
با استفاده از قانون 10-80-10 به هدف بزرگ بعدی خود دست یابید
هیچ یک، وقتی سوژه و طرح جدیدی در سر دارید، این مسئله سبب ایجاد یک مسئولیت بزرگ، تعهد و تغییر مسیر میشود که سازمان و شرکت شما را در مسیری قرار ميدهد که آن مجموعه شما را در بازار تصدیق و تایید میکند. کمی حس دستپاچگی میکنید. این بخش از رهبری که نوعی ریسک است نباید باعث ضعف شما بشود. حتی پس از گذشت این همه سال، هر بار ریسکكردن هم باعث هیجان و هم سبب برهمزدن تعادل سیستم عصبی شما میشود. ریسک بسیار زیادی در ارتباط با پول، زمان، اعتبار وجود دارد.چرايی تجدید نظر در مورد طرح و پروژهای که داریم و تفکر در مورد آن براي تسهیل در پروژه است. مرکز توجه و انرژی شما در تمام مدت در این بخش از رهبری بسیار مهم است. من این قانون را 10-80-10 نامیدهام. شما صد درصد از توجه خود را به ابتدا و انتهای تلاشی که در این زمینه دارید متمرکز کنید و به تیم و گروه خود اجازه دهید پیش بروند. در ميانه کار هرازچندگاهی موارد و مسیرها را کنترل کنید؛ این روش را از اصل پارتو اقتباس کردهام. با توجه به اصل پارتو (جوزف ام. جوران پدیدآورنده اصل پارتو است) 80 درصد رخدادها و نتایجي كه كسب ميكنيد از 20 درصد ورودی شما به وجود میآید.بنابراین بیایید از اول شروع کنیم؛ جايي كه رهبری گروه را در مسیر نیل به موفقیت قرار میدهد، در حالی که طرح و الگوی خاصی نداریم و آن را کنار گذاشتهایم. بدون جیپیاس تنها مسیر نامعلوم و مبهمی نسبت به جایی که قرار است برویم وجود دارد. براي شروع آنها به چهار مورد نیاز دارند: چشمانداز، مسیر، خلاقیت و توانمندسازی.
چشمانداز:
چه چیزی میبینی؟ چرا این مسئولیت مهم است؟ این مسئولیت چه عواقبی دارد؟ چطور میتواند موجب منفعت سازمان یا اهداف بزرگتر و برتر آن شود؟ هر عضو از گروه متناسب با کدام بخش هستند؟ من روی بخش آخر تاکید میکنم. چون خیلی از رهبران نوظهور ایدههایی در سر دارند اما فراموش میکنند آن را بیان کنند. اگر اعضای گروه مسئولیتهای خود را نشناسند چطور میتوانند اقدام به خرید یا سرمایهگذاری کنند؟ اگر وظایف خودشان را تصویر نکنند چطور ميتوانند وارد عرصه خرید شوند؟ اگر گروه شما به طور کامل با کار خود آشنا و اصطلاحا سوار بر کار باشند و نسبت به آن آگاهی کامل پیدا کنند آنگاه تيم كاري شما عالي خواهند بود.اگر اعضای گروه مسئولیتهای خود را نشناسند چطور میتوانند اقدام به خرید یا سرمایهگذاری کنند؟ اگر وظایف خودشان را تصویر نکنند چطور ميتوانند وارد عرصه خرید شوند؟
مسیر
هنگامی که چشمانداز مشخص شد، شما باید به عقب نگاه کنيد و بر اساس تجارب گذشته جهت و مسیر خاصی را در پیش بگیرید. اعضای تیم میتوانند از یک ایده الهام بگیرند و با یک جهت مشخصی پیش بروند. در این نقطه بسیاری از رهبران کم میآورند. آنان چشمانداز را در اختیار دارند اما نسبت به آن آگاهی ندارند یا آنچه برای رسیدن به آن نیاز دارند درک نمیکنند.یکبار توماس ادیسون گفت :ارزش یک ایده در استفاده از آن است. اجازه ندهید که ایدههایتان در اجرايیشدن و در به وقوعپیوستن آن بدون هیچ دلیلی و بیواسطه متوقف شوند یا به تاخیر بیفتند.
خلاقیت
وقتی مسیری را پیشنهاد میدهم منظورم دستورالعملهای گام به گام آن نیست. فرصتها وجود دارند. در کل هر مسیری جوانب نامعلومی دارد. گروه شما نیاز دارد که مقصد و هدف مسیر خود را در هر مرحله که در پیش دارد بشناسد. این آگاهی نسبت به چيزي است كه انتظار رسیدن به آن را در این مسیر دارد و بايد بداند چه مجموعهای از منابع و محدودیتها (در صورت وجود) پیشرو دارد. اینکه چطور و چگونه به نقطه پایان میرسید بحث جداگانهای است. خلاقانهترین بخش از هر طرح و پروژه گام اول آن است. اکنون وقت آن رسیده که به طور غیرمعمول به بررسی دستیابی به چشمانداز مورد نظر به هر وسیله ممکن فکر کنیم. وقتی به بخش مرکزی پروژه رسیدید ممکن است 80 درصد خلاقیت مانع پیشرفت کار شود. اما در ابتدا اجازه پرواز و پیشروی قدرت تخیل و خلاقیت به ذهن خود بدهید. بهترین ایدهها بروز پیدا نمیکنند. آنها متوقف میشوند و جلوي آنها سد ميشود. بگذارید ایدهها بال و پر بگیرند و آشکار شوند.
توانمندسازی
بعضي از رهبران بر مدیریت ذرهبینی اصرار دارند. به سرعت عواملی را که سبب کندی در گردش کار، سرکوبی خلاقیت و عامل بیاعتمادی افراد میشود پیدا میکنند. هر وسیله و ابزاری اعم از مواد، آموزش، تحقیقات زمان و پول را که تیم کاری شما به آن نیاز دارند به آنها اعطا کنید.جن جرج اس. پاتن معروف به خاطر جنبشهای غیرعادی و بیقراریهایی که داشت در فرانسه مشهور شد. در حال حاضر مشکل فرمانده و رهبر ما آلمانيها نیستند، بلکه مشکل سوخت (منظور پایه و اساس هر چیز) است. اگر به مقدار کافی به من سوخت (مواد، آموزش، تحقیقات، پژوهش، زمان و پول) بدهند، میتوانم کل راه از فرانسه تا برلین را بروم.
به کارمندان خود قدرت بدهید و از سر راهشان کنار بروید.
با اینکه بسیار سخت است مجبورم اقرار کنم. من راه سختی برای یادگیری داشتم که تلاش و نظارت همهجانبه بر یک پروژه جدید بسیار استرسزا و پیچیده و ناامیدکننده است. در ميانه کار از سوی مدیر پروژه، رئیس گروه را بسیار تشویق و ترغیب کردم. در حالی که این مرحله بسیار آشفته و مملو از شکست و تخریب و انحرافات غیرمنتظره است. من برای تزریق روحیه به گروه حضور دارم و موظفم آنها را تشویق کنم تا با انرژی و استقامت به مسیری که در پیش گرفتهاند ادامه دهند. به طوری که گروه را به سوی مرحله پایانی پروژه در زمان مقرری که در نظر گرفته شده و با کنترل کامل رهبری میکنم.
آنچه درونتان هست را ابراز کنید.
یک دلیل محکم در تاييد اینکه شما رهبر هستید وجود دارد. شما به سختی زندگی کردهاید. موفقیت را لمس کردهاید، از صعود و سقوط دیگران درس گرفتهاید. به طرح خود نشان و مهر ویژهای بدهید. تجربیات شما باعث آگاهی و بینشتان شده است تا از این طریق به راحتی بتوانید از سختیها عبور کنید.
کار همکاران خود را تصدیق و تایید کنید.
فرصتهایی برای تقدیر و جشنگرفتن به صورت عمومی برای تاييد کارهایی که همکارانتان انجام دادهاند به وجود بیاورید. تایید شما به کار آنها ارزش و اعتبار میدهد و باعث قدرت و رشد آنها میشود. به آنها الهام کنید که حضور آنها باعث اعتبار و ارزش بیشتر سازمان میشود و برای شما به تنهايي مهم نيست و این موضوع را یادآوری نکنید که به عنوان یک رهبر قصد دارید با این کار احترام بیشتری به دست بیاورید.
به دنبال فرصتهای بیشتر باشید.
شما برای رسیدن به هدفی از پیش تعیینشده شروع به فعالیت کردهاید اما چه اموری را ميتوانيد براي رسیدن به آن انجام دهید؟ من مدت زیادی را برای گردآوری درسی، جمعآوری یک کتابخانه از یادداشتهای صوتی صرف کردهام. یک روز متخصصی به من پیشنهاد داد که صد نمونه از سخنرانیهای من را گردآوری كند و به فروش برساند. اعتراف میکنم که به ایده او خندیدم. چه کسی حاضر بود مدتي طولانی صدای مرا گوش كند؟ اما او درست میگفت و من متوجه شدم که اشتباه فکر میکردم. آن مجموعه حدود يك میلیون دلار فروخته شد. با خلاقیتی که دارید به سادگی دری را برای شروعی دوباره میگشایید. چه تعداد در دیگر را خواهید گشود؟ به یاد داشته باشید هیچ فرصت کسبوکاری تاکنون از بین نرفته است. فقط اگر نتوانید آن را ببینید قطعا این رقیب شماست که آن را پیدا خواهد کرد. هر وقت به معادله 10-80-10 فکر کردید، اجازه بدهید ایده شما پیش برود و هدایت شود. سپس با راهنمایی و انرژیاي که در ابتدا و انتهای کار در پیش گرفتهاید تلاش کنید، بر روی مهارتها و تواناییهای خود متمرکز شوید و به آن توجه کنید؛ درست در جایی که توانایی و مهارتهای خود را نادیده گرفتهاید. این نقطه درخشش و صعود تیم شما خواهد بود.