
ادبیات میتواند بستر مناسبی برای ایجاد حس امنیت روانی فراهم کند که خود، زمینهساز رشد تابآوری و مقاومت در مراحل بعدی زندگی خواهد بود.
نغمه وطندوست اظهار کرد: به باور من ساختار ادبیات کودک اساساً باید واجد مؤلفههایی چون امید، شادی و انگیزه باشد. ادبیات کودک تنها وسیلهای برای آموزش نیست، بلکه عرصهای است برای ارائه تصویری زیبا از زندگی، تقویت عشق به زیستن و ایجاد انگیزه در کودک برای تجربه جهان اطراف به همین سبب وجود امید در ادبیات کودک امری اجتنابناپذیر است؛ زیرا اگر قرار باشد این نوع ادبیات کارکرد انسانی و عاطفی خود را ایفا کند، نمیتوان امید را از آن حذف کرد.
وی ادامه داد: اما موضوع مقاومت، مقولهای متمایز و البته پیچیدهتر است. مقاومت به معنای تربیت کودکی سرسخت و برخوردار از توان ایستادگی در برابر دشواریها است. حال باید پرسید، آیا میتوان ادبیات کودک را به ابزاری برای پرورش چنین ویژگی بدل ساخت؟ پاسخ این پرسش را باید در روانشناسی رشد جستوجو کرد.
نویسنده کتاب کودک با بیان اینکه نخستین و پایهایترین نیاز هر انسان احساس امنیت است، گفت: اگر مقطع سنی کودک را از تولد تا حدود هفت سالگی در نظر بگیریم، این دوره حساس نیازمند آرامش، ثبات و حمایت روانی است. در چنین مرحلهای تأکید بر مفاهیم مقاومت و ایستادگی، پیش از تأمین امنیت روانی کودک، میتواند پیامدهای ناخوشایندی به همراه داشته باشد. بنابراین از منظر شخصیتشناسی و روانشناسی رشد، اگر هدف ما پرورش کودک مقاوم است، ابتدا باید بستر لازم را برای ایجاد احساس امنیت در او فراهم کنیم. تنها در این صورت است که کودک در مراحل بعدی زندگی، میتواند با چالشها مواجه شود و از خود پایداری نشان دهد.
ایجاد حس امنیت در کوردک با استفاده از ادبیات
وطندوست با بیان اینکه ادبیات کودک، ابزاری بسیار مؤثر برای ایجاد امید و شور زندگی است، اظهار کرد: با بهرهگیری هوشمندانه از ظرفیتهای این نوع ادبیات، میتوان احساس امنیت را در ذهن و روان کودک تثبیت کرد. چنانچه ادبیات بتواند این نیاز اساسی را در کودکان پاسخ دهد، به مرور زمینه برای شکلگیری شخصیت مقاوم نیز فراهم خواهد شد.
وی افزود: از این رو در شرایط فعلی موضوعات و مضامینی برای داستانهای کودک و نوجوان مناسباند که بتوانند به کودک احساس آرامش ببخشند؛ آثاری که هرچند کودک ممکن است در جهان واقعیاش احساس امنیت نکند، اما در دنیای داستان بتواند مأمنی روانی بیابد و از طریق همذاتپنداری با شخصیتها، فضایی امن برای خویش بازسازی کند.
این نویسنده کتاب کودک بیان کرد: در همین راستا این پرسش نیز پیش میآید که چگونه میتوان مفاهیم عمیق انسانی چون امید، امنیت و تابآوری را با زبان ساده و قابل فهم برای کودک بیان کرد. واقعیت آن است که تکنیک خاص و از پیشتعیینشدهای وجود ندارد. مهارت در این امر بیشتر به توانمندی نویسنده، شناخت او از روان کودک و نیز سلیقه و تجربهاش وابسته است. نویسنده باید همسطح کودک سخن بگوید، نه از منظر یک بزرگسال، بلکه از زبان و منطق کودکانه. اگر بدانیم نیاز اساسی کودک امنیت است، آنگاه میتوانیم این امنیت را به زبان خودش از طریق داستان، برایش ترسیم کنیم.
وطندوست در ادامه گفت: نباید فراموش کنیم که روان کودک تازه در حال شکلگیری است. برخلاف ذهن بزرگسال که پیچیدگیهای تحلیلی دارد، روان کودک درگیر ساختن پایههای اولیه هویت است. به همین دلیل، لازم است نویسنده خود را به این روان در حال شکلگیری نزدیک کند. تفاوت مهمی میان نگاه بزرگسال و برداشت کودکانه وجود دارد. همانطور که یونگ تأکید میکند، انسانها صرفاً از حوادث آسیب نمیبینند، بلکه از برداشتی که نسبت به آن حوادث دارند، متأثر میشوند. این موضوع در مورد کودکان با شدت بیشتری صدق میکند.
وی اظهار کرد: اگر ما بتوانیم خود را به ذهن کودک نزدیک کنیم و جهان را از منظر او ببینیم، میتوانیم معنای وقایع را برایش بازتعریف کنیم و از طریق داستان، احساس امنیت را در او تقویت کنیم. کودکی که در فضای امن زندگی کرده باشد، بعدها مقاومتر خواهد بود.
نویسنده کتاب کودک در خصوص چالشی که نویسندگان امروز در این مسیر با آن مواجهه هستند، اظهار کرد: فاصله میان ذهنیت بزرگسالانه آنها با روان حساس و در حال رشد کودک یکی از چالشها است. گاه میخواهیم کودکی مقاوم تربیت کنیم، بیآنکه به این واقعیت توجه کنیم که کودک مانند نهال نوپایی است که هنوز ظرفیت ایستادگی در برابر طوفان را ندارد. در این شرایط راه حل آن نیست که از کودک بخواهیم در برابر طوفان بایستد، بلکه باید حفاظی برایش ایجاد کنیم تا آسیب نبیند. اگر نویسنده بتواند ذهن بزرگسالانه خود را کنار گذاشته و به روان کودک نزدیک شود، میتواند اثری خلق کند که نیازهای واقعی او را پاسخ دهد.
وی با تاکید بر اینکه به هیچوجه نباید کودکان را بهطور مستقیم با دنیای سخت و گاه بیرحم بزرگسالی روبهرو کنیم، تصریح کرد: روان کودک توان تحمل واقعیتهای خشن را ندارد و بزرگترین وظیفه ما در این روزها، ایجاد احساس امنیت در ذهن و روان کودکانمان است.