع دارید که قسمنامه شبقراط، بخشی از طی مراحل فارغالتحصیلی دانشآموختگان رشته پزشکی است. هر پزشک پس از پایان تحصیلات، قسم یاد میکند که در هر شرایط، حامی و ناجی جان بیماران و انسانهای نیازمند به خدمات پزشکی بوده و بیدریغ کمک كند. حال که بحث بر سر اخلاق حرفهای است، سوال این است که چرا این قسمنامه در سایر رشتههای تحصیلی یا پایان طرح کارآموزی صورت نمیگیرد؟! بهعنوان مثال مالک یا مدیر یک واحد تولیدی-صنعتی، قسمنامه امضا کنند که حامی حقوق مصرفکننده باشند، کیفیت اتومبیلهای تولیدی را مدام بهبود بخشند، محصول معیوب یا آسیبرسان به استفادهکننده، به بازار عرضه نکنند تا جان و مال مردم به خطر نیفتد، مواد سمی همراه فاضلاب و زباله را در زمینهای اطراف کارخانجات پخش نکنند تا آب، خاک و هوا آلوده نشود و سلامتی مردم به خطر نیفتد…
پیشنهاد دیگر داریم؛ مدیران و معلمان مدارس و دانشگاهها موقع استخدام، قسمنامهای امضا کنند که بهطور متوالی بر سواد علمی و تجارب اندوخته خود با استفاده از سیستم نوین آموزشوپرورش در جهان خواهند افزود و به دانشآموزان و دانشجویان بهعنوان سازندگان ایران فردا نگاه خواهند کرد، یا مدیران و کارکنان بیمارستانها و مراکز درمانی قسمنامه امضا کنند که زبالهها و پسماند و فاضلاب محل کار خود را بهصورت غیربهداشتی دفع نکنند و تفکیک زباله و بازیافت فاضلاب چنان باشد که از انتشار انواع باکتریها و میکروبها در سطح شهرها جلوگیری شود.از مدیران بخش کشاورزی و دامپروری قسمنامهای اخذ شود که به روشهای مختلف به کشاورزان و باغداران آموزش دهند و تاکید كنند که از به کاربردن سموم و آفتکشها به شکل نامطلوب کنونی خودداری کنند.
از مدیران و مسئولان ارشد کشور و وکلای مجلس قسمنامه اخذ شود که از قدرت ناشی از جایگاه قانونی خود در جهت پایمالکردن یا از بینبردن حقوق اقشار مختلف جامعه استفاده نکنند و پایمالنکردن حقوق و رعایت اصل فرصتهای برابر برای همه و حاکمکردن مطلق قانون برای همه و بدون استثنا را سرلوحه کار خود قرار دهند و همواره احترام به شهروندان را اصل قرار داده و منافع فردی، فامیلی و ایلیاتی خود را به منافع ملی و عموم کشور ترجیح ندهند!در حوزه کسبوکار هم این مسئله صادق است، راه درست آن است که همه مسائل را از دریچه رسیدن به پول و سود نبینیم. اگر سود و پول به هر جهت و با هر شکلی از کار منظور نظر ما باشد که میتوان فروش مواد مخدر را هم شغل به حساب آورد! سوال این است که لطمهای که در این قبیل کارها به انسانها و جامعه وارد میکند، قابل جبران است؟ باز هم از کسبوکار شخصی باز هم مثال میآوریم، مثلاً یک مدیر داروخانه برای رسیدن پول و سود به هر جهت، داروهای تاریخ اعتبار گذشته را با برچسبی جدید به بیماران عرضه کند یا یک بقالی، شکر یا برنج آلوده یا تاریخ مصرف گذشته را به مردم بفروشد، واقعاً این کارها را میشود «سود»آور دانست، پس اخلاق حرفهای کجاست؟ مسئولیت اجتماعی کجاست؟
پیشنهاد دیگری داریم؛ قسمنامهای درست شود برای مهندسان ساختمان یا معماران که از نقشه راهی درست و مصالحی باکیفیت و کارگرانی ماهر در ساختوساز استفاده کنند تا با زلزلهای چهارریشتری، بناها فرو نریزد یا پلی خراب نشود و جان انسانها به خطر نیفتد.
این مثالهای آشنا را فقط به خاطر دو پدیده بيان کردیم تا یادآوری این نکته مهم را داشته باشیم که بهتر است این رفتار و عادت و نگرش از سنین کودکی در خانوادهها و مدارس و دانشگاهها و مراکز کار به همه مردم و مسئولان آموزش داده شود که ما هم جزئی از جمع هستیم و اگر خطری هست، همهمان آسیب خواهیم دید. اخلاق حرفهای و مسئولیت اجتماعی را جدی بگیریم.