
پورشه را باید یکی از موفقترین و ماندگارترین برندهای خودروسازی در تاریخ خودروهای اسپرت دانست. این شرکت باسابقه و مشهور، نسلهاست که مرزهای سرعت و طراحی را با خودروهایی که تولید میکند، جابهجا کرده است. محصولات پورشه هم برای شتاب گیری روی آسفالت پیستهای مسابقه و هم برای عبور و مرور روزانه از منزل به محل کار مناسب هستند.
بدترین پورشه هایی که تاکنون تولید شده
این خودروساز آلمانی تبار همواره در خط مقدم زیبایی شناسی خودروها قرار داشته و تعداد زیادی از زیباترین و خوش قیافهترین خودروهای تاریخ را تولید کرده است. یکی از این نمونههای بارز خودروهای زیبا و جذاب، پورشه ۹۱۱ است و نام دیگر در تاریخ این شرکت، پورشه ۵۵۰ کلاسیک خواهد بود که خودرو موردعلاقه افسانه سینما، جیمز دین بود. (او در نهایت به طرز غمانگیزی پشت فرمان یکی از همین خودروها جان خود را از دست داد.)
گرچه پورشه یک نام پرآوازه در صنعت خودرو جهان است، اما حتی بزرگترین خودروسازان هم اشتباه میکنند. تصور اینکه چنین برندهای پرفروش و محبوبی نمیتوانند یا نباید اشتباه کنند، خود یک اشتباه بزرگتر است. برخی از پورشههایی که تاکنون به مرحله تولید یا پیش تولید رسیدهاند، به معنای واقعی کلمه زشت هستند. (به ویژه وقتی سعی میکنند پورشه را از ماهیت اصلیاش که یک خودرو دو درب و دو نفره ساخته شده برای سرعت گرفتن در جاده است، دور کنند) در این مطلب از گجت نیوز به سراغ معرفی ۱۰ مورد از زشتترین پورشههای تاریخ میپردازیم.
کانسپت پورشه پانامرا میراژ
برای اولین بار، پورشه با خودرو پانامرا تلاش کرد تا زیبایی شناسی یک خودرو اسپرت را با فضای داخلی یک سدان لوکس ترکیب کند. از نظر تئوری، پانامرا موفق بود و در یک دهه اول حضورش در بازارهای جهانی، بیش از ۲۳۵ هزار دستگاه فروخت که این رقم بسیار بیشتر از برآورد اولیه پورشه (۲۰۰ هزار دستگاه) بود.
اما در عمل، یک پورشه چهاردرب اصلا به چشم نمیآید! برای مثال میراژ یکی از خودروهای مفهومی که در نهایت به طراحی پانامرا ختم شد، به طرز عجیبی دراز اما کوچک است. (مثل یک سگ به شکل سوسیس) مشکل اصلی اینجاست که وقتی یک خودرو اسپرت لوکس با کلاس دیگری مثل سدان ترکیب میشود، آنچه باعث اسپرت به نظر رسیدن خودرو میشده، از بین خواهد رفت. پورشه پانامرا بیشتر شبیه یک استیشن واگن است تا یک خودرو اسپرت واقعی و مثل یک سوسیس غول پیکر به نظر میرسد که احتمالا هر جا که آن را پارک کنید از حاشیه خیابان بیرون میزند.
پورشه تایکان توربو S مدل 2024
جایگزین برقی پانامرا، پورشه تایکان است. تصویری که در بالا میبینید، مربوط به مدل ۲۰۲۴ توربو اس است که آن هم طراحی چهار درب دارد و از نظر ما درست به نظر نمیرسد و بدقواره است. علیرغم احساس بدی که این خودرو ایجاد میکند، باید اعتراف کنیم اگر مجبور بودیم یک پورشه چهار درب بخریم، به احتمال زیاد تایکان را انتخاب میکردیم. تایکان مثل سایر خودروهای چهار درب پورشه از مشکل بیش از حد بزرگ و نامتناسب بودن قسمت عقب رنج میبرد.
شکی نیست که خودروهای اسپرت باید کوچک و جمعوجور باشند، اما تایکان علیرغم خطوط پرزرق و برق و فرم آیرودینامیکی که دارد، حجیم و سنگین است. این محصول از دور شبیه یک خودرو اسپرت است، اما وقتی از نزدیک به آن نگاه کنید، متوجه ظاهر فریبنده آن خواهید شد. تایکان را میتوان شبیه یک آدم چاق در نظر گرفت که سعی میکند با پوشیدن لباس مشکی خط دار شکمش را قایم کند تا لاغر بهنظر برسد، اما زیادی تلاش برای عضلانی به رسیدن به شکست منجر شده و این دقیقا ظاهری نیست که برای یک خودروی اسپرت ۲۰۰ هزار دلاری بخواهید.
پورشه ۶۴
سرگذشت پورشه ۶۴ جالب است. در واقع، بسیاری از کارشناسان خودرو حتی مطمئن نیستند که این خودرو واقعا یک پورشه محسوب میشود یا نه، چرا که تقریبا یک دهه قبل از بهوجود آمدن برند پورشه ساخته شد. یکی از مهم ترین مزایای این خودرو، بدنه بسیار سبکی بود که به آن اجازه میداد با حداکثر سرعت ۱۴۰ کیلومتر بر ساعت به راحتی حرکت کند. قرار بود در مسابقهای در سال ۱۹۳۹ از برلین تا رم (مسافت ۱۵۰۰ کیلومتری) شرکت کند، اما با شروع جنگ جهانی دوم این برنامه لغو شد و فردیناند پورشه تمرکزش را از طراحی خودروهای مسابقه به تانکهای جنگی نازیها تغییر داد. (بعدا بیشتر راجع به این موضوع صحبت میکنیم)
هرچند پورشه ۶۴ به عنوان اولین پورشه تاریخ ارزش تاریخی بالایی دارد، اما باید اعتراف کرد که زشت است. هدف نیش و کنایه زدن به این خودروساز بزرگ نیست، اما باید پذیرفت که شبیه به یک فولکس واگن بیتلِ بیمغز و استخوان است! در واقع، این توصیف چندان هم نادرست نیست، چون از موتور و برخی قطعات فولکس واگن ۳۸ (خودرویی که بعدها به بیتل تبدیل شد) استفاده میکرد.
پروتوتایپ پورشه Mission X
میشن ایکس یک خودرو مفهومی است که قصد دارد آینده هایپرکارهای پورشه را نشان دهد. براساس این خودرو، آینده پورشه شبیه یک تقلید ارزان قیمت از لامبورگینی خواهد بود! این خودرو، هر چند به نوعی زیباست، اما اصلا به چشم یک پورشه نمیآید. بیشتر شبیه یک یوفو است. صندلی راننده قرار است شبیه کابین خلبان باشد، اما با سقف گنبدی شکل شیشهای، هم راننده و هم مسافر میتوانند مثل مورچههای زیر ذرهبین آفتاب سوخته شوند!
احتمالا به دلیل آیرودینامیک، میشن ایکس آینههای بغل معمولی ندارد. در واقع، اصلا آینه بغل ندارد و در عوض، داخل خودرو صفحه نمایشهایی پیدا میشود که تصویر آینهها را شبیهسازی میکنند (آینههای دیجیتالی). شاید نبود آینه خیلی مدرن باشد، اما اگر از ما میشنوید، هر خودرویی به آینه نیاز دارد و آن هم یک آینه واقعی! آینهها بخش ضروری رانندگی ایمن هستند و حاضر نیستیم آنها را با صفحه نمایش عوض کنیم.
پورشه کاین توربو
بعضیها عاشق پورشه هستند، اما در عین حال یک شاسی بلند بزرگ، چاق و مطمئن هم میخواهند. اینجاست که باید بگوییم پورشه کاین توربو ماشین مخصوص آنهاست، زیرا یک اس یو وی به تمام معناست. جالب اینجاست که نسخه کوپه آن هم تقریبا به همین اندازه زشت است، اما حداقل کمی از حس اسپرت سنتی پورشه را حفظ کرده، اما به هر حال یک شاسی بلند به حساب میآید.
کاین توربو در بازی «۰۰۷: همه چیز یا هیچ چیز» که سال ۲۰۰۳ پخش میشد حضور داشت، جایی که جیمز باند با یک نسخه مسلح آن – مجهز به مسلسل و راکتانداز – در مصر و پرو به تعقیب خلافکاران میپرداخت.
پورشه کاین کانورتیبل
بعضی معتقدند که هیچ کاری نمیتوان کرد که یک شاسی بلند باحال بهنظر برسد، اما خب، پورشه تلاش کرد و نتیجه آن هیولای مفهومی بود که خوشبختانه هرگز به تولید نرسید. طراحان این خودروساز به این نتیجه رسیدند که شاید بهتر باشد مدل کاین را تبدیل به یک نسخه کانورتیبل کنند. نتیجه، یک ماشین حجیم، عجیب و زشت شد. خودروهای خانوادگی اصلا قرار نیست کانورتیبل باشند یا شاید هم خودروهای خانوادگی اصلا نباید پورشه باشند!
اگر پورشه میتوانست چنین ایده مسخرهای را عملی کند، احتمالا همان جا متوقف نمیشد. اگر این خودرو به خط تولید میرسید، چه اتفاقی رخ میداد؟ شاید زامبونیهای پورشه یخهای هاکی را تمیز میکردند، همه با اتوبوسهای شهری پورشه به سرکار میرفتیم و زبالههایمان را کامیونهای زبالهکش پورشه جمع میکردند! خداروشکر که چنین آیندهای محقق نشد، وگرنه این لیست خیلی بیشتر از ۱۰ مورد داشت.
پورشه ۹۱۴
میگویند هیچ چیز به پای کلاسیکها نمیرسد و از جهاتی، پورشه ۹۱۴ نمونه بارز یک پورشه است: کوچک، اسپرت، ولی نه خیلی اغراق آمیز. این فقط یک نماد بحران میانسالی نیست، بلکه یک خودرو واقعی است که ممکن است در هر شهر کوچک یا بزرگی ببینید. اما در حالی که بقیه پورشههای این لیست زیادی تلاش کردهاند، شاید ۹۱۴ به اندازه کافی تلاش نکرده! این ماشین خیلی ساده و معمولی بود.
۹۱۴ در سال ۱۹۷۰ و در پایان یکی از باحالترین دورههای تاریخ خودرو معرفی شد. دهه ۶۰، دوران آستون مارتین دی بی ۵ جیمز باند، بتموبیل آدام وست و بلک بیوتی هورنت سبز بود. زمانی که الویس پریسلی بین سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۸ در سه فیلم مختلف نقش راننده مسابقه را بازی کرد، در مقابل این دوران از خودروهای افسانهای، پورشه فقط ۹۱۴ را ارائه داد. البته ۹۱۴ خودرویی کاملا قابل قبول بود، اما در مقایسه با رقبای افسانهای آن زمان، واقعا معمولی به نظر میرسید.
پورشه ۹۲۴
نسخه بعدی پورشه بعد از ۹۱۴ از راه رسید و از نظر زیبایی شناسی وضعیت بهتری نداشت. هرچند ۹۱۴ یک خودرو فروتن بود که زیر سایه همدورههایش ماند، اما حسی کلاسیک دارد. اما پورشه ۹۲۴، متأسفانه خودرو متعلق به دهه ۷۰ است. بعد از خودروهای اکسپرسیونیستی دهه ۵۰ و ۶۰، در دهه ۷۰ خودروها بیشتر کاربردی شدند و تمرکز روی کارایی بود، نه زیبایی!
پورشه ۹۲۴ را می توان یک خودرو فشرده شده از کل دهه ۷۰ میلادی دانست. از چراغهای احمقانه گرفته تا فرم فشرده کلی میتوان نتیجه گرفت که به شدت تاریخ مصرف گذشته به نظر میرسید. در حالی که ۹۱۴ حال و هوای وینتیج دارد، ۹۲۴ قدیمیتر از این حرف هاست. نتیجه دنبالکردن ترندهای زمانه به جای ایجاد مسیر خود.
پورشه فردیناند (تانک نازیها)
اغلب شرکتهای آلمانی که در اواخر دهه ۳۰ فعال بودند، یک دوره سیاه در تاریخشان دارند و پورشه هم از این قاعده مستثنی نیست. در جنگ جهانی دوم، فردیناند پورشه که از اعضای رسمی حزب نازی به شمار میرفت، یک تانک شکارچی برای جنگ آلمان طراحی کرد.
این تانک ابتدا فردیناند نامگذاری شد، اما بعدا به فیل معروف شد. (احتمالا به خاطر لوله بلند توپ ۸۸ میلی متریاش. به دلیل اندازه توپ، این تانک برجک چرخان نداشت، درنتیجه قدرت تخریب آن بالا بود، اما انعطاف پذیری کمتری نسبت به یک تانک کامل داشت. در فاصله نزدیک، تقریبا بی دفاع به نظر میرسید و بهتر بود از راه دور به عنوان توپ متحرک استفاده شود، اما نازیها آن را به خط مقدم فرستادند، جایی که از نظر تاکتیکی ضعیف بود. از ۹۱ دستگاه ساخته شده، فقط دو دستگاه از جنگ جان سالم به در بردند که یکی به دست شوروی افتاد و دیگری توسط نیروهای آمریکایی تصرف شد.
از نظر ظاهری، فردیناند اصلا خوش قیافه نبود. در واقع، یک توپ غول پیکر بود که روی شنی یک پروتوتایپ از مد افتاده چسبانده شده بود! زیبا نبود، اما یک سلاح متحرک غول آسا به شمار میرفت و همین برایش کافی بود. الفانت یا فیل یک سلاح فوق العاده خطرناک بود و اگر نازیها هوشمندانهتر از آن استفاده میکردند، جنگ جهانی دوم میتوانست حتی طولانیتر و خونینتر شود.
پورشه ۹۲۸ اچ ۵۰
بزرگترین اشتباه پورشه از نظر زیبایی شناسی، تبدیل یک خودرو اسپرت به چیزی غیرطبیعی بود. ریشه این اشتباه به پورشه ۹۲۸ اچ ۵۰ – یک خودرو مفهومی از دهه ۸۰ – برمیگردد. خودرو فوق این سوال را مطرح کرد که چه میشد اگر پورشه ۹۱۱ (یکی از زیباترین خودروهای تاریخ) زشت میشد؟ سوالی که نیازی به پاسخ دادنش نبود، اما مهندسان پورشه دست به کار شدند. نمونه اولیه اچ ۵۰ یک طراحی چهار درب و یک صندوق عقب به طرز ناجور بزرگی داشت که انگار دو خودرو را با چسب به هم وصل کرده باشند!
خوشبختانه، مدل نهایی ۹۲۸ این طرح را نداشت و در عوض به یکی از خوشقیافهترین خودروهای پورشه در دهه ۸۰ تبدیل شد. اما به راحتی میتوان ردپای دی ان ای این نمونه اولیه را در پانامرا دید. اگر بخواهیم درس بگیریم، جمع بندی آن به شرح ذیل است: اگر پورشه میخرید، مدلی با بیشتر از دو در نخرید. اگر همین یک قانون را رعایت کنید، تقریبا با خودروهای دوست داشتنی پورشه مشکلی نخواهید داشت.