
ثروتمند شدن
هیچ یک، میخواهم چیزی را در مورد خودم به شما بگویم که امیدوارم بتواند انگیزهبخش شما در زندگی باشد. واقعیت این است که من اولین چک یک میلیوندلاریام را زمانی دریافت کردم که 51 سال سن داشتم. هیچگاه برای میلیونرشدن دیر نیست.
اگر این مسئله را در نظر داشته باشید که من در 21سالگی از دانشگاه هاروارد فارغالتحصیل شدم، متوجه میشوید که 30 سال طول کشید تا بتوانم دانش، ارتباطات و تجربهام را به چنین مبلغ پولی تبدیل کنم.
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. شما چگونه رهرویی هستید؟ چه کاری میتوانید در زندگی انجام دهید تا نگرش میلیونرشدن را در خود ایجاد کنید؟ میخواهم به شما بگویم که امروزه، با وجود حجم زیاد اطلاعات رایگان در اینترنت، دیگر نیازی نیست که 30 سال صبر کنید.چهار چیزی که برای میلیونرشدن به آن نیاز دارید.
1- ذهنیت میلیونرشدن را در خود ایجاد کنید.
در وهله اول باید باور داشته باشید که به سادگی میتوانید میلیونر شوید.باور در نتیجه انتخابهایمان ایجاد میشود. تمام باورها و عقاید در واقع نوعی فکر هستند. افکاری که آنقدر به آنها فکر میکنید و فکر میکنید و فکر میکنید که دیگر حتی متوجه نمیشوید که آنها نیز زمانی افکار خودآگاه شما بودهاند، بلکه آنها را واقعیت میپندارید. اما شما میتوانید عقاید خود را تغییر دهید.برای تقویتکردن باورهای خود باید هر روز جملات مثبت و انگیزهبخشی را برای خود تکرار کنید:
«من از اینکه هر سال یک میلیون دلار درآمد دارم، خوشحالم و خدا را شکر میکنم.»
«من از اینکه دارایی خالص دو میلیوندلاری (یا هرچقدر که میخواهید) دارم، خوشحال و قدردان هستم.»
«من خوشحالم که مانند میلیونرها زندگی میکنم.»
اگر این جملات مثبت را بارها و بارها پیش خود تکرار کنید، به باور جدیدی دست پیدا میکنید و آن را حقیقت میپندارید. آن زمان است که ضمیر ناخودآگاهتان نیز شروع به کمککردن به شما خواهد کرد.
2- هدفی را که از میلیونرشدن دارید، به خوبی بشناسید.
دومین کاری که باید انجام دهید این است که بدانید میلیونرشدن چه معنایی برای شما دارد. این کار تمرکز شما را به خوبی حفظ میکند. آیا هدفتان امنیت است؟ یا آزادی؟ قدرت؟ پرستیژ اجتماعی؟ سفرکردن به هر نقطهای از دنیا که دلتان میخواهد؟ انساندوستی؟ توانایی ایجاد تفاوت در زندگی اطرافیانتان؟ سرمایهگذاری؟ مالکیت یک یا دو خانه یا ویلایی در شهری که دوست دارید؟میلیونرشدن هر معنایی که برایتان داشته باشد، باید مطمئن شوید که آن را روی کاغذ بیاورید و دقیقا بدانید که چرا میخواهید میلیونر شوید. میلیونرشدن برای من به معنای داشتن خانه بزرگ و خودرو نبود. من این چیزها را دارم، اما هدف واقعیام این بود که آنقدر آزادی مالی داشته باشم تا بتوانم نگرشهایم را دنبال کنم و زندگی معناداری را برای خودم بسازم، بتوانم منابع علمی کافی به دست آورم، کارمندانی را استخدام کنم، تجهیزات الکترونیکی لازم برای سمینارهایم را داشته باشم، بتوانم سالن کنفرانس اجاره کنم و هزینه تبلیغات را بپردازم.تمام چیزهایی که میخواستم، در جهت نگرشم مبنی بر تغییردادن دنیا بود. میخواستم به مردم انگیزه و توانایی لازم برای رسیدن به بالاترین استانداردهایشان را بدهم تا دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند.مطمئن شوید که به خوبی هدف خود را از میلیونرشدن بشناسید، چرا که این شناخت به بزرگترین انگیزه شما تبدیل خواهد شد.این هدف در واقع احساسی است که میخواهید به دست بیاورید و تاثیری است که میخواهید روی زندگی خود یا دیگران بگذارید. به همین دلیل هدفتان بسیار بسیار اهمیت دارد.پیشنهاد میکنم که یک قاب عکس را روی دیوار اتاقتان نصب کنید و داخل آن را با عکسهایی مرتبط با سبک زندگی موردعلاقهتان در هنگام میلیونرشدن، لغات انگیزهبخشی مانند «فراوانی»، «موفقیت»، «آزادی مالی»، «مسافرت به دور دنیا»، «توانایی نامحدود» و «کمک به دیگران» یا تجربیات احتمالی آیندهتان بچسبانید. کار سادهای است. حتی میتوانید این کار را روی یخچال و به کمک چند آهنربا نیز انجام دهید.
3- منطقه آسایش مالیتان را تغییر دهید.
همه ما ترموستاتی برای مسائل مالیمان داریم. زمانی که به سطح مشخصی از درآمد دست پیدا میکنیم، این ترموستات خاموش میشود.به عنوان مثال منطقه آسایش مالی برای برخی از مردم 75هزار دلار در سال است. آنها تا زمانی که ترموستات مالی خود را خاموش نکنند، نمیتوانند پول بیشتری به دست آورند. باید ترموستات مالیتان را ریست کنید.میخواهم داستانی را در این مورد برایتان تعریف کنم.چهل سال پیش شغلی را در موسسهای آموزشی در لسآنجلس به دست آورده بودم. مدیر آن شرکت به من گفت که میخواهد برود و چند لباس بخرد و اگر مایل باشم، میتوانم با او بروم.به فروشگاهی به نام Allandale در وستلیک، کالیفرنیا رفتیم که ارزانترین پیراهن در آنجا حدود 100دلار قیمت داشت. مدیر شرکت پیراهنهایی با قیمت 150 دلار خرید.
من هیچگاه پیراهنی گرانتر از 38 دلار نخریده بودم. خرید پیراهن صددلاری به معنای خروج از منطقه آسایش دلاریام بود.نمیخواستم که جلوی مدیرم خرید نکنم، پس پیراهنی خریدم که 148 دلار برایم آب خورد. هیچ وقت فراموش نمیکنم. به خانه برگشتم. پوشیدمش و وقتی کثیف شد، به خشکشویی فرستادمش. مدتی بعد متوجه شدم که این پیراهن به انتخاب اول من تبدیل شده است، چون کیفیت بهتری داشت، زیبا دوخته شده بود و شیک به نظر میرسید. طبیعتا من هم با این پیراهن احساس خیلی بهتری داشتم.
خیلی زود منطقه آسایش مالیام در زمینه خرید لباس تغییر کرد. دیگر پیراهنهای 38دلاری نمیخریدم و استاندارد قیمتیام به 150 دلار تغییر کرده بود. تغییر منطقه آسایش باعث شد که احساس کاملا متفاوتی نسبت به خودم پیدا کنم و دیگر با پوشیدن لباسهای ارزانقیمت احساس خوبی نداشته باشم.مناطق آسایش نقاط بسیار قدرتمندی هستند اما شما میتوانید با تصویرسازی، تایید و اقدام به عمل آنها را تغییر و ارتقا دهید.
4- دقیقا تصمیم بگیرید که در زندگی چه چیزی میخواهید.
در نهایت شما باید تصمیم بگیرید که چه مقدار پول در زندگیتان میخواهید؛ درآمد خالص سالیانه، سود خالص کسبوکار، دارایی خالص، درآمد حاصل از سرمایهگذاری و میزان پول موردنیاز برای بازنشستگی.باید باور داشته باشید که میتوانید به این مبالغ دست پیدا کنید، پس مبلغ مشخصی را بیان کنید.برای اینکه بتوانید تمرکز خود را حفظ کنید، دوباره باید از جملات مثبت انگیزشی استفاده کنید:«از اینکه میبینم هر سال مبلغ یک میلیون دلار درآمد دارم، خوشحال و قدردان هستم.»بعد از اینکه جملات مثبتی را با استفاده از مبالغ موردنظرتان ساختید، هر روز صبح و شب چند دقیقه را به تکرار این جملات اختصاص دهید. چشمانتان را ببندید و آن را تجسم کنید.خود را در حالتی تصور کنید که به اهداف خود دست پیدا کردهاید. چه احساسی دارید؟ زندگیتان چگونه است؟ همه را با جزئیات در ذهن خود به تصویر بکشید. کجا هستید؟ چه کسی با شماست؟ چه چیزی میگویید و میشنوید؟ چه احساسی دارید؟ شادی؟ قدردانی؟ غرور؟ قدرت یا دستودلبازی؟
دستبهکار شوید.
هر روز به خود یادآوری کنید که چه چیزی میخواهید داشته باشید و چه کاری میخواهید انجام دهید و سپس برای رسیدن به آن جایگاه هرکاری را که لازم است، انجام دهید و به شدت تلاش کنید. نکات و تصاویر انگیزهبخش را روی آینه، یخچال یا روی میز کارتان قرار دهید. حتی میتوانید از آن عکس بگیرید و روی پسزمینه کامپیوترتان قرارش دهید.