
در شب گرم و پراضطراب امان، جایی که صدای هواداران اردنی ورزشگاه را پر کرده بود، این دختران ایران بودند که سکوت را به ورزشگاه تحمیل کردند. تیم ملی فوتبال زنان ایران با پیروزی ۲بریک مقابل اردن در خانهاش، نهفقط یک بازی را برد، که صفحهای تازه در تاریخ فوتبال زنان این سرزمین گشود. آنها بار دیگر ثابت کردند که فوتبال، فقط یک بازی نیست؛ یک بستر است برای اثبات توانایی، برای ایستادگی و برای فریادی که سالها به سکوت سپرده شده بود.
این دومین صعود تاریخ فوتبال زنان ایران به جام ملتهای آسیاست، اما جنس این صعود با دفعه قبل متفاوت است. اینبار ایران نه با تساوی، بلکه با صدرنشینی در گروه A و شکست دادن سه رقیب مستقیمش، یعنی بوتان، سنگاپور و اردن، راهی مرحله نهایی شد. تیمی که فقط یک شکست در کل رقابتها داشت- آن هم برابر لبنان- اما در نهایت بالاتر از همین تیم ایستاد و قدرت واقعیاش را به رخ کشید.
گلهای این صعود را سارا دیدار و نگین زندی زدند. گلهایی که فقط به دروازه اردن نرفت، بلکه دیوارهای بیاعتمادی و کمتوجهی را هم فرو ریخت. سارا و نگین، حالا فقط گلزن نیستند، بلکه به نمادهایی تبدیل شدهاند برای دخترانی که در زمینهای خاکی، در کوچههای بیتماشاچی، رؤیای تیم ملی را در سر میپرورانند.
در ترکیب ایران، اسامی زیادی هستند که باید آنها را بیشتر بشناسیم؛ رها یزدانی درون دروازه با واکنشهایی محکم و مطمئن، زهرا سربالی بهعنوان کاپیتانی که صدای آرام اما تأثیرگذاری دارد و بازیکنانی چون فاطمه پسندیده، محدثه ذلفی، ملیکا متولی و فاطمه شبان که با تمام توانشان، جنگیدند، پاس دادند، تکل زدند و برای پیراهن ملی خود جان گذاشتند و در رأس همه، مرضیه جعفری ایستاده؛ زنی که شاید دور از نور فلش دوربینهای رسانهها کار کرده، اما امروز نتیجه تلاش و تفکرش را با صعودی شایسته گرفته است. تیم او منظم، هدفمند و با برنامه بازی میکند. دیگر خبری از فوتبال احساسی و بدون ساختار نیست. تیم جعفری بهخوبی میداند در هر لحظه چه کاری باید انجام دهد و چگونه نتیجه را حفظ یا تغییر دهد.
چهار سال پیش، دختران ایران با هدایت مریم ایراندوست سدشکن شدند و برای نخستین بار دروازه آسیا را گشودند و حالا، این بار نوبت مرضیه جعفری بود که تیمی بسازد که «کامبک» را بلد است، بازگشت را بلد است، ایستادن پس از زمین خوردن را بلد است.
روح پسرش شاد، او که خودش را وقف فوتبال زنان کرد و حالا از جایی دیگر نظارهگر پیروزی تیم مادرش است. این پیروزی، مبارکشان باد.
اما معنای این صعود تنها در اعداد و ارقام نیست. این صعود، بازتابی است از اراده زن ایرانی برای دیده شدن، شنیده شدن و اثبات شایستگی در میدانی که برای سالها مردانه تعریف شده بود. فوتبال زنان ایران، اگرچه هنوز از نظر زیرساخت، امکانات و حتی حمایت رسانهای بسیار عقبتر از استاندارد جهانی است، اما بهخوبی نشان داده که توان عبور از این نابرابری را دارد آن هم نه با تکیه بر شعار، بلکه با نتیجهای عینی
و بینالمللی.
تیم ایران حالا به جمع ۱۲تیم برتر قاره پیوسته؛ جایی که نامهایی چون استرالیا (میزبان)، چین، ژاپن، کرهجنوبی، کرهشمالی، ویتنام، هند و دیگر قدرتهای سنتی فوتبال آسیا حضور دارند. در این جمع، شاید ایران هنوز یک تازهوارد باشد، اما قطعاً یک تیم کوچک نیست؛ تیمی است با شوقی بزرگ، با انگیزهای ریشهدار و با چهرههایی که آمادهاند بار دیگر خود را در میدانهای بزرگ نشان دهند.
جام ملتهای آسیا از دهم اسفند ۱۴۰۴ آغاز میشود و تا آن روز باید بسیار تلاش کرد. اما همین حضور، یک دستاورد مهم است. ایران، برخلاف بسیاری از این کشورها، با کمترین امکانات ممکن به این مرحله رسیده. از نبود لیگ حرفهای قدرتمند تا کمبود بازیهای تدارکاتی و زیرساختهای ناکامل، اما چیزی که داشت، انگیزه و ایمان بود.
حالا نوبت جامعه فوتبال، رسانهها و مدیران است که پاسخ این تلاشها را بدهند. تیمی که در خاک اردن، مقابل هزاران تماشاگر میزبان پیروز میشود، لیاقت بهترین حمایتها را دارد. دختران ایران نهتنها سهمی از فوتبال، بلکه سهمی از افتخار ملی را میطلبند. حالا که آنها نشان دادند که میتوانند، دیگر نوبت ماست که کنارشان بایستیم، نهفقط در زمان پیروزی بلکه در همه لحظات پیشرو.
دختران ما با سکوت، تاریخ نوشتند. با فروتنی به بلندی رسیدند و حالا باید صدایشان را شنید. این صعود، شاید پایان یک مرحله باشد؛ اما آغاز راهی است که میتواند آینده فوتبال زنان ایران را برای همیشه تغییر دهد.