
عوامل اصلی چابکی سازمانی
هیچ یک،در این مقاله به بررسی اصل ایجاد سازمانهای چابک به وسیله مدیران و رهبران سازمانها میپردازیم. به اصل چابکبودن به لحاظ اهمیت آن در مقالات گذشته، جستهوگریخته اشاراتی کرده بودم، ولی در این مقاله به صورت مبسوط خواهم پرداخت. چابکی (Agilty) امروزه در صدر تحقیقات تمامی محققان علم مدیریت و استراتژیک مطرح عصر ارتباطات و شکوفایی علمی است.
امروزه هیچ شرکتی را نمیتوان در دنیا پیدا کرد که بتواند با اعتمادبهنفس بالا و به طور قطعی، از حفظ یا گسترش سهم بازار خود یا بقای خود حرف بزند. این عوامل به علت گسترش روزافزون روندهای اخلالگران (Disru ptive) در عصر حاضر است. تولید علم، قابل مقایسه با دهههای گذشته نیست. تغییرات زیستمحیطی، تاثیر بسزایی در نحوه زندگی یا فعالیتهای اقتصادی دارد؛ تغییرات سیاسی یا تصمیمگیریهای یکشبه اقتصادی که جای خود را دارد. پس تمامی مدیران استراتژیکی، چابکی سیستم را برای بقای سازمان خود بسیار ضروری میدانند.به طور مثال فرض کنید که شما یک ناو هواپیمابر یا یک قایق تندرو باشید؛ بدیهی است که ناو هواپیمابر در حالت عادی قابلیت اتکا و اعتماد بسیار فراوانی دارد. اما اگر قرار بر چرخیدن و دورزدن باشد، اگر قایق تندرو در عرض چند ثانیه و چند متر بتواند دور بزند، یک ناو هواپیمابر باید چندصد متر و زمان غیرقابل مقایسهای را برای دورزدن خود تلف کند. منظور بنده این نیست که همه شرکتها باید قایق تندرو باشند، ولی مجموعهها باید نسبت به سرعت واکنش خود نسبت به بحران و اخلالهای محیط اطراف خود بسیار حساس باشند. اگر در محیط مهآلود و پرتلاطمی در حال فعالیت هستید، استفاده از استراتژیک ناو هواپیمابر با سرعت عمل پایین بسیار میتواند خطرناک باشد. شاهد این موضوع، حذف بسیاری از شرکتهای غولپیکر در بحرانهای اقتصادی جهان است. چارلز داروین جمله بسیار زیبایی دارد که میگوید: قویتربودن یا باهوشتربودن، همیشه دلالت بر بقا ندارد، مهم سرعت پاسخگویی به تغییرات است. ما در عصری در حال زندگی هستیم که مرزهای صنایع نامحدود شده است. الگو، تیمها و هوش مصنوعی در حال تغییردادن ماهیتهای پیشبینی آینده و سازوکارهای تصمیمگیری برای آینده صنایع هستند. ماهیت این عوامل باعث شده است تا رهبران پیشتاز در بازار، شرکتهای خود را از درون محیط مهآلود و تیرهوتاری به پیش ببرند. آنها با اتخاذ استراتژیک چابکی در عین بزرگبودن، تمامی تلاش خود را در داشتن مزیت رقابتی بالاتر نسبت به رقبای خود انجام میدهند. شما به عنوان رهبر سازمان خویش، تنها فردی نیستید که احساس ترس از آینده و عدم اطمینان از بقای سازمان را دارید؛ این حس، امروز گریبانگیر تمامی مدیران عالیرتبه دلسوز سازمانهاست، اما همیشه به خاطر داشته باشید که خود مشکل، مشکل ما نیست، بلکه نحوه نگرش و ارتباط ما با مشکل، مشکل ماست. به عبارت دیگر، ما انبوهی از مهارتها و توانمندیها را در خود ذخیره میكنيم، اما هنگام مواجهه با پیچیدگیهای بیرونی، با ازدستدادن کنترل درونی خویش، دچار ترس، اضطراب و حالت جنگ میشویم.در دنیا، تجارت نیز به همین شکل است. شما میتوانید با کنترل احساسات درونی سازمان خویش و با اتکا به توانمندیها و همچنین داشتن سیستم کنترل سرعت، در برابر تغییرات پیدرپی، به سلامت عبور کنید. اگر به سیستم کنترل سرعت در ماشین دقت کنید (Cruise Control)، این سیستم بر اساس تنظیم سرعت مدنظر شما در جاهای لازم، نسبت به شتابدادن ماشین اقدام میكند و در بعضی از جاها از شتاب ماشین شما میکاهد. ما نیز در سازمانهای خود به همین سیستم کنترل سرعت نیازمندیم. مرکز تحقیقات مکنزی مقالهای چاپ کرده است که در آن، پنج ویژگی را عامل اصلی چابکی درونی اشخاص و سازمانها میداند و برای تکمیل مطالبم، به آنها میپردازم:
1- توقف برای حرکتی سریعتر: رهبران ایدهآل در هنگامه درگیریهای روزمره و محیط اطراف، گاهی توقف کرده و با پاککردن ذهن از مطالب گمراهکننده، سعی به قضاوتی صحیح و انتخاب مسیری دقیق میکنند.
2- جهالت خویش را میپذیرند: ما انسانهای کاملی نیستیم و قرار نیست که همه چیز را بدانیم، اما نکته کلیدی آن است که ما قبول کنیم انسان کاملی نیستیم و همگان، همه چیز را دانند.
3- طرح سوالاتی بنیادین و درست از سازمان و روندها: خیلی وقتها ما نیازمند سوالات اساسی، بنیادین و دقیقی از کلان و خرد روندها در سازمانها هستیم تا بر اساس آن سوالات، به پاسخهای سازندهای برسیم. متاسفانه بسیاری از ما سوالات اشتباهی مطرح میکنیم که اثر آن، تصمیمات اشتباه بر اساس پاسخی اشتباه خواهد بود.
4- تعیین جهت، نه مقصد: این نکته بسیار ضروری است که گاهی ما بین تعیین هدف، مقصد و جهت دچار سردرگمی میشویم. بنابراین بسیار ضروری است که به جای آنکه به اعضای تیم و سازمانتان به کرات تذکر بدهید که باید از نقطه A به نقطه B بروید، در این سفر به آنها بپیوندید و با آنها نسبت به نشاندادن جهت در عمق تیم سازمانتان بپردازید.
5- دائما راه حلهای خود و نیز احساسات و توانمندیهای خودتان را محک بزنید. شما به عنوان رهبر سازمان، نقطه عطف تمامی آینده سازمان خود هستید.