
با وجود پایان رسمی همکاری فروزان سلیمانی با تیم ملی فوتسال زنان ایران، به نظر میرسد تبعات دوران حضور او هنوز بر پیکره تیم ملی باقی مانده است. سلیمانی که پس از ناکامی در دفاع از عنوان قهرمانی در جام ملتهای آسیا از سمت خود کنار گذاشته شد، حالا با موجی از انتقادات، افشاگریها و گلایهها از سوی بازیکنان، مربیان و مسئولان مواجه است.
مجید جلالی، یکی از افراد مؤثر در تصمیمگیریهای فنی فدراسیون، در اولین واکنش صریح اعلام کرد: «ما به وظیفهمان عمل کردیم. کیفیت کار ایشان در حد تیم ملی نبود.»
اما پاسخ تند سلیمانی، سکوت اولیه را شکست. او با متهم کردن فریده شجاعی، جلالی و شهرزاد مظفر به تلاش هماهنگ برای حذفش گفت: «خانم شجاعی به دلیل رفاقت با خانم مظفر از همان ابتدا دنبال برکناری من بود. حتی قبل از جام ملتها و بعد از تورنمنت تایلند، با کمک جلالی و مظفر قصد حذف من را داشتند.»
سلیمانی ادعا کرد در چهار سال حضورش با فشارهای فراوانی مواجه بوده است؛ فشاری که آن را در حد نوشتن یک کتاب از رنجها و بلاها توصیف کرد.
اما شاید سنگینترین بخش ماجرا، افشاگریهای بازیکنان تیم ملی بعد از پایان کار سلیمانی باشد. مهسا کمالی، بازیکن خط خورده تیم ملی، در مصاحبهای بیسابقه گفت که به دلیل «لابیگری» و «فشار رسانهای و سفارش برخی هیأتها»، از لیست تیم ملی کنار گذاشته شده است: «به من گفتند بازیکن دیگری قرار بود خط بخورد اما سفارشها باعث شد من کنار بروم. حتی دو ساعت قبل از اعزام دوباره تماس گرفتند اما قبول نکردم.»
او از ضربه روحیای گفت که پس از هفت سال تلاش و حذف ناگهانی، متحمل شد و اشاره کرد که اگر دلایل فنی مطرح میشد، راحتتر آن را میپذیرفت.
زهرا لطفآبادی، دروازهبان تیم نفت آبادان و یکی از گلرهای شاخص لیگ نیز لب به گلایه گشود و گفت: «هیچ خصومتی با سلیمانی نداشتم ولی فکر میکنم برخورد محتاطانهام به مذاق ایشان خوش نیامد. شنیدم گفتهاند من ظرفیت نشستن روی نیمکت را ندارم یا بازیکنان دوستم ندارند!»
او همچنین افزود که به خاطر تیم ملی از رؤیاها و خواستههای شخصیاش گذشته اما تصمیمی که دربارهاش گرفته شد، «لایق بخشش» نیست.
با کنار رفتن سلیمانی، حالا شهرزاد مظفر بار دیگر مسئولیت بازسازی تیم ملی را برعهده دارد؛ مربیای که خود در گذشته افتخارات بزرگی برای فوتسال بانوان ایران به ارمغان آورده است. اما او باید تیمی را تحویل بگیرد که نهتنها از نظر فنی نیاز به بازسازی دارد، بلکه از لحاظ روحی و روانی نیز ضربه خورده است.
اعتماد از دست رفته بازیکنان، گلایههایی که حالا علنی شده و خاطرات تلخ کنار گذاشتنهای مبهم، فضایی را ایجاد کرده که کار مظفر را دشوارتر از همیشه میکند.
سکوت چندینساله بازیکنانی که حالا لب به سخن گشودهاند، نشانهای از عمق اختلافات و نارضایتیها است. شاید رفتن سلیمانی نقطه پایان یک فصل پرحاشیه باشد.