
نامه تونی رابینز به فارغالتحصیلان جدید
هیچ یک،فارغالتحصیلان 2024عزیز
من و شما قطعا در محیطهای متفاوتی بزرگ شدهایم و من نمیخواهم وانمود کنم که اهداف یا انتظارات شخصی شما را میدانم. با این حال به یاد دارم که موسیقی را دوست داشتم، ماجراجویی را دوست داشتم و کار من این بود که به طور جدی روی ماهیچههای شکمم کار کنم و اولویت من شده بود. اما امروز یعنی پس از سه دهه، اولویتهای من تغییر کردهاند. من خوششانس هستم که افراد بالغ این دوره اطراف من کار میکنند، کسانی که روحیه من را شاد میکنند. آنها همه موهبتهای افراد جوان مانند حس شوخطبعی، تحریکپذیری، تخیل و انگیزه را دارند. آنها صرفا خیالباف نیستند، بعضی از آنها کاردانترین افرادی هستند که میشناسم. این افراد بالغ هیجان بسیار زیادی دارند. من اگر یک کار فوری با آنها داشته باشم برای آنها ایمیل ارسال نمیکنم، به آنها پیام میدهم. وقتی 22 سال دارید زندگی سریع است، صدای موزیک زیاد است، دندانهای شما سفید و گزینهها بیپایان هستند. این عصر سرگرمکننده و شکستناپذیر، کارناوال زندگی است. اما بعد از آنکه یک نیروی متفاوت به زندگی من وارد شد در نهایت تمرکز بر سرگرمی تغییر مسیر داد.
من همیشه میگویم عشق منشاء نبوغ است.
عشق نیرویی است که شما را بیدار میکند. عشق تخیل، توانایی و کنترل شما را بروز میدهد. ذهن شما را از باورهای محدود خلاص میکند و الگوهای فکری قدیمی شما را میشکند. عشق به هدف شما معنی میدهد. آدمهای موفق با نیروی زیاد جوانی میتوانند تقریبا هر کاری را که میبایست انجام دهند اما تلاش برای تحریک خود به انجام کاری یک انرژی است که هرگز تمام نمیشود. عشق شما را به سمت چیزی در زندگی میکشاند که شدیدا به آن تمایل دارید به طوری که دیگر نیازی به هلدادن خود برای انجام آن ندارید. شما حالا یک نوع راندن متفاوت دارید، نیرویی که شما را به سمت جلو هل میدهد.اگر کسی از من بپرسد، «تونی، باارزشترین راز موفقيت در زندگی چیست؟ چگونه من زندگی را بر اساس شرایطم زندگی کنم و انتخابهای خود را داشته باشم و در آن زمینه بهترین شوم؟» من به آنها پاسخ میدهم که هر رهبر بزرگی که تا به حال با او کار کردهام، چه سیاستمدار، ورزشکار، موسیقیدان یا یک شخص باتجربه کسبوکار، از یک نیروی بسیار بالاتر از دیگران بهره بردهاند. و آن نیاز بود.
اختلاف بین عشق و نیاز چیست؟
عشق اولین دنده است، و شما را به جایی که میروید میرساند اما نیازمند بلیتی است که شما را به آنجا میبرد.طبیعت انسان درباره رسیدن به رویاهای بزرگ هیجانزده است؛ این بسیار آسان است که شعلههای عشق را تشدید کنیم، خصوصا وقتی شما جوان هستید. اما دیر یا زود وقتی کار انجام شد، به طور ناگهانی سطح هیجان ما کاهش مییابد زیرا همه ما از یک چیز میترسیم: شکست.
نیاز، ترس از شکست را از بین خواهد برد.
نیاز، شما را از راه خودش میبرد، و تصمیم شما خواهد شد. نیاز، نیرویی است که شما را متعهد میکند، زمانی که تصمیم خود را برای یک نتیجه میگیرید شما را به نتیجه میبندد. شما شبها نمیخوابید تا زمانی که به آن برسید. نیاز، سرکش است.
این کافی نیست که به یک نتیجه عشق بورزیم. شما باید این را بد بدانید که وقتی به آن نمیرسید ناراحت شوید.نیاز تمایلی بسیار قوی است که وقتی شما به آن نمیرسید هرچه که باشد شما شدیدا به آن تمایل دارید. ناراحت میشوید. عصبانی میشوید! از تلاش برای رسیدن به آنچه میخواهید، میمیرید، زیرا دیگر جایگزینی برای آن ندارید.
اگر شما واقعا میخواهید به جزیره برسید قایقها را بسوزانید.
نیاز عامل X است که لزوما نمیتواند رزومه شما را برجسته کند اما من به شما قول میدهم که نیاز نیروی محرکهای است که در زمانی که هرکس دیگری احساس خستگی، اضطراب و شکست میکند شما را به جلو و به سوی پیشرفت خواهد کشاند.
امروزه کل دنیا در جیب شماست. شما باید تمام آن را بگیرید، اما به من گوش دهید… فقط اگر به آن نیاز دارید.اگر به آن نیاز ندارید، راحت خواهید بود. بنابراین زندگی به ما دو انتخاب میدهد یا رشد کنیم یا بمیریم. بالا میرویم، یا سر میخوریم. پس گاهی اوقات نیاز زمانی بروز میکند که شما پشتتان به دیوار است وقتی خیلی پایین هستید به بالا نگاه کنید.