
آشنایی با پیچیدگیهای تصمیم و اراده
هیچ یک،در نوجوانی به خاطر علاقهی زیادی که به غذا داشتم همیشه در حال خوردن بودم و از این کار لذت میبردم. دستپخت مادرم حرف نداشت و این هم در خوردن بیشتر و اضافهوزن من، مزید بر علت بود. تا جایی که در ۱۸ سالگی نمیتوانستم مثل همکلاسیها و دوستانم تحرک داشته باشم و همیشه از این مشکل در رنج و عذاب بودم. طوریکه احساس گناه میکردم و همین احساس گناه باعث میشد تا هربار، سراغ رژیم غذایی بروم تا بلکه وزنم کم شود و لاغر شوم. این کار را بهمدت ۱۶ سال ادامه دادم و هر بار که جلوی آینه میایستادم به خیال اینکه لاغر شدهام، خیلی هم لذت میبردم. ولی دریغ از کمشدن وزن و لاغرشدن؛ این کار فقط من را مدام در وزنهای مختلف و نزدیک هم قرار میداد.
به خیال خودم تصمیم گرفته بودم تا بلکه لاغر شوم و این جملهی: «بلکه وزنم کم شود» تمام تصمیماتم را به باد میداد؛ چون تصمیم قطعی نگرفته بودم و هیچ هدفی هم برای آن نداشتم و با خودم میگفتم باید لاغر شوم؛ ولی چقدر؟ و در چه مدت زمانی؟ این چیزی بود که هرگز تعیین نکرده بودم. سالها گذشت تا روزی که نزد دکتری رفتم و او برایم آزمایشی نوشت. این آزمایش برای کنترل سلامتی من انجام میشد و نتیجهاش گواه افزایش شدید چربی بود و کبد چرب و خلاصه انواع ناهماهنگیها در بدنم.
بعد از آن روز بود که تصمیمی جدی گرفتم و با برنامهی غذایی درست و سالمی که در پیش گرفتم که البته برای آن محدودیت زمانی هم تعیین کرده بودم، توانستم وزن زیادی کم کنم و سلامتیام را بهدست آورم. خوشحالکنندهتر اینکه در نتیجهی این اتفاق، مشکلات دیگری مثل زانودرد و کمردرد هم برطرف شدند. حالا با گذشت سالیان بسیار از آن تصمیم، دیگر حاضر نیستم به گذشته برگردم؛ چون تصمیمی که از همان زمان گرفتم بسیار جدی بود و زحمات زیادی را در راه آن متحمل شدم.
به الگویی که اتفاق افتاد، یکبار دیگر دقت کنید. تا وقتی تصمیم جدی و صحیحی نگرفته بودم، ارادهای هم برای این کار نداشتم و تنها این تصمیم باعث بهوجود آمدن تغییرات بزرگی در زندگی من و بهتبع آن کسبوکار من شد. ما در هر لحظه از زندگی، تصمیماتی میگیریم. از مسائل جزیی و پیشپاافتاده مثل اینکه «شام چه بخوریم؟» تا مسائل پیشرفته و مهمتر مثل «در چه رشتهای ادامه تحصیل دهیم؟»؛ و بر این باوریم که این تصمیمات را با در نظرگرفتن مزایا و معایب آن بهصورت منطقی اتخاذ میکنیم.
در واقع، انتخاب گزینههایی موثر از بین طیف وسیعی از اقدامات را میتوان به عنوان قلب تصمیمگیری ارزیابی کرد که البته این مساله یکی از مشخصات و خصوصیات یک مدیر موفق و تاثیرگذار هم محسوب میشود.
ولی چطور باید بدانیم تصمیمی که از بین گزینههای مختلف، اتخاذ شده، بهتر از دیگریست یا تصمیم خوبی محسوب میشود؟ حواستان باشد که داریم از موضوعی حرف میزنیم که بسیار سخت و پیچیده است.
اگر شما مدیر هستید، مسیر کار و موفقیت خود را در نظر بگیرید و بررسی کنید از چه معیارهایی برای تصمیمگیری در زمانهای مختلف استفاده کردهاید؟ آیا مزایا و معایبِ همهی معیارها و تاثیرشان روی گزینههای موجود و تصمیم خودتان را ارزیابی کردهاید؟ اهمیت تاثیر اطرافیان، دوستان و خانواده چقدر بوده است؟همهی اینها سوالاتی هستند که باید در زمان تصمیمگیری از خودتان بپرسید تا در طیکردن مسیر به مشکل نخورید و همیشه تصمیمات درستی را برای زندگی و کسبوکارتان اتخاذ کنید. این مقاله، درک کافی از مهارتهای مهم و تاثیرگذار در تصمیمگیری را به شما خواهد داد. در ضمن، در نتیجهی آن، از طریقهی برخورد و مدیریت افرادی هم که با آنها کار و زندگی میکنید، شناخت بهتر و واضحتری خواهید داشت و به این بیفزایید که کار با دادهها و ارقام هم برای شما راحتتر خواهد شد. دیدگاه عقلانی در مورد مدیریت تصمیمگیری میگوید که یک تصمیم موثر و صحیح را میتوان از عملکرد درست و موفقِ تمام مراحل کار و فرایند کلی آن شناخت.حتما همهی ما تصمیماتی در زندگی روزمره و کسبوکار گرفتهایم و در نهایت، از نتیجهی آن پشیمان هستیم. مطمئنا هیچکس را پیدا نمیکنید که در طول زندگی هیچ تصمیم اشتباهی نگرفته باشد. تصمیمگیری صحیح مهارتیست که باید آن را به خود آموزش دهیم و این مهارت را تقویت کنیم.تصمیمگیری صحیح و بهموقع، قدرت شما را در رهبری فرایندها و مدیریت آنها و همچنین در لحظهلحظهی زندگی نشان میدهد. پرسش این است که چرا برخی مدیران در این زمینه با شکست مواجه میشوند؟ در جواب باید گفت چون آنها انتخابهای نادرستی دارند که منجر به تصمیمگیری غلط میشود. اغلب افراد، خواه در کسبوکار یا در زندگی شخصی، وقتی با تصمیمگیری مواجه میشوند، بیشتر تمایل دارند که بین گزینههای بله یا خیر، یکی را انتخاب کنند؛ یعنی همان انجامدادن یا انجامندادن کار. این موضوع، خیلی ساده به نظر میرسد. در نظر داشته باشید که زمان، بسیار کوتاه است و خیلی سریع هم در حال گذر؛ که این امر باعث میشود خیلیها حاضر به تصمیمگیری صحیح در زندگی نباشند و با همان بله یا خیر تمام تصمیماتشان را پیش میبرند. برای افزایش مهارت تصمیمگیری، اول باید با انواع تصمیمگیری و تاثیرات آن آشنا شوید. در ادامه میخواهم به انواع تصمیمگیری اشاره کنم. امیدوارم که راهگشای تصمیمات موفق همهی شما باشد:
انواع تصمیمات در کسبوکار و مدیریت
تصمیمات سازمانی میتوانند الگویی از تصمیمگیریها در تمام مراحل زندگی باشند، چه فردی و چه جمعی؛ اما این تصمیمات، چه انواعی دارند؟
تصمیمات ساختاری: تصمیماتی هستند که هدفشان روشن است و این هدف در تصمیم نهایی قابل شناساییست. این تصمیمات، ساختاری منطقی و منظم دارند و فقط زمان و چگونگی اجرای آنها میتواند تاثیرگذار باشد. مثلا اگر بخواهید در مورد شرکت رقیب اطلاعاتی بهدست آورید، برای جمعآوری این اطلاعات، تصمیم میگیرید به آرشیو روزنامهها و سایتهای اینترنتی مراجعه کنید یا تحقیقات بازار انجام دهید. به عبارت دیگر از روشهای شناخته شده و متعارف استفاده خواهید کرد و از نتایج بهدست آمده، تصمیمات بعدی را اتخاذ میکنید. به این نوع تصمیمها، ساختاری یا شناختهشده میگویند.
تصمیمات غیرمتمرکز: تصمیماتی هستند که برای شخص تصمیمگیرنده، هدف نهایی و امکانات موجود، مبهم و ناشناخته هستند. مقایسهی نتایج و شناخت مزایا و معایب آن بسیار سخت است.
تصمیمات قابل برنامهریزی: که جزو تصمیمات ساختاری هستند و گامها و روشهای مشخصی را دنبال میکنند. این روشها گاهی تکراری هم هستند. اگر یک تصمیم غیر قابل برنامهریزی گرفته شود، در این تصمیم، هیچ روش و شیوهای برای حل مشکلات احتمالی وجود ندارد و فرصتها و تهدیدهای پیشِ رو قابل شناسایی نیستند. البته بررسی و بازنگری مجدد از خروجیهای بهدست آمده میتواند باعث ایجاد اصلاحاتی در برنامهریزی شود و نتایج را تغییر دهد.
حلقههای مختلف تصمیم
تصمیمات همچنین میتوانند بهصورت استراتژیک و بهطور کلی متناسب با منابع و امکانات در دسترس و در جهت رسیدن به هدفی مشخص انجام شوند. اینگونه تصمیمات معمولا ساختار خاصی دارند و فقط موردی که میتواند باعث نداشتن اطمینان شود، چگونگی رفتار اشخاص یا مشتریان در طول زمان است. و به همین خاطر است که باید با استراتژی خاص و قابل انعطافی صورت گیرند. بعد از تصمیمات استراتژیک، این «تصمیمات تاکتیکی» هستند که به کمک آنها میآیند تا برای تحقق هدفهای استراتژیک وارد عمل شوند. یا بهتر بگویم وقتی تصمیمات استراتژیک برای تحقق اهداف سازمانی اتخاذ میشوند، تصمیمات تاکتیکی در تعیین اینکه چه عاملی باید برای رسیدن به این اهداف اجرا شوند، تعیینکننده هستند. مثلا شما یک تصمیم استراتژیک میگیرد تا با یک محصول جدید وارد بازار کشور همسایه شوید. در حالی که تصمیم تاکتیکی به رویکردهای لازم در احداث کارخانه در همان کشور میپردازد. و در نهایت، تصمیمات عملیاتی هستند که برای اقدامات کوتاهمدت استفاده میشوند.
با توجه به مواردی که گفته شد میتوانیم به این ترتیب در نظر بگیریم که:
تصمیمات استراتژیک: مثل تصمیم برای ورود به بازار کشور همسایه برای افزایش ۵ درصدی فروش در سال.
تصمیمات تاکتیکی: مثل تصمیم برای گسترش صادرات یا تولید محلی در کشور همسایه.
تصمیمات عملیاتی: مثل استخدام متخصصان و کارمندان محلی برای ارائهی خدمات بهتر و کاهش هزینه.
وقتی با حلقههای مختلف تصمیم آشنا شدید، حالا میتوانید برای تصمیمگیری صحیح در هر کدام از این حلقهها به این روش عمل کنید:
مشکل را شناسایی کنید: شناسایی مشکل، شما را تا نیمهی راه، جلو میبرد. چون دانستن اینکه چه میخواهیم، راهحلهای بهتری را پیش روی ما قرار میدهد.تعیین معیارهای ارزیابی: برای هر مرحله از کار و اقداماتی که صورت میگیرد، حتما باید ارزیابی انجام شود تا مطمئن شویم در مسیر صحیح قرار داریم و از مسیر اصلی منحرف نشدهایم. چون ارزیابینکردن باعث بهدستآمدن نتایج معکوس میشود. البته همین ارزیابیها هم به معیارهایی برای سنجش احتیاج دارند.شناسایی تمام راهحلهای ممکن: همیشه برای هر کاری، راهحلهای زیادی وجود دارند. پس با شناسایی بهترین، منطقیترین و سادهترین راه میتوانید به شدت به کارآییتان بیفزایید و هزینههای اجرای تصمیماتتان را کم کنید.
تصمیمگیری: با توجه به موارد بالا و پس از شناسایی آنها، در نهایت نوبت به تصمیمگیری میرسد و حالا میتوانید بهترین تصمیم را برای زندگی و کسبوکارتان اتخاذ کنید.در نهایت باید بگویم مدلها و روشهای متفاوتی برای شیوهی تصمیمگیری و کسب این مهارت وجود دارند؛ ولی هیچکدامشان مفید نخواهند بود؛ مگر اینکه شما اول از همه در خود، این باور را به وجود آورید که شما واقعا تصمیم گرفتهاید تغییری ایجاد کنید یا کاری را انجام دهید. پس خودِ تصمیمگیری هم نیاز به تصمیمی دارد که با اراده و انگیزهی کافی همراه باشد. این همان فرایندیست که در مورد من اتفاق افتاد و در ابتدای این یادداشت به آن اشاره کردم و الگوییست که میتوانید به کار ببندید و نتایج نیکش را در تمام تصمیماتتان به نظاره بنشینید.