
چگونه زمان را برای ایدههای بینتیجه کسبوکار تلف نکنیم؟
هیچ یک،اگر شما به عنوان یک کارآفرین میخواهید هر چه زودتر درآمد داشته باشید، باید یاد بگیرید که چگونه ایدههای بینتیجه کسبوکار را شناسایی و به جای تمرکز بر آنها بر روی ایدههای خوب تمرکز کنید. طبیعی است که ایدههای خودتان را حمایت میکنید زیرا آنها مثل بچههای شما هستند اما اگر میخواهید سودآورتر باشید باید بتوانید واقعگراتر باشید. به همین دلیل من یک فرآیند به شما یاد میدهم که چگونه از عقاید خود کوتاه بیایید. در عوض یک روش ساده و سریع برای کشف ایده بازارتان داشته باشید که تعیین کند آیا ورشکست میشوید یا پولدار. در واقع من به شما توصیه میکنم از همین فرآیند استفاده کنید حتی اگر از قبل یک کسبوکار موفق دارید و در حال کار بر روی یک محصول جدید، یا حتی یک کسبوکار دوم هستید. ایدههای بد میتوانند به آرامی به سراغ ما بیایند.و این فرآيند به شما کمک خواهد کرد تا علفهای هرز و هر چیز نامناسب را به سرعت تشخیص دهید.
با بازارگرمی شروع کنید.
قبل از اینکه یک دلار خرج کرده یا حتی یک دقیقه وقت خود را برای ایجاد محصول یا خدمات صرف کنید، شروع به بازارگرمی کنید. افرادی را پیدا کنید که در بازار شما هستند، کسانی که برای گپزدن دو دقیقه زمان داشته باشند و سپس کسبوکار خود را همانطور که قبلا آغاز شده بود انجام داده و ادامه دهید. البته شما میتوانید همیشه به آنها بگویید که این یک سناریوی فرضی است.
به دو دلیل شما باید با بازارگرمی شروع کنید. اول اینکه بازارگرمی شما همیشه مهمتر از خود محصول یا خدمات شماست. بازارگرمی شما نبض کل فروش و استراتژی بازار شماست. اگر شما یک بازارگرمی قوی داشته باشید، موفق میشوید. اگر یک بازارگرمی ضعیف داشته باشید شکست میخورید. به همین سادگی.هنگامی که بازارگرمیتان را ارائه میدهید نگران آنچه که مردم در پاسخ میگویند نباشید. فقط به زبان بدنشان دقت کنید. شما میخواهید ذوق را در چشمان آنها ببینید. شما میخواهید نفسهایشان تندتر شده و از ایدهتان به وجد بیایند.اگر بازارگرمی شما در مخاطبان واکنش فیزیکی ایجاد نکرد باید کاری انجام دهید. یا ایده محصول یا خدمات شما کماهمیت است یا داستان شما به خوبی احساسات را تحریک نمیکند.بازارگرمی شما با تمرین تغییر خواهد کرد. اگر به مخاطبتان خوب گوش کنید، میتوانید چیزهایی مهم یا غیر مهم را اضافه یا حذف کنید که آنها را هیجانزده کند.همه چیز خوب است چون شما هنوز هیچ پول و زمانی را صرف نکردهاید. در نهایت این کار به یک محصول یا خدمت بهتر منجر میشود.
یک محصول بادوام ایجاد کنید و بفروشید.
حالا که بازارگرمی خود را دارید، به قبل از آن برگردید تا محصول یا خدمت خود را ایجاد کنید. خیلی دقت کنید چون شما نباید بزرگترین و بدترین نوع آن را ایجاد کنید.شما باید یک محصول ماندگار حداقل خلق کنید. این محصول، یک نسخه ارزان یا حتی رایگان محصول شماست که میتوانید همین الان آن را تولید کنید و مزایای آن را در بازارگرمیتان وعده دهید. نیازی به ارائه بهترین نوع این محصول نیست.فقط باید ثابت کنید که فکر شما جواب میدهد. مثلا فرض کنیم شما میخواهید یک برنامه آموزش بنگاههای املاک ایجاد کنید تا به رشد آنها کمک کند. حداقل محصول موثر شما میتواند یک کتاب الکترونیکی باشد تا بتوانید روند تخصصی یافتن و مذاکره معاملات سودآور را در آن آموزش دهید. این میتواند یک کمپین بازاریابی برای شما باشد که بنگاههای دیگر بتوانند از آن استفاده کنند.زمانی که شما حداقل محصول موثرتان را دارید، فروش آن را آغاز کنید. به عنوان درآمد به آن فکر نکنید. این تحقیقی است که اطلاعات مهمی در مورد نحوه فروش محصول یا خدمات، نیازها و عوامل اصلی بازارتان به شما یاد خواهد داد.
از خود بپرسید آیا آمادگی کار بر روی آن را دارید.
قبل از اینکه شما یک کار جدید را برای طولانیمدت شروع کنید باید این را درک کنید که کار آسانی نیست. با شکست روبهرو خواهید شد. تیم شما همیشه آنچه را که شما میخواهید انجام نخواهد داد. همین طور، برای هر فروشنده یا شریک یا توزیعکنندهای که شما با آنها سروکار دارید پیش میآید.قصد ندارم شما را بیانگیزه کنم. در واقع، این را میگویم تا به موفقیت برسید. فکرکردن به بازاریابی و فروش ایده جدیدتان آسان است، شما قطعا از واقعیت آن ناامید میشوید. این شکاف بین انتظارات شما و واقعیت میتواند بیش از هرگونه تغییر محاسبه یا تیم بینظم به شما آسیب برساند.