
تاریخ بشر سرشار از شگفتیها، دستاوردهای ناممکن و ویژگیهای خارقالعادهای است که اثری ماندگار بر تمدن ما گذاشتهاند. در حالی که تاریخ به ما در درک بسیاری از مسائل کمک کرده، برخی رازها همچنان سر به مهر باقی ماندهاند. هیچکس، حتی مورخان جریان اصلی، نتوانستهاند آنها را بهطور کامل درک کنند. تاریخ ثابت کرده که بسیار شگفتانگیزتر از آن چیزی است که بسیاری از مردم باور دارند. در ادامه به شش مورد از بزرگترین اسرار تاریخ میپردازیم که همچنان پژوهشگران را سردرگم کردهاند.
نقشه پیری رئیس و نقشههایی که پیش از آن وجود داشتند
برخی اکتشافات باستانشناسی، گذشته ما را زیر سوال میبرند. نقشه پیری رئیس (Piri Reis) یکی از همین موارد است. این نقشه در سال ۱۹۲۹ طی بازسازی کاخ توپکاپی در استانبول ترکیه کشف شد. نقشه پیری رئیس، جغرافیای قاره آمریکا را با چنان جزئیات دقیقی توصیف میکند که گویی با کمک عکسبرداری هوایی ترسیم شده است.
این در حالی است که به گفته تاریخ رسمی، در آن زمان هیچ وسیله پرندهای وجود نداشت و فناوری بشر بسیار محدود بود. این نقشه توسط دریاسالار عثمانی، پیری ابن حاجی محیالدین محمد، معروف به پیری رئیس، به عنوان بخشی از یک مجموعه ناوبری دریایی به نام «بحریه» تهیه شده است. این مجموعه شامل ۲۱۰ نقشه جزئی است که تاریخ آنها به حدود سالهای ۱۵۱۳ تا ۱۵۲۸ میلادی بازمیگردد.
جزئیاتی فراتر از زمان
دقت و جزئیات نمایش داده شده در این نقشه، سالهاست که موضوع بحث محققان بوده است. آنها نمیتوانند درک کنند یا توضیح دهند که این نقشه چگونه اصلاً وجود دارد. امروزه، معماهای متعددی در مورد نقشه پیری رئیس، بهویژه در رابطه با آمریکای لاتین و مناطق جنوبی سیاره ما، باقی مانده است.
این دریاسالار ترک نه تنها طرح کلی منطقه تقریباً ناشناخته آمریکای جنوبی را ترسیم کرده، بلکه رودخانهها، کوهها و دریاچههایی را که گمان میرفت در آن زمان ناشناخته بودند، با جزئیات نشان داده است. او حتی موفق شد جغرافیای قطب جنوب را نیز به دقت به تصویر بکشد؛ قارهای که تا قرن بیستم رسماً مورد کاوش قرار نگرفته بود. تنها نتیجهای که میتوان گرفت این است که به طریقی، کسی میدانسته سیاره ما هزاران سال پیش از هوا چگونه به نظر میرسیده است. آن شخص توانسته این اطلاعات را به دست آورد و مرموزترین نقشهای که تا به امروز کشف کردهایم را خلق کند؛ نقشهای که تاریخ را به شکلی بیسابقه به چالش میکشد.
کفن تورین
کفن معروف تورین شاید یکی از بزرگترین اسرار تاریخ معاصر باشد. طبق ادعاهای واتیکان، کفن تورین یک اثر باستانی معتبر نیست، اما این موضوع مانع از تحقیقات بیشتر مردم در مورد گذشته مرموز مرتبط با آن نشده است. تصویری که روی کفن تورین دیده میشود، چهره یک مرد بالغ ریشدار را نشان میدهد. روی سطح کفن، آثاری از خون دیده میشود که نشان میدهد هر کسی که آن را پوشیده، پایان خشونتآمیزی داشته است.
بسیاری از محققان بر این باورند که کفن تورین به عیسی مسیح تعلق داشته است. بافت پارچه نشان میدهد که قدمت آن به زمان عیسی مسیح بازمیگردد و الگوهای خون روی آن، به مصلوب شدن به عنوان علت مرگ اشاره دارد. در حالی که بسیاری تردید دارند که این پارچه، کفن دفن عیسی مسیح بوده باشد، محققان زیادی در سراسر جهان قاطعانه معتقدند که عیسی مسیح در گذشته دور با کفن تورین در تماس بوده است. بزرگترین بحث پیرامون این کفن، تاریخ پیدایش آن است. برخی دانشمندان معتقدند قدمت کفن به قرن سیزدهم یا چهاردهم میلادی بازمیگردد، در حالی که بسیاری دیگر بر این باورند که میتواند بسیار قدیمیتر باشد. صرف نظر از اینکه کفن تورین به عیسی مسیح تعلق داشته یا نه، این اثر مطمئناً به عنوان یکی از بزرگترین اسرار تاریخ باقی مانده است.
دستنوشته مرموز ووینیچ
این سند باستانی که به نام عتیقهشناس لهستانی، ویلفرید ام. ووینیچ (Wilfried M. Voynich) نامگذاری شده، یکی از بزرگترین معماهای تاریخ بشر است. ووینیچ آن را در سال ۱۹۱۲ در صومعهای در ایتالیا کشف کرد. تخمین زده میشود که این کتاب مرموز، حاوی تصاویر و زبانی ناشناخته و غیرقابل رمزگشایی، حدود ۸۰۰ سال پیش توسط نویسندهای ناشناس با استفاده از یک سیستم نوشتاری نامعلوم نوشته شده باشد.
بسیاری بر این باورند که دستنوشته ووینیچ نوعی کتاب داروشناسی است، زیرا بسیاری از تصاویر آن، روشهای درمانی باستانی را نشان میدهند. اما به طرز عجیبی، به نظر میرسد که حاوی یک نقشه کیهانشناسی اولیه نیز هست. چیزی که بیش از همه محققان را در مورد این دستنوشته شگفتزده کرده، بدون شک زبان یا سیستم نوشتاری آن و تصاویر گیاهان ناشناخته و نمودارهای کیهانی است. این ویژگیها باعث شده بسیاری بر این باور باشند که این کتاب راهنما توسط موجودی غیرزمینی نوشته شده است. با این حال، گروهی از مردم معتقدند که دستنوشته ووینیچ یک فریبکاری استادانه است و کلمات و تصاویر آن بیمعنی و صرفاً تخیلی هستند. این متن باستانی در حال حاضر در کتابخانه کتابها و دستنوشتههای کمیاب باینکی در دانشگاه ییل نگهداری میشود و هیچکس تاکنون موفق به رمزگشایی آن نشده است.
گونونگ پادانگ: قدیمیترین هرم جهان؟
فهرست ما بدون اشاره به تمدنهای گمشده، تاریخی ناشناخته و سازههای نفسگیری که تواناییهای امروزی ما را به چالش میکشند، کامل نخواهد بود. یکی از این تمدنهای «گمشده» باستانی میتواند حدود ۲۰٬۰۰۰ سال قدمت داشته باشد و در اندونزی یافت شده است. اگر ثابت شود این سازهها واقعی هستند (که توسط محققان جریان اصلی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و به عنوان فریبکاری برچسب خوردهاند)، آنگاه ما با صفحه کاملاً جدیدی در کتابهای تاریخ خود روبرو خواهیم بود؛ صفحهای که همه چیز را درباره تمدنها، منشأ بشر و انسانها روی زمین تغییر میدهد.
هیچکس نمیدانست که این هرم، یک هرم است تا اینکه در سال ۲۰۱۱ بررسیهای زمینشناسی روی آن انجام شد. به گفته دکتر دنی هیلمن (Danny Hilman)، زمینشناس، این مکان میتواند بقایای یک معبد گمشده را پنهان کرده باشد که قدمت آن به ۲۰٬۰۰۰ سال پیش بازمیگردد. هیلمن معتقد است که سایت گونونگ پادانگ (Gunung Padang) اهمیت فرهنگی و تاریخی بزرگی دارد، زیرا حاوی بقایای یک هرم عظیم است که حدود ۲۰٬۰۰۰ سال پیش توسط یک تمدن گمشده ساخته شده است. او میافزاید که این سازه ممکن است برای عبادت یا به عنوان یک ابزار نجومی غولپیکر ساخته شده باشد.
تاریخگذاری جنجالی
اولین تاریخگذاری رادیوکربن توسط دنی ناتاویدجاجا (Danny Natawidjaja) انجام شد و تاریخهایی حدود ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد را نشان داد که در محدوده تاریخهای پذیرفته شده توسط محققان جریان اصلی بود. با این حال، وقتی ناتاویدجاجا و تیمش تحقیقات خود را با استفاده از متههای لولهای گسترش دادند، همه شگفتزده شدند. این متهها به آنها اجازه داد تا لایههای بسیار عمیقتری از سازه را تاریخگذاری کنند. نمونههای اولیه، شواهدی از سازههای دستساز بشر در اعماق سطح را نشان دادند.
اما این شگفتانگیزترین کشف نبود. مواد آلی که در هستههای حفاری بیرون آورده شدند، شروع به نشان دادن تاریخهای قدیمیتر و قدیمیتر کردند: ۳٬۰۰۰ تا ۵٬۰۰۰ سال پیش از میلاد. با حفاری عمیقتر، تاریخها به طرز تکاندهندهای قدیمیتر شدند و در عمق حدود ۹۰ فوتی (۲۷.۴ متر)، تاریخگذاری رادیوکربن نشان داد که قدمت سازه به حدود ۲۰٬۰۰۰ تا ۲۲٬۰۰۰ سال پیش از میلاد بازمیگردد. (این ادعا که قدمت این سازه به ۲۲٬۰۰۰ سال پیش از میلاد میرسد، توسط بسیاری از پژوهشگران جریان اصلی پذیرفته نشده و نیازمند تحقیقات مستقل بیشتری است).
مانند بسیاری از اکتشافات دیگر در گذشته، گونونگ پادانگ توسط بسیاری از محققان جریان اصلی به عنوان یک فریبکاری و نه بیشتر، رد شده است. در حالی که به نظر میرسد مطالعات خلاف این را نشان میدهند، هرم مرموز اندونزی و تمدن ۲۰٬۰۰۰ ساله پشت آن برای مدتی یکی از بزرگترین معماهای تاریخ باقی خواهد ماند.
خطوط نازکا
خطوط نازکا بدون شک یکی از مرموزترین ویژگیهای آمریکای جنوبی هستند. این ژئوگلیفهای اسرارآمیز، شگفتی محققان و گردشگران را به یک اندازه برانگیختهاند. مردم سالهاست در مورد هدف واقعی آنها فکر کردهاند، اما هیچکس نمیتواند به طور دقیق هدف و منشأ آنها را توضیح دهد. آیا این اشکال غولپیکر برای دیده شدن از بالا طراحی شده بودند؟ آیا آنها از صور فلکی در آسمان تقلید میکنند؟ مردمان باستان سعی داشتند چه پیامی را به نسلهای آینده منتقل کنند؟ آیا خطوط نازکا صرفاً هنر باستانی بودند؟ اگر چنین است، چرا بشر باستان هنری را خلق کرده که از روی زمین نمیتوان آن را به طور کامل درک کرد؟
یک راز مغناطیسی
یک سوال مهم که باید بپرسیم این است که اگر خطوط نازکا واقعاً هنر باستانی یا راهی برای ارتباط انسانهای باستان بودند، پس چرا ناهنجاریهای مغناطیسی در این خطوط وجود دارد؟ طبق گزارشها، دانشمندان دانشگاه درسدن آلمان خطوط نازکا را مورد تحقیق قرار دادند. آنها میدان مغناطیسی را اندازهگیری کردند و تغییراتی در میدان مغناطیسی زیر برخی از خطوط در نازکا یافتند. رسانایی الکتریکی نیز در نازکا اندازهگیری شد؛ آزمایشها مستقیماً روی خطوط نازکا و کنار آنها انجام شد و نتایج نشان داد که رسانایی الکتریکی روی خطوط ۸۰۰۰ برابر بیشتر از کنار آنهاست. به گفته محققان، تقریباً هشت فوت (حدود ۲.۴ متر) زیر برخی از خطوط، ناهنجاریهای میدان مغناطیسی وجود دارد. چیزی در نازکا وجود دارد که آن را منحصر به فرد و متفاوت از هر مکان دیگری روی زمین میکند، اما ما به سادگی نمیدانیم آن چیست.
بیش از ۸۰۰ خط مستقیم، ۳۰۰ شکل هندسی و ۷۰ طرح حیوانی و گیاهی که بیومورف نیز نامیده میشوند، در این منطقه وجود دارد. بزرگترین شکل یافت شده در نازکا حدود ۲۰۰ متر عرض دارد، در حالی که طولانیترین ژئوگلیف کشف شده در نازکا به طول ۹ مایل (حدود ۱۴.۵ کیلومتر) امتداد دارد.
آتلانتیس: افسانه یا واقعیت؟
اولین نوشتهها درباره آتلانتیس از کتاب معروف «دیالوگها» نوشته فیلسوف یونانی، افلاطون (Plato)، در قرن چهارم پیش از میلاد میآید. به گفته افلاطون، داستانهای آتلانتیس توسط پدربزرگش به او منتقل شده بود. پدربزرگ او نیز داستان آتلانتیس باستان را از یک دولتمرد آتنی به نام سولون شنیده بود. سولون نیز از وجود آتلانتیس از یک کاهن مصری مطلع شده بود که ادعا میکرد آتلانتیس نه هزار سال پیش از آن زمان وجود داشته است.
افلاطون مینویسد:
طی زمینلرزهها و سیلهای شدید، در یک شبانهروز شوم… [کل نژاد]… توسط زمین بلعیده شد و جزیره آتلانتیس… در اعماق دریا ناپدید گشت.
از آن زمان، فرضیههای بیشماری در میان دانشمندان، محققان و کاشفان در مورد وجود و ناپدید شدن مرموز این شهر-قاره دست به دست شده است. در حالی که بسیاری از مردم قاطعانه معتقدند که روزی کسی شهر-قاره گمشده امپراتوری آتلانتیس را در جایی زیر اقیانوسهای سیاره ما پیدا خواهد کرد، دیگران بر این باورند که آتلانتیس تنها محصول تخیل افلاطون بوده و این امپراتوری قدرتمند فقط در کتاب معروف «دیالوگها» وجود داشته است. با این حال، از آنجایی که نمیتوانیم با قطعیت بگوییم، آتلانتیس و داستان پشت آن به عنوان یکی از بزرگترین معماهای تاریخ باقی مانده است.